اکسیدانها موادی هستند که استحکام زیادی دارند و بهعنوان کاتالیزور عمل میکنند و به رنگ اجازه میدهند که بهطور مستمر بر روی مو باقی بماند. اکسیدانها قدرتهای مختلف دارند. پروکسید هیدروژن دارای استحکام زیادی می باشد. این عامل کاتالیزوری است که عکس العمل شیمیایی را فعال کرده و به رنگ اجازه می دهد تا بطور مستمر رنگ مو را تغییر دهد. قدرت اکسیدان : قدرت اکسیدان که به عنوان تسریع کننده فعالیت شیمیایی در رنگ مو بکار می رود با نتایج مورد نیاز و دلخواه شما و همچنین با تمایلات سازندگان رنگ ها تعیین می شود. اکسیدان vol10: رنگ را فقط به طور جزئی باز می کند. اکسیدان vol20 : قدرت بازکنندگی و روشن کنندگی بالابر روی موهای سفید. اکسیدان vol30 : قدرت روشن کنندگی بالا با کمترین میزان رنگ . اکسیدان Vol 10 رنگ را فقط بهطور جزئی باز میکند، اکسیدان Vol 20 قدرت بازکنندگی و روشن کنندگی بالاتری دارد و اکسیدان Vol 30 قدرت روشن کنندگی بسیار بالا را با کمترین میزان رنگ دارد. از آنجاییکه اکسیدانهای با درجه بالا میزان بیشتری از سولفور موهای شما را پاک میکند معمولاً توصیه میشود از اکسیدانهای با درجه کمتر از ?? استفاده کنید. آمونیاک هم همین خطر را دارد. این دو اصطلاح را هم به خاطر بسپارید: منظور از<اول> یا سطح رنگ مو، درجه روشن کنندگی آن است. هر رنگی میتواند از رنگ روشنتر یا تیرهتر ساخته شود و با اضافه کردن یک رنگ تیره و یا روشن میتوان این درجه را تغییر داد. رنگ موها چه طبیعی و چه مصنوعی از درجه ? تا ?? طبقهبندی میشوند. درجه ?، نشان دهنده رنگ سیاه و درجه ?? نشان دهنده روشنترین رنگ یعنی بلوند است. منظور از تون، گرم یا سرد بودن رنگ است. رنگهای گرم (هایتلایتکنندهها)، قرمز، نارنجی و زرد هستند. خاکستری، آبی، سبز و بنفش هم رنگهای سرد را تشکیل میدهند. تسریع کننده های سفید کننده: می توانند برای افزایش قدرت و سرعت این فعل و انفعلات اضافه شوند. به دستورالعمل های سازندگان عمل نمایید. وجود تسریع کننده و رنگ فراوان های لایت خوبی روی مو نمی دهد، موهای سفید را خیلی کم پوشش می دهد و به درجه رنگ دلخواه نخواهید رسید و به سرعت هم ناپدید خواهد شد. ?? اکسیدان با” Vol 20 یا ?? ” را مستقیما بر روی موی سفید بگذارید. این روش رنگ کردن برای موهای تقریبا یکدست سفید شده قدرت جذب موهای سفید را بالا برده و با نرم کردن لایه های کوتیکل رنگ، جذب مو می شود. این روش برای روشن کردن موها طراحی شده . اگر ?? دقیقه یا کمی بیشتر بر روی مو بگذارید مو شروع به روشن شدن می کند. از این روش برای موهایی که رنگ طبیعی در ریشه مو دارند اما بواسطه تابش خورشید روشن شده اند استفاده نکنید. بر روی موهای کوتاه و یا نرم هم استفاده نکنید . در این نوع مو، رنگ مو می تواند مستقیما گذاشته شود. خانمهای باردار میتوانند مویشان را رنگ کنند؟ از رنگ کردن مو با درجات مختلف و رنگهای گوناگون بپرهیزید. لطفا تا باز شدن کامل عکسها شکیبا باشید به جاروکردن مادرت، به همسایه ای که هرصبح نان سنگک می گیرد، به راننده ی چاق اتوبوس ، به رفتگری که درگرمای تیرماه کلاه پشمی به سردارد، به راننده ی آژانسی که چرت می زند، به پلیسی که سرچهارراه باکلاه صورتش رابادمی زند، به مجری نیمه شب رادیو، به مردی که روی چهارپایه می رود تا شماره ی کنتور برقتان را بنویسد، به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته ودرکوچه ها جارمی زند، به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می ریزد، به پارگی ریزجوراب کسی در مجلسی، به پشت و رو بودن چادر پیرزنی درخیابان، به پسری که ته صف نانوایی ایستاده، به مردی که درخیابانی شلوغ ماشینش پنچرشده، به مسافری که سوارتاکسی می شود و بلند سلام می گوید، به فروشنده ای که به جای پول خرد به تو آدامس می دهد، به زنی که باکیفی بردوش به دستی نان دارد و به دستی چندکیسه میوه وسبزی، به هول شدن همکلاسی ات پای تخته، به مردی که دربانک ازتو می خواهد برایش برگه ای پرکنی، به اشتباه لفظی بازیگرنمایشی که هرگز نمیدانی چه دنیای بزرگ و پردردسری دارند!!! آدمهایی که هرکدام برای خود وخانواده ای همه چیز و همه کسند! آدمهایی که به خاطر روزیشان تقلا می کنند، بارمی برند، بی خوابی می کشند، کهنه می پوشند، جارمی زنند سرما و گرما می کشند، وگاهی خجالت هم می کشند،.......خیلی ساده
چگونه یک خبر بد را اطلاع دهیم
راهروی بیمارستان– داخلی
زنی جوان در راهروی بیمارستان ایستاده، نگران و مضطرب. در انتهای کادر در بزرگی دیده می شود با تابلوی "اتاق عمل".
چند لحظه بعد در اتاق باز و دکتر جراح – با لباس سبز رنگ – از آن خارج می شود. زن نفسش را در سینه حبس می کند. دکتر به سمت او می رود. زن با چهره ای آشفته به او نگاه می کند...
دکتر: واقعاً متاسفم، ما تمام تلاش خودمون رو کردیم تا همسرتون رو نجات بدیم. اما به علت شدت ضربه نخاع قطع شده و همسرتون برای همیشه فلج شده. ما ناچار شدیم هر دو پا رو قطع کنیم، چشم چپ رو هم تخلیه کردیم... باید تا آخر عمر ازش پرستاری کنی، با لوله مخصوص بهش غذا بدی، روی تخت جابجاش کنی، حمومش کنی، زیرش رو تمیز کنی و باهاش صحبت
کنی... اون حتی نمی تونه حرف بزنه، چون حنجره اش آسیب دیده...
با شنیدن صحبت های دکتر به تدریج بدن زن شل می شود، به دیوار تکیه می دهد. سرش گیج می رود و چشمانش سیاهی می رود.
با دیدن این عکس العمل، دکتر لبخندی می زند و دستش را روی شانه زن می گذارد و میگوید: شوخی کردم... شوهرت همون اولش مُرد
ارزشمندترین وقایع زندگی معمولا دیده نمیشوند و یا لمس نمیگردند، بلکه در دل حس میشوند. لطفا به این ماجرا که دوستم برایم روایت کرد توجه کنید:
او میگفت که پس از سالها زندگی مشترک، همسرم از من خواست که با زن دیگری برای شام و سینما بیرون بروم. زنم گفت که مرا دوست دارد، ولی مطمئن است که این زن هم مرا دوست دارد و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد.
زن دیگری که همسرم از من میخواست که با او بیرون بروم مادرم بود که 19 سال پیش بیوه شده بود ولی مشغله های زندگی و داشتن 3 بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقی و نامنظم به او سر بزنم.
آن شب به او زنگ زدم تا برای سینما و شام بیرون برویم. مادرم با نگرانی پرسید که مگر چه شده؟ او از آن دسته افرادی بود که یک تماس تلفنی شبانه و یا یک دعوت غیرمنتظره را نشانه یک خبر بد میدانست. به او گفتم: بنظرم رسید بسیار دلپذیر خواهد بود که اگر ما امشب را با هم باشیم. او پس از کمی تامل گفت که او نیز از این ایده لذت خواهد برد.
آن جمعه پس از کار وقتی برای بردنش میرفتم کمی عصبی بودم. وقتی رسیدم دیدم که او هم کمی عصبی بود کتش را پوشیده بود و جلوی درب ایستاده بود، موهایش را جمع کرده بود و لباسی را پوشیده بود که در آخرین جشن سالگرد ازدواجش پوشیده بود. با چهره ای روشن همچون فرشتگان به من لبخند زد. وقتی سوار ماشین میشد گفت که به دوستانش گفته امشب با پسرم برای گردش بیرون میروم و آنها خیلی تحت تاثیر قرار گرفته اند.
ما به رستورانی رفتیم که هر چند لوکس نبود ولی بسیار راحت و دنج بود. دستم را چنان گرفته بود که گوئی همسر رئیس جمهور بود. پس از اینکه نشستیم به خواندن منوی رستوران مشغول شدم. هنگام خواندن از بالای منو نگاهی به چهره مادرم انداختم و دیدم با لبخندی حاکی از یاد آوری خاطرات گذشته به من نگاه میکند، به من گفت یادش می آید که وقتی من کوچک بودم و با هم به رستوران میرفتیم او بود که منوی رستوران را میخواند.
من هم در پاسخ گفتم که حالا وقتش رسده که تو استراحت کنی و بگذاری که من این لطف را در حق تو بکنم. هنگام صرف شام گپ وگفتی صمیمانه داشتیم، هیچ چیز غیر عادی بین ما رد و بدل نشد بلکه صحبتها پیرامون وقایع جاری بود و آنقدرحرف زدیم که سینما را از دست دادیم...
وقتی او را به خانه رساندم گفت که باز هم با من بیرون خواهد رفت به شرط اینکه او مرا دعوت کند و من هم قبول کردم. وقتی به خانه برگشتم همسرم از من پرسید که آیا شام بیرون با مادرمخوش گذشت؟ من هم در جواب گفتم خیلی بیشتر از آنچه که میتوانستم تصور کنم.
چند روز بعد مادرم در اثر یک حمله قلبی شدید درگذشت و همه چیز بسیار سریعتر از آن واقع شد که بتوانم کاری کنم.
کمی بعد پاکتی حاوی کپی رسیدی از رستورانی که با مادرم در آن شب در آنجا غذا خوردیم بدستم رسید. یادداشتی هم بدین مضمون بدان الصاق شده بود: نمیدانم که آیا در آنجا خواهم بود یا نه ولی هزینه را برای 2 نفر پرداخت کرده ام یکی برای تو و یکی برای همسرت. و تو هرگز نخواهی فهمید که آنشب برای من چه مفهومی داشته است، دوستت دارم پسرم.
و در آن هنگام بود که دریافتم چقدر اهمیت دارد که بموقع به عزیزانمان بگوئیم که دوستشان داریم و زمانی که شایسته آنهاست به آنها اختصاص دهیم.
هیچ چیز در زندگی مهمتر از خانواده نیست.
زمانی که شایسته عزیزانتان است به آنها اختصاص دهید زیرا هرگز نمیتوان این امور را به وقت دیگری واگذار نمود.
این متن را برای همه کسانی که والدینی مسن دارند بفرستید.
به یک کودک، بالغ و یا هرکس با والدینی پا به سن گذاشته.
امروز بهتر از دیروز و فرداهای ناشناخته است ...
Mark Keathley متولد 1963 در خانواده ای مزرعه دار و گاوچران در شرق تگزاس بزرگ شد و بعنوان یک کابوی علاقمند به نقاشی پا به عرصه ی هنر گذاشت. او در سن پنچ سالگی بارها علاقه خود را در کشیدن نقاشی نشان داد. دشت های باز، جنگل های سرسبز، گله هایی که توسط گاوچران ها هدایت می شدند و جعبه وسایل نقاشی مادرش در اتاق زیر شیروانی، چیزهایی بود که در بیشتر اوقات فراغت نظر او را جلب می کرد.
او هنوز یازده سال سن نداشت که تقریبا چهارده ساعت در روز و شش روز در هفته را به نقاشی های الهام بخش می پرداخت تاجایی که ظرف یک سال توانست خود را به عنوان یک نوجوان نقاش مطرح معرفی کند. او بعدها توانست توسط یکی از دوستانش در کلاس هنر کالج آثار هنری اش را بفروش برساند. در اوایل دهه 1990 بود که مارک توانست جوایزی نیز در عالم هنر نقاشی را از آن خود کند.
لطفا تا باز شدن کامل عکسها شکیبا باشید
در صورتی که هر یک از عکسها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture و یا Reload Image را انتخاب کنید
آنتی اکسیدان ها (تسریع کننده فرآیند شیمیایی در رنگ مو) :
آمونیاک مادهای است که معمولاً در رنگ موهای دائمی استفاده میشود و مانند تمام قلیاها تمایل به جداکردن کوتیکول دارد و به همین دلیل به رنگ اجازه میدهد تا به داخل مو نفوذ کند. اگر آمونیاک بهکار رفته بیش از حد تند باشد، پیوندهای سولفور مو بیش از اندازه جدا شده و در نتیجه مو سفت میشود و قطر و وزنش را از دست میدهد.
سطح رنگ مو:
تون:
رنگ کردن موی” ?? – ??? % “سفید شده :
?? بگذارید به مدت ? تا ? دقیقه این اکسیدان بر روی مو بماند.
?? پس از این مدت سرتان را بشویید و با حوله خوب خشک کنید.
?? سپس رنگ را بر روی موها بگذارید.
متا‡سفانه پاسخ آسان و صریحی برای این سوِال وجود ندارد. پوست کف سر بسیار جاذب است و هنگام رنگ کردن، مقدار کمی از مواد شیمیایی رنگ وارد جریان خون شما میشود. دانشمندان در مطالعات و آزمایشاتی که بر روی حیوانات انجام دادند، مواد شیمیایی مو را با ناقصالخلقه شدن نوزادان حیوانات مرتبط دانستند. البته این مسئله در مواقعی ایجاد شد که دفعات رنگ زدنها بسیار زیاد بود و موها به مدت طولانی در معرض رنگهای شیمیایی قرار گرفتند. در عین حال بر اساس مطالعاتی که تاکنون بر روی انسانها انجام شده، رنگ کردن مو هنگام بارداری مطمئن و بدون خطر است و هیچگونه آسیبی به جنین وارد نمیکند. اما واقعیت این است که هنوز تحقیقات پایان نیافته و جواب صددرصد مشخصی برای این سوِال وجود ندارد. بسیاری از پزشکان توصیه میکنند خانمهای باردار برای رنگ کردن موهایشان تا سه ماهه دوم یا سوم صبر کنند، چون سه ماهه اول زمان شکلگیری جنین و پیشرفت سلولهای اولیه جنین است. و جنبن بسیار حساس و آسیبپذیر است. در ضمن اگر شما باردار هستید، میتوانید به جای رنگ کردن کل موها از هایلایت کردن استفاده کنید زیرا هایلایت نیاز زیادی به رنگ و مواد شیمیایی ندارد و کمتر هم با پوست سر تماس دارد و در نتیجه پوست کف سر رنگی نمیشود. این روش میتواند تا حدی مطمئنتر از رنگکردن تمام موها باشد.
نوک موها به علت داشتن منفذ و خللهای بسیار زیاد معمولاً خوب رنگ نمیگیرد، برای رفع این مشکل، بهتر است همان رنگ مورد نظرتان و یا یک درجه تیرهتر را انتخاب کرده و بدون اکسیدان آن را روی نوک موها بگذارید و بعد موها را خشک کنید. سپس رنگها را طبق معمول روی مو بگذارید تا رنگ تثبیت شود.
در تابستان به علت تاثیرات مخرب خورشید و گرما، رنگ موها ثابت نمیماند بنابراین بهتر است که برای درست کردن خلل و فرج مو و نرم کردن آن از نرم کننده استفاده کنید.
موی بلوند در اثر مواد شیمیایی موجود در استخر شنا سبز میشود. برای رفع این مشکل از رنگهای گرم مانند قرمز یا طلائی استفاده کنید. البته شامپوهای براق کننده و شفاف کننده نیز ممکن است در رفع این مشکل موِثر باشند.
وقتی که یک رنگ با پایههای آبی به موی زرد یا طلائی زده شود، رنگ حاصل سبز میشود. با جانشین کردن یک رنگ با پایه` بنفش، رنگ طبیعیتری بدست خواهید آورد.
وقتی که بلوند، قرمز روشن کمرنگ شده و به نارنجی تبدیل میشود، مقداری رنگ طلائی، قرمز برای هایلایت کردن اضافه کنید.
وقتی که خطوط صورتی در موهای سفیدی که با قرمز رنگ شده پدیدار شد، برای پوشاندن آن به مقداری رنگ قهوهای طبیعی به همان درجه وتون و یا تیرهتر نیاز دارید.
وقتی که موی فعلیتان از رنگ مورد نظرتان تیرهتر است حتماً به یک دکلره کننده نیاز دارید تا رنگ قبلی را به سطح و درجه` برابر با رنگ انتخابی برساند و رنگ دلخواه شما بدست آید.
اگر مو بعد از استفاده از یک پاککننده رنگ مو، قرمزشد. برای خنثی کردن تون گرم ناخواستهای که ایجاد شده، میتوانید یک رنگ با تون یا زمینه` خاکستری و یا بنفش به آن اضافه کنید.
همیشه قبل از گذاشتن رنگ، موهایتان را خشک کنید زیرا رنگ موی مرطوب، رقیق شده و در نتیجه مطلوب بهدست
زیبایی های بکر طبیعت در ویتنام
زیبایی های ویتنام خصوصا خلیج هالونگ که یکی از زیباترین مناظر طبیعت در ویتنام است قابل توصیف نیست؛ سازه هایی از سنگ آهک، ارک های صخره ای، آب های شفاف، تالاب های خارج از دسترس، پرتگاه هایی با شیب تند، خلیج های کوچک آرامش بخش، غارهای وهم آور و هزاران جزیره کوچک زیبا که مجموعه ای از شگفتی ها را در خود جای داده اند.
خلیج Halong به معنای اژدهای نزولکرده خلیج کوچکی واقع در استان کوانگ نن در شمال شرقی ویتنام است که از نظر اجرایی به شهر هالونگ، شهرک کام فا و بخشی از ناحیه وان دون تعلق دارد. این خلیج در فهرست میراث جهانی یونسکو جای داشته و یکی از مقاصد محبوب گردشگران است. بطوریکه در سال 1994 منطقه? مرکزی خلیج هالونگ از سوی یونسکو در فهرست میراث جهانی قرار گرفت و در سال 2009، بنیاد عجایب هفتگانه? جدید این خلیج را در فهرست نامزدهایش به عنوان یکی از عجایب هفتگانه طبیعت دنیا وارد نمود.
از ویژگیهای خلیج هالونگ وجود هزاران جزیره و کارستِ سنگ آهکی در شکلها و اندازههای گوناگون است. این جزیره همچنین مرکز منطقه? بزرگتری است که خلیج بای تو لونگ در شمال شرقی و جزیرههای کات با در جنوب غربی را در برگرفته و همگی این مناطق از نظر زمینشناسی، جغرافیایی، ژئومورفولوژی، آب و هوا و خصوصیات فرهنگی شرایط یکسانی دارند. بنا بر پژوهشهای تاریخی انجامگرفته، انسانِ پیش از تاریخ در حدود دهها هزار سال پیش در این منطقه میزیسته است. خلیج هالونگ همچنین شاهد رویدادهای مهمی در تاریخ ویتنام بوده و مصنوعات بسیاری در بای تو موت، غار دائو گو و بای چای کشف شده است.
خلیج هالونگ مساحتی در حدود 1.553 کیلومتر مربع شامل 1.960 جزیره? کوچک و عمدتاً سنگ آهکی را در بر میگیرد. مرکز این خلیج منطقهای به مساحت 334 کیلومتر مربع است که با دارا بودن 775 جزیره? کوچک از تراکم بالایی برخوردار است. سنگ آهکی که در این خلیج وجود دارد در طول 500 میلیون سال و تحت شرایط و محیطهای گوناگون شکل گرفته است. همچنین تکامل کارستهای خلیج هالونگ در طی 20 میلیون سال و تحت تأثیر آب و هوای مرطوب گرمسیری روی داده است. تنوع جغرافیایی محیط منطقه، تنوعی زیستی را بهوجود آورده است که اکوسیستمهای همیشهسبز گرمسیری، اقیانوسی و ساحلی را در بر میگیرد. خلیج هالونگ همچنین موطن 14 گونه? گیاهی بومی و 50 گونه? جانوری بومی است.
در صورتی که هر یک از عکس ها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture را انتخاب کنید
به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید،ارباب.
نخند!
به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری.
نخند!
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چندثانیه ی کوتاه معطلت کند.
نخند!
به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه ی پیراهنش جمع شده.
نخند!
...به دستان پدرت،
....نخند،نخند که دنیا ارزشش رانداردکه تو به خردترین رفتارهای نابجای آدمها بخندی!!
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |