سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سیرت

اس ام اس عرفانی. اس ام اس عارفانه. مسیج عازقانه. اس ام اس فلسفی. اس ام اس پر معنا. اس ام اس با معنا. اس ام اس های زیبا. جملات زیبا. جمله ی با معنا از بزرگان.

 

 

خطر خوشبختی در این است که آدمی در هنگام خوشبختی هر سرنوشتی را می پذیرد و هرکسی را نیز . فردریش نیچه

 

آنچه تو سالها صرف ساختنش میکنی، شخصی میتواند یک شبه آنرا خراب کند،با این حال سازنده باش

 

خداوندا اگر بشر گردی ز حال ما خبر گردی پشیمان میشوی از قصه خلقت از این بودن از این بدعت

 

 هنگامی که دری از خوشبختی به روی ما بسته میشود، در دیگری باز میشود ولی ما اغلب چنان به در بسته چشم میدوزیم  که درهای باز را نمیبینیم!

   

تصور کن اگر قرار بود هر کس به اندازه ی دانش خود حرف بزند چه سکوتی بر دنیا حاکم میشد ... ..... ناپلئون

 

انسان هیچ وقت بیشتر از آن موقع خود را گول نمی‌زند که خیال می‌کند دیگران را فریب داده است

 

درباره درخت، بر اساس میوه‌اش قضاوت کنید، نه بر اساس برگهایش

 

 خداوند به هر پرنده‌ای دانه‌ای می‌دهد، ولی آن را داخل لانه‌اش نمی‌اندازد

  

آنقدر شکست خوردن را تجربه کنید تا راه شکست دادن را بیاموزید

  

هتر است دوباره سئوال کنی، تا اینکه یکبار راه را اشتباه بروی

 

کسی که در آفتاب زحمت کشیده، حق دارد در سایه استراحت کند

 

 اگر هرروز راهت را عوض کنی، هرگز به مقصد نخواهی رسید

 

 در اندیشه آنچه کرده ای مباش، در اندیشه آنچه نکرده ای باش

  

کاش در دنیا سه چیز وجود نداشت: دروغ . غرور . عشق !! انسان با غرور میتازد، با دروغ میبازد، با عشق میمیرد. (دکتر علی شریعتی)

  

آقای جمعه های غریبی ظهور کن دل را پر ازطراوت عطر حضور کن یک گوشه از جمال تو یعنی تمام عشق یک دم فقط بیا و از اینجا عبور کن

 

در جوانی آنگاه که رؤیاهایمان با تمام قدرت در ما شعله ورند خیلی شجاعیم ولی هنوز راه مبارزه را نمی دانیم، وقتی پس از زحمات فراوان مبارزه را می آموزیم دیگر شجاعت آن را نداریم.

 

 مردم آنچه را که تو در حق آنها انجام داده ای و یا از تو شنیده اند فراموش می کنند، اما هرگز احساسی را که در دلشان بر انگیخته ای فراموش نمی کنند.

 

شادترین افراد لزوما بهترین چیزها رو ندارند، اونها فقط از آنچه تو راهشون هست بهترین استفاده رو می برن.

 

 کاش بیاموزیم: وقتی کسی ما راآزارمی دهد،آنراروی شنهای صحرا بنویسیم تا بادهای بخشش،آنراپاک کند ولی وقتی کسی محبتی درحق ما می کند بایدآنرا روی سنگ حک کنیم تا هیچ بادی نتواندآن را ازیادببرد

  

شخصی را به جهنم می بردند . در راه بر می گشت و به عقب خیره می شد . ناگهان خدا فرمود : او را به بهشت ببرید . فرشتگان پرسیدند چرا ؟ پروردگار فرمود : او چند بار به عقب نگاه کرد ... او امید به بخشش داشت

  

بدبختی تنها در باغچه ای که خودت کاشته ای می روید

  

اگر روزی تهدیدت کردن بدان دربرابرت ناتوانند. اگر روزی خیانت دیدی بدان قیمتت بالاست اگر روزی ترکت کردند بدان با تو بودن لیاقت می خواهد. اگر دشمنی پیدا کردی بدان در راه رسید ن به هدفی موفق بودی

  

صحبت کردن با بعضی افراد به آدمی روحیه ای تازه و انرژی خاصی می دهد در عوض حرف زدن با بعضی دیگر آدمی را از زندگی کردن پشیمان می سازد در انتخاب دوستان و هم صحبتان باید دقت کرد.

  

ارسطو میگه : وقتی زن نداری ، فقط زن نداری اما وقتی زن داری ، فقط زن داری

 

در زندگی افرادی هستند که مثل قطار شهر بازی می مونن. از بودن با اونا لذت می بری ولی باهاشون به جایی نمی رسی

 

حتی اگه خدا رو در رو ما رو به راه راست هدایت کنه، ما عوضی می ریم. چون سمت راست اون می شه سمت چپ ما

 

 هرگز نخورد آب زمینی که بلند است

  

ترجیح می دم روی موتورسیکلتم باشم و به خدا فکر کنم تا اینکه تو کلیسا باشم و به موتورسیکلتم فکر کنم - مارلون براندو

  

هر وقت تو زندگی به یه در بزرگ که یه قفل بزرگ روش بود رسیدی ، نترس و ناامید نشو چون اگه قرار بود در باز نشه جاش یه دیوار می ذاشتن

 

 برای اینکه بخواهی خودت باشی، ابتدا باید کسی باشی.

 

زندگی بیابان پر پیچ و خمی است که در آن تنها قطب نمای تو, ایمان است

 

طوری رفتار کن که انگار کاری که میکنی, تغییری ایجاد می کند. آن هنگام است که واقعا خواهد کرد.

 

خوشبختی مثل توپ فوتبال است. وقتی می رود ما به دنبالش می دویم و وقتی می ایستد ما به آن لگد می زنیم

 

نوزادی که به دنیا می آید و او را قنداق می کنند چه قدر شبیه آدمی است که می میرد و او را کفن می کنند... گویی ما به هر دنیایی که وارد می شویم دست و پایمان را می بندند... و این رسم آدم هاست که همیشه ناتوان ها را در بند می کنند

  

امام صادق علیه السلام: کسی که دوست دارد بداند آیا نمازش پذیرفته شده است یا آن را نپذیرفته اند، با تامل بنگرد که آیا نمازش او را از فحشا و منکر باز داشته؟ پس به اندازه ای که او را بازداشته از او پذیرفته می شود

 

بعضی چیزا هستن که از همه ثروت های دنیا با ارزش ترند. خدایا این ثروت هایی که بهم دادی ازم نگیر... نداده هات رو هم شکر.....

 

روزی دروغ به حقیقت گفت : مــــیل داری باهم به دریـــا برویم و شنـــا کنیم ، حقیقــت ساده لــوح پذیرفت و گول خورد . آن دو با هم به کنار ساحل رفتند ، وقتی به ساحل رسیدند حقیقت لباسهایش را در آورد . دروغ حیلــــه گـــر لباسهای او راپوشید و رفت . از آن روز همیشه حقیقت عــــریان و زشت است ، اما دروغ در لبــــــاس حقیقت با ظاهری آراسته نمایان می شود

 

 

عناصر تشکیل دهنده خوشبختی عبارت اند از: خودشناسی، احترام به خود و عزّت نفس که همگی از طریق مدیریت درست زمان حاصل می شوند.

 

.به دیگری متکی نباش، به خود تکیه کن. نیکبختی راستین از اتکاء به خودبه دست می آید.

 

 در زندگی هر چه اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید بیشتر افراد و موقعیت هایی را که می توانند به شما کمک کنند تا به هدفهایتان برسید به سوی خود جذب خواهید کرد.

 

بعضی‌ها برای دوستانشان مثل چتری در روز بارانی هستند. منتهی چتری که گیر کرده و هیچوقت باز نمی‌شود

 

کلاغ و طوطی هر دو سیاه و زشت آفریده شدند طوطی شکایت کرد و خداوند او را زیبا کرد ولی کلاغ گفت : هر چه از دوست رسد نیکوست وتیجه آن شد که می بینی .طوطی همیشه در قفس کلاغ همیشه آزاد

 

انسان مانند رودخانه است. هرچه عمیقتر باشد،آرامتر است

 

 زندگی،درست هنگامی که انتظارش را نداریم، برای مان نبردی تدارک می بیند که شهامت مان را بیازماید،و اشتیاق مان را برای تغییر." پائولو کوئیلو

  

خشمگین شدن مانند این است که ذغال داغی را در دست بگیری و قصد داشته باشی آنرا به سوی دیگران پرتاب کنی، کسی که می سوزد خودت خواهی بود. بودا

  

شکسپیر : یا به اندازه آرزوهاتون تلاش کنید ، یا به اندازه تلاشتون آرزو کنید .

 

گوته می گوید: «اگر ثروتمند نیستی مهم نیست، بسیاری از مردم ثروتمند نیستند»، «اگر سالم نیستی، هستند افرادی که با معلولیت و بیماری زندگی می کنند»، «اگر زیبا نیستی برخورد درست با زشتی هم وجود دارد»، «اگر جوان نیستی، همه با چهره پیری مواجه می شوند»، «اگر تحصیلات عالی نداری با کمی سواد هم می توان زندگی کرد»، «اگر قدرت سیاسی و مقام نداری، مشاغل مهم متعلق به معدودی انسان هاست»، «اما، اگر «عزت نفس نداری»، برو بمیر که هیچ نداری

 

وقتی صبحا از خواب بیدار میشیم، ما دوتا انتخاب داریم. برگردیم بخوابیم و رویا ببینیم، یا بیدار شیم و رویاهامون رو دنبال کنیم. انتخاب با شماست...

 

بازی را متوقف نمی‌کنیم چون که پیر شده‌ایم، ما پیر می‌شویم زیرا که از بازی دست می‌کشیم، تنها یک راه برای جوان ماندن، شاد بودن و دست یابی به موفقیت وجود دارد، شما باید بخندید و هر روز رضایت پیدا کنید

 

hich vaght be khodet maghroor nasho barghaye paeezi vaghti mirizand ke ehsas mikonan tala shodan

 

اختیار کن از هر چیزی تازه و نو را مگر رفیق و دوست که هرچه کهنه تر باشد بهتر است

 

 راقب افکارت باش زیرا گفتارت را می سازد مراقب گفتارت باش زیرا اعمالت را می سازد مراقب اعمالت باش زیرا عادتهایت را می سازد مراقب عادتهایت باش زیرا شخصیتت را می سازد مراقب شخصیتت باش زیرا سرنوشت تو را می سازد

 

دکتر شریعتی: کاش در دنیا سه چیز وجود نداشت:غرور؛دروغ؛عشق. انسان با غرور میتازد؛با دروغ میبازد؛با عشق میمیرد

  

آدم ها در دو حالت همدیگر را ترک می کنند: اول اینکه احساس کنند کسی دوستشون نداره و دوم اینکه احساس کنند یکی خیلی دوستشون داره . ویکتور هوگو

  

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او، و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او .اوژن استوا

  

آدمی ساخته افکار خویش است، فردا همان خواهد شد که امروز می اندیشیده است . موریس مترلینگ

 

 

آدم ها در دو حالت همدیگر را ترک می کنند: اول اینکه احساس کنند کسی دوستشون نداره و دوم اینکه احساس کنند یکی خیلی دوستشون داره .

ویکتور هوگو

زندگی دو نیمه است نیمه اول در انتظار نیمه دوم و نیمه دوم در حسرت نیمه اول

 

 برای دوستت تمام محبت خود را ظاهر نکن چون با اندک تغییری تو را دشمن می دارد.(سقراط)

 

لشکر گوسفندانی که توسط یک شیر اداره میشود، میتواند لشکر شیرانی را که توسط یک گوسفند اداره میشود، شکست دهد

 

 فردریش نیچه : آشفتگی من از این نیست که تو به من دروغ گفته ای ، آشفتگی من از این است که دیگر نمی توانم تو را باور کنم!

 

مرگ هیجان انگیز ترین صحنه ی زندگی ماست که هیچ گاه آن را برای دیگران تعریف نمی کنیم 

 

اگر سگ گرسنه ای را سیر کنی، دیگر تو را گاز نخواهد گرفت. این فرق بین سگ و انسان است! مارک توآین

 

بزرگ کسی است که در سینه‌ی خود قلبی کودکانه داشته باشد

 

از میان آنها هدفی را انتخاب کنید که رسیدن به آن بیشترین تاثیر را در زندگی شما می گذارد . این هدف هر چه که هست آن را روی یک برگ کاغذ بنویسید ، برای رسیدن به آن مهلتی تعیین کنید ، برنامه ریزی کنید ، طبق برنامه دست به کار شوید و هر روز برای دست یابی به هدف مورد نظر کاری انجام دهید . همین تمرین به تنهایی می تواند زندگی شما را دگرگون کند!

 

اگر آغاز زندگی ات با سپیده دم و روز همزاد گشت همواره در جست و جوی چراغ و پناهگاهی برای شبانگاهان باش ، و اگر درشب و سیاهی آغاز شد از امید در خود چراغی بیافروز که پگاه خوشبختی نزدیک است.

 

آنکه پیاپی سخنتان را می برد ، دلخوش به شنیدن سخن شما نیست

 

اهمیتی ندارد که دارایی ما چقدر است...اتومبیل..خانه...پول........ مهم این است که چگونه زندگی کنیم و عشق بورزیم....و چگونه آن فاصله بین تولد تا مرگ را طی کنیم.... کاش همیشه با یکدیگر با احترام رفتار کنیم....و همیشه دررویارویی با دیگران خوشرو باشیم به یاد بیاوریم که این حد فاصل بین تولد ومرگ شاید بسیار کوتاه باشد

 

بری انسانهای بزرگ هیچ بن بستی وجود ندارد ، زیرا آنان بر این باورند که : یا راهی خواهم یافت و یا راهی خواهم ساخت

 

 همیشه به اندازه آرزوهایت تلاش کن یا به اندازه تلاشت آرزو کن

 

 بعضی فکر می کنند منصفانه نیست که .خدا کنار گل سرخ خار گذاشته است .بعضی دیگر خدا را ستایش می کنند که کنار خارها گل سرخ گذاشته است

 

بدبخت کسی است که در مسیر آب شناور است و خوشبخت کسی که بر روی آن شناگر

 

خوشبختی را در درون خود (در دید خود نسبت به زندگی ) ججست و جو کنید نه در اطراف خود

 

 سقف آرزوهایت را تا جائی بالا ببر که بتوانی چراغی به آن نصب کنی

 

 افتادن در گل و لای ننگ نیست ننگ در آن است که آنجا بمانی .

 

کسی که یکبار مرا فریب می دهد برای او ننگ است ولی کسی که دو بار مرا فریب می دهد ننگ برای من است

 

 هیچگاه از مشکلات زندگی گلایه نکنیم یادمان باشد همیشه کار گردانها نقش های مهم و حساس را به بازیگران قابل می سپارند!!!

  

ادم ها در دو حالت همدیگر را ترک می کنند اول اینکه احساس کنند کسی دوستشون نداره و دوم اینکه احساس کنند یکی خیلی دوستشون داره ویکتور هوگو

 

 دل آدم ها به اندازه ی حرفهاشون بزرگ نیست ... اما اگه حرفاشون از دل باشه می تونه بزرگترین آدم ها رو بسازه

 

یاد گرفتم که : 1. با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند. 2. با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند . 3. از حسود دوری کنم چون حتی اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز هم از من بیزار خواهد بود . 4. تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم

  

جایی در پشت ذهنت به خاطر بسپار که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست... یک پرنده ی کوچک که زیر برگها نغمه سرایی می کند برای اثبات خدا کافیست...

 

 بیایید کمتر خطوط قلبمان را اشغال کنیم شایدخدا پشت خط باشد. قلبم آسمان میشود به شوق تابیدن ستاره وجودت کاش از میان تمام ستارگان(سهیل) نشوی

 

 ر صدایی که برآید،ندای عشق نیست ...... با ایمان نبود آنکه نداند عشق چیست

 

 گاهی وقتها از نردبان بالا میرویم تا دستهای خدا را بگیریم غافل از اینکه خدا پایین ایستاده ونرده ها رو محکم گرفته که ما نیفتیم

 

کامل بودن لازمه عشق نیست ، ولی صداقت هست.

 

غم و شادی در یک خانه زندگی می کنند به آهستگی شادی کن تا غم بیدار نشود.

 

 شاید کسی را که با او خندیده اید فراموش کنید اما کسی را که با او گریستید هرگز فراموش نخواهید کرد.

 

 آنچه اهمیت خواهد داشت تعداد افرادی نیست که تو می شناسی ، بلکه به همان تعداد افرادی است که وقتی از میان آن ها رفتی کمبود وجودت را حس کنند

 

 اگر مثل گاو گنده باشی، میدوشنت؛ اگر مثل خر قوی باشی، بارت می کنند؛ اگر مثل اسب دونده باشی، سوارت می شوند... فقط از فهمیدن تو می ترسند... دکتر علی شریعتی

 

 نمیگویم هرگز نباید در نگاه اول عاشق شد اما اعتقاد دارم باید برای بار دوم هم نگاه کرد ....ویکتور هوگو

 

آدمی فقط در یک صورت حق دارد به دیگری از بالا نگاه کند:و آن هنگامیست که بخواهد دست دیگری که بر زمین افتاده بگیرد تا اورا بلند کند

  

ای خدا...خالقم...تو مرا می فهمی من تورا می خواهم و همین سا ده ترین قصه یک انسان است تو مرا می خوانی من ترا نابترین شعر زمان می دانم و تو هم می دانی تا ابد در دل من می مانی

 

هر چه بیشتر عمر می کنم بیشتر اطمینان پیدا می کنم که تفاوت عمده انسانها ، تفاوت بین انسان ضعیف و قوی ، بین انسان بزرگ و کوچک میزان توانایی یا اراده استوار و خلل نا پذیر آنهاست . به این معنی که انسان قدرتمند هنگامی که هدفی را برای خود مشخص می کند دو راه بیشتر پیش رو ندارد : یا مرگ یا پیروزی. توماس فاول باکستون

 

خوشبختی مثل یه پروانه است . وقتی دنبالش می‌دوی پرواز می‌کنه اما وقتی وایسی میاد رو سرت میشینه

 

خوشبختی به کسانی روی می آورد که برای خوشبخت کردن دیگران می کوشند

 

 1)صمیمانه به مردم اظهار علاقه کنید تا شما را دوست بدارند. 2) اگر شخصی در قلب خود به رفیقش احساس علاقه نمود باید به او بگوید و او را از علاقه خود مطلع سازد. 3)خوشرویی وتبسم کینه توزی را از بین می برد

  

دانستن کافی نیست باید اقدام کرد خواستن کافی نیست باید کاری کرد (گوته)

 

 جک لندن: هیچ می دانی فرصتی که از آن بهره نمی گیری، آرزوی دیگران است؟

  

ناپلئون بناپارت : عفت در زن مانند شجاعت است در مرد ، من از مرد ترسو همچنان متنفرم که از زن نانجیب

 

در عشق همیشه قطره ای جنون هست و در جنون هم همیشه قطره ای عقل فردریک نیچه

 

 گر قرار باشد بایستی و به طرف هر سگی که پارس می‌کند سنگ پرتاب کنی، هرگز به مقصد نمی‌رسی. لارنس استرن

 

ترس از عشق، ترس از زندگی است، آنان که از عشق می گریزند، مردگانی بیش نیستند. برتراند راسل

 

 سعی کن تنها باشی زیرا تنها بدنیا امدی و تنها از دنیا خواهی رفت.بگذار عظمت عشق را درک نکنی.زیرا انقدر عظیم است که تورا نابود خواهد کرد

 

در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد ومی تراشد این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد چون عموما عادت دارند که این دردهای باور نکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر وعجیب بشمارند واگر کسی بگوید یا بنویسد بر اساس عقاید جاری سعی می کنند ان را با لبخند، تمسخر آمیزو شکاک تلقی کنند !!! زیرا بشر هنوز چاره ودوایی برایش پیدا نکرده ، مگر داروی فراموشی

 

 ما همیشه دنبال اینیم که صداهای بلند رو بشنویم......همیشه پر رنگ ها رو میبینیم......همیشه سخت ها رو می خوایم.....غافل از این که خوبها آسان میان،بی رنگ میمانند،بی صدا می روند

 

شاملو: عیب کار اینجاست که من "" آنچه هستم "" را با "" آنچه باید باشم "" اشتباه می کنم ، خیال میکنم آنچه باید باشم هستم،در حالیکه آنچه هستم نباید باشم

 

 وقتی پایان داستان دستان مهربان تو نباشدبگذار قصه گو هر طور که می خواهدداستان را ادامه دهد

 

اگر کسی ترا آنطور که میخواهی دوست ندارد، به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد. (مارکز)

  

هیچ وقت هیچ وقت نقاش خوبی نخواهم شد دیشب دلی کشیدم شبیه نیمه سیبی که به خاطر لرزش دستانم در زیر آواری از رنگها ناپدید ماند)) زنده یادحسین پناهی

  

Padeshahi darvishi ra goft: jomlei goo ke dar lahazate gham shad va dar lahazate shadi ghamginam sazad. Darvish goft: "in niz bogzarad

 

 Agar KHODA arezoyi ra dar delat andakht, bedan ke tavanayiye residan be anra dar to dide ast

 

 انسان نباید از مرگ بترسد. چیزی که انسان باید از آن بترسد، هرگز شروع نکردن زندگی است. (Marcus Aurelius)

 

اعتماد حتما باید متقابل و دو طرفه باشد

وگرنه سر وکله ی فریب و دورویی پیدا

خواهد شد.

(ارنست هینگولی)

 

دنیا آنقدر وسیع است که برای همه جا است

پس به جای اینکه جای کسی را بگیری ،

تلاش کن جای واقعی خود را پیدا کنی!؟!

(چارلی چاپلین)

 

بی وفایی قابل بخشش است اما هرگز

فراموش نمی شود. (درلافایت)

 

  جبران یک دقیقه که غافل شوی از فکر

یک عمر پشت دست به دندان گازیدن است

  

 اگه یه روز شاد بودی آروم بخند تا غم بیدار

نشه و اگه یه روز غمگین شدی آروم بخند تا

شادی نا امید نشه!!! (چارلز دیکنز)

  

چه زیباست هنگامی که در اوج نشاط و بی نیازی هستی دست به دعا برداری . جبران خلیل جبران

 

 در زندگی زخمهایی هست که روح را آهسته و در انزوا می خورد و می تراشد.بوف کور _ صادق هدایت

 

 برای پخته شدن کافیست که هنگام عصبانیت از کوره در نروید

 

 لبخند ارزانترین راهی است که می توان توسط آن نگاه را وسعت داد

 

 وقتی ناراحتید از اینکه به چیزی که می خواستید نرسیدید ، محکم باشید و خوشحال.... خداوند در فکر چیز بهتری برای شماست...

  

افتخار را با تواضع وفقر را با صبر برگزار کن

 

 بعضی از آدما مثل کوه می مونن ، هرچی بهشون نزدیک تر بشی ، بیشتر به عظمت و بزرگی

شون پی می بری

 

 دنیا گذرگاهی است میان آنچه که اندیشیده ایم و آنچه کرده ایم دریغ که اندیشه ها بیش

از کرده هاست همین لعن تاریخ است بر انسانی که خواست اما نشد

  

زندگی مسابقه نیست.زندگی یک سفر است وتو آن مسافری باش که در هر گامش ترنم خوش لحظه

ها جاریست....

  

زندگی آن قدر عجیب نیست که شما تصور می کنید زندگی آن قدر عجیب است که شما نمی توانید تصور کنید

 

صمیمیت یعنی: احساس ایمنی کردن در افشای حقایق در مورد خودمان، در مواقع بحرانی. اگر جوی ایجاد شود که دو نفر آزادانه حرف دلشان را با هم بزنند، در این صورت مانع پیش رویشان از بین می رود.مری آن ویلیامسن.

 

برای‌ فرد سالم، دوست‌ داشتن‌ عیب‌های‌ دیگری‌ بزرگترین‌ دلیل‌ عشق‌ است. «میرا اثر کریستوفر فرانک‌»...

 

مهم بودن خوب است، ولی خوب بودن مهم تر است

 

 تاریخ انقضای خنده روی صورت هیچکس حک نمی شود

 

در پشت هیچ در بسته ای ننشینید تا روزی باز شود . راه کار دیگری جستجو کنید و اگر نیافتید همان در را بشکنید

 

عفت در زن مانند شجاعت است در مرد ، من از مرد ترسو همچنان متنفرم که از زن نانجیب

 

 تولد و مرگ اجتناب ناپذیر است، فاصله بین این دو را زندگی کنیم

  

مرد بزرگ وقار دارد اما متکبر نیست و مرد کوچک تکبر دارد ولی وقار ندارد

 

تصمیمات بزرگت را با قلبت بگیر وتصمیمات کوچکت را با عقلت

 

تا خدا بنده نواز است به بنده چه نیاز است

 

زندگی شوخی زشتی است که هرچه به پایانش نزدیک می شود متهجن می شود

 

 ویکتور هوگو : من نمیگویم هرگز نباید در نگاه اول عاشق شد اما اعتقاد دارم باید برای بار دوم هم نگاه کرد

 

همیشه زمان به نفع تو نخواهد بود ، این فرصتها به زودی از دست خواهند رفت و آنگاه دیگر پشیمانی سودی ندارد

 

عظمت واقعی در آن نیست که هرگز سقوط نکنیم. بلکه در آن است که هر بار سقوط کردیم ، دوباره برخیزیم

 

 برای راحت بودن باید ذهن خود را از حمل افکار و خاطرات رها سازید و زندگی خود را از نشانه های ذهنی گذشته پاک کنید. فقط ذهن آزاد است که می تواند آرام باشد. ذهن آزاد ارزشش خیلی بیشتر از خاطرات طلایی است

 

 برای اداره کردن خویش از سرت استفاده کن

برای اداره کردن دیگران از قلبت

 

گوهر خود را مزن بر سنگ هر نالایقی.صبر کن پیدا شود گوهر شناس لایقی

 

مرتکب خطا شدن به این معنی نیست که ارج و قرب تو کمتر شده ، معنی اش این است که از اشتباهات چیزی یاد بگیری ، به همین سادگی....

 

برنده کسی است که از لحظه زندگی از همین اکنون ، از همین حال بهترین استفاده را می کند. بازنده همیشه در حسرت گذشته و ترس از آینده زندگی می کند

 

دیروز تاریخ است،فردا راز است، امروز یک هدیه است

 

امروز اولین روز از بقیه عمر شماست، عمر شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید

بچه‌های دیروز آرزو داشتند خلبان بشن،‌ بچه‌های امروز شب‌ها کابوس خلبان شدن می‌بینن...

 

وقتی می توانیم زندگی کنیم که زندگی را خوب نشناسیم



چه زشت است فروتنی هنگام نیازمندی و درشتی هنگام بی نیازی

امیر المومنین (ع)


نوشته شده در چهارشنبه 91/11/11ساعت 12:26 صبح توسط sareban نظرات ( ) | |

مادها:

مادها اولین حکومت و دولت مستقل ایرانی را رسما تشکیل دادند. هنوز معلوم نیست دولت ماد در چه زمانی تشکیل شد ولی گفته می شود دولت ماد در سال 550قبل از میلاد مسیح تشکیل شد. در ابتدا دولت ماد دارای 6 قبیله بود که پارکتن ها جنگجوترین و مغ ها صلح جو ترین بودند. 6قبیله ماد همواره در جنگ بودند به همین دلیل آشوری ها به راحتی روی انان تسلط داشتند.

مادها کشاورز و دامپرور بودند بعد از اینکه دیااکو پابه عرصه گذاشت مادها را متحد ساخت و حکومت ماد را بر عهده گرفت.

دیگر پادشاهان ماد به این ترتیب هستند:

فرورتیش(25سال) هووخ شتر(48سال) ایخ توویگو (35سال)

هخامنشیان:

در اصل هرودت هخامنش بنیانگذار این سلسله است. اما چون کورورش پارسها را متحد کرده است اورا بنیانگذار این سلسله می دانند. سلسله هخامنشی در حدود 220 سال در ایران حکومت کرد.

پارسها طایفه ای از هندی ها و اروپائیان بودند که به ایران کوچ کردند. پارسها نیز از 6 قبیله تشکیل می شدند که هخامنش آنان را متحد کرد.

مذهب پادشاهان هخامنشی زرتشتی بود ولی مذهب خود را به کسی تحمیل  نمی کردند. خط آنان میخی بود که 42 علامت داشت و جزو با اقتدار ترین دولتهای طول تاریخ جهان بود.

تعداد پادشاهان هخامنشی 13نفر بود که به این شرح است:

کوروش کبیر(21سال) کمبوجیه(6سال) داریوش اول(37سال) خشایارشاه

(20سال) اردشیر اول(40سال) داریوش دوم(19سال) اردشیر دوم(43سال)

اردشیر سوم(37سال) ارشک(2سال) داریوش سوم(6سال).

اشکانیان

اشکانیان در حدود 475 سال حکومت کردند. اولین پایتخت آنان شهر هکاتم یا صد دروازه بود و بعد به تیسفون و ری منتقل شد.

قوم اشکان را به خاطر نام جد آنها اشک یا ارشک اشکانیان می نامند.

اشکانیان از ابتدای حکومت خود تااخرحکومت با قبایل شرق کشور و امپراطوری روم در جنگ بودند.

مذهب آنان در ابتدا مظاهر طبیعی بود ولی بعدها پیرو مذهب زرتشت شدند و در برخی نواحی خدایان یونان را می پرستیدنداین سلسله دارای 28 پادشاه بود که از اشک اول شروع وتا اشک بیست و هشتم پایان یافت.

ساسانیان:

ساسانیان 428 سال بر ایران سلطنت کردند که اوج تمدن ایرانی در جهان باستان به شمار می آید در آن زمان شهرسازی – صنایع – پل سازی – ابنیه ها و توسعه تجارت داخلی و خارجی به اوج ترقی خود رسید.

طاق کسری و کاخ خسرو از مهمترین بناهای آن زمان است.

از اعیاد بزرگ ساسانی می توان به جشن نوروز جشن مهرگان(که علت آن پیروزی فریدون بر ضحاک است که در 16 مهر هر سال برگزار می شد) جشن صده(که پس از گذشت صد روز از زمستان که جشن پیدایش آتش است) اشاره کرد.

نام مهمترین پادشاهان ساسانی به این شرح است :
اردشیر بابکان(17سال) شاپور اول(30سال) شاپور دوم(69سال)‌ یزدگرد اول

(21سال) بهرام گور(18سال) فیروز اول(24سال) قباد اول(56سال) انوشیروان(49سال) خسروپرویز(38سال) یزدگرد سوم(3سال).

طاهریان:

طاهر بنیانگذار سلسله طاهریان بود او با شکست سپاه علی بن ماهان سردار امین توانست بغداد راتصرف کند و مامون را به خلافت برساند .او در خراسان به عنوان امیر دو سال برای مامون خدمت کرد وبعد اعلام استقلال کرد.

طاهریان هرچند نتوانستند خود حکومت بزرگی را تشکیل دهند اما ایران را از زیر دستان اعراب بعد از دویست سال رها کردند و موجب به وجود آمدن دیگر سلسله های ایرانی شدند .

 از حاکمان دیگر طاهریان افراد زیر را می توان نام برد:

علی بن طاهر (چند ماه) طلحه بن طاهر(6سال) عبدالله طاهر (7سال) طاهربن عبدالله(18سال) محمدبن طاهر (11سال).

صفاریان:

سلسله صفاری 32 سال در ایران حکومت کرد و موسس آن یعقوب لیث صفاری بود

پس از پیروزی امام علی در مقابل خوارج عده ای از آنان به سیستان فرار کردند و حکومتهایی را به وجود آوردند. در میان آنان صالح بن نصر قدرت و شهرت زیادی داشت یعقوب در سپاه صالح بود. آنان افرادی بودند که در حملات خود ثروت کسب کرده و بین بی بضاعتان تقسیم می کردندیعقوب در ابتدا شغل پدر را که رویگری بود دنبال کرد ولی بعد به عیاری پرداخت

عمرو لیث حاکم بعدی صفاریان بود که بعد از برادر خود به حکومت رسید و 14سال در ایران حکومت کرد و آخرین حکمران قدرتمند صفاری بود.

دیگر شاهان این سلسله عبارتند از:

یعقوب بن لیث(18سال)عمرو بن لیث(14سال)طاهر بن محمد بن   عمرو(1سال) .

سامانیان:

سامانیان اولین خاندان ایرانی بودند که پس از 300 سال دوباره رسم و رسوم ایرانیان را احیاء نمودند .آنها از روستایی به نام سامان در شهر سمرقند برخاستند و حدود 108 سال در ایران حکومت کردند. وزرای آنان اغلب از شعرا ادبا و مورخان مشهور عصر خود بودند.

دیگر پادشاهان سامانی عبارتند از:

امیر اسماعیل سامانی(16سال) ابونصر احمدبن  اسماعیل(6سال) نصربن احمد(30سال) نوح بن نصر(13سال) ابوالفوراس عبدالملک نوح(7سال) ابوصالح منصوربن نوح(16سال) ابوالقاسم نوح بن منصور(9سال).

آل بویه:


پسران بویه که ماهیگیر بود بسیار جاه طلب بودند آنها علی – حسن و احمد نام داشتند و شغل پدر را کنار گذاشتند و از افسران ماکان کاکی شدند و در هنگامی که او از مردآویز شکست خورد به مردآویز پیوستند. مردآویز علی را به حکومت کرج انتخاب کرد و به کمک بعضی از سرداران مردآویز اصفهان را فتح و خلیفه بغداد را شکست داد و سلسله آل بویه را پایه گذاری کرد.

از زمان سلسله آل بویه بود که مذهب شیعه یا تشیع در ایران رسمیت پیدا کرد

دیگر پادشاهان آل بویه عبارتند از:

ابوالحسن علی بویه (عمادالدوله)‌ (18سال) ابوشجاع عضدالدوله(34سال)

شرف الدوله(7سال) بهاء الدوله(4سال) سلطان الدوله(12سال) ابوکالیجار مرزبان(25سال) ملک رحیم(7سال).

آل زیار:

این سلسله پس از سلسله علویان طبرستان روی کار آمد. ناصر کبیر کسی بود که با تلاش بسیار باعث استتقلال آن منطقه شد. یاران وی بعد از مرگ او توسط اسفار شیرویه و مردآویز بعد از یک نبرد خونین طبرستان را تصرف کردند ولی اسفار با مسلمانان رفتار ناشایستی انجام می داد . مردآویز از این مسئله استفاده کرد و نظر مردم را جلب کرد و حکومت آل زیاری را تأسیس کرد

دیگر پادشاهان این سلسله عبارتند از:

وشمگیر پسر زیار(34سال) بهتون وشمگیر ظهیر الدوله(39سال) فلک المعالی منوچهر پسر قابوس شاه(20سال) نوشیروان پسر فلک المعالی(12سال) اسکندر پسر قابوس وشمگیر(6سال) کیکاووس پسر اسکندر پسر(21سال) گیلانشاه پسر کیکاووس عنصر المعالی(8سال).

غزنویان:

سلسله غزنویان با تلاش غلامی به نام آلبتکین در غزنین تاسیس شد . اوج قدرت غزنویان سلطنت سلطان محمود غزنوی بود غزنویان حدود 231 سال بر سرزمین پهناور ایران حکومت کردند

سلطان محمود بارها به هندوستان لشکر کشید و غنایم زیادی را به ایران آورد. اما به وضعیت نابسامان ایران کمکی نکرد زیرا اغلب آنان صرف جنگهای بیهوده و یا عیاشی های خود و خانواد اش می شد.

نام دیگر سلاطین غزنوی به این شرح است:

سلطان محمود غزنوی(34سال) جلال الدوله ابواحمد محمدبن محمود(1سال) شهاب الدوله ابوسعید مسعود بن محمود(11سال) شهاب الدوله ابوالفتح مودودبن مسعود غزنوی(9سال) بعد از شهاب الدوله 10 نفر دیگر نیز روی کار آمدند.

سلجوقیان:

این سلسله حدود123سال در ایران حکومت کرد مرکز سلجوقیان در ابتدا در ماوراءالنهر و در شهر جند بود

سلجوق که ریاست قوم را بر عهده داشت مسلمان شد ودیگر افراد قبیله نیز مسلمان شدند . پس از مرگ طغرل پسرش میکائیل جانشین او شد و پس ازمرگ وی سه پسرش ریاست طغرل پسر بزرگتر را پذیرفتند . آنان از سلطان محمود درخاست کردند که در شمال خراسان زندگی کنند. سلطان محمود نیز قبول کرد. به این ترتیب روز به روز بر قدرت آنان اضافه شد . سلطان محمود غزنوی که احساس خطر می کرد به آنان دستور داد به سرزمین قبلی خود بازگردند ولی سلجوقیان نپذیرفتند و میان آنان جنگ رخ داد . پس از مرگ سلطان محمود پسرش سلطان مسعود با آنان جنگ کرد ولی شکست سختی خورد و باعث انقراض غزنویان شد.

سرانجام در 20 شوال سال 429هجری پس از تصرف نیشابور خود را شاه خواند.

دیگر شاهان سلجوقی یه این شرح هستند:

طغرل(36سال) عضدالدوله الب ارسلان بن جعفری بیک(10سال) جلال الدین ابوالفتح حسن ملکشاه(20 سال) رکن الدین ابوالمظفر بکیاق(13سال) غیاث الدین ابو شجاع محمد(13سال) معزالدین ابوالحارث سلطان احم سنجر (41سال).

خوارزمشاهیان:

این سلسله حدود یکصد و سی و هشت سال هم زمان با سلسله سلجوقیان در بخشهایی از ایران حکومت کردند و با حمله مغولان منقرض شد.

نام دیگر سلاطین این سلسله به این شرح است:

قطب الدین محمدبن انوشتکین (32سال) علائالدوله ابوالمظفر اتسز بن قطب الدین محمد(29سال) تاج الدین ابوالفاتح ایل ارسلان بن اتسز (16سال) علاءالدین تکش بن ایل ارسلان(29سال) علاءالدین محمدبن علاءالدین بن تکش (22سال)سلطان جلال الدین منکبرنی(10سال).

ایلخانان:

مغولها اقوامی بودند زردپوست که در سرزمین های چین – هندوستان- منچوری سیبریه و مغولستان به طور پراکنده زندگی می کردند آنان زیر نظر دولت چین باج می دادند .تا اینکه تموچین معروف به چنگیز خان به دنیا آمد. نام پدر او یسوکای بود. چنگیز خان بعد از مدتی توانست اقوام مغول را متحد سازد و به این ترتیب حکومت مغول یا ایلخانان را راه اندازی کرد و حملاتی به تمامی آسیا و اروپا انجام داد.این سلسله در حدود دوسیت سال حکومت کرده است.

دیگر پادشاهان مغول به این شرح هستند:

چنگیزخان(59سال) اکتای قاآن(13سال) گیوک خان(8سال) منگوقاآن(10سال)

قوبیلای قاآن(36سال) هولاکوخان(12سال) آباقاآن(17سال) احمد تگودار (3سال) ارغون شاه(7سال) گیخاتو(4سال) بایدوشاه(1سال) محمود غازان (7سال) محمد خدابنده(13سال) ابوسعید بهادر(20سال) ارپاوگان(6ماه) موسی خان(2ماه) محمدخان(2سال) ساتی بیک(1سال) جهان تیمور خان(1سال) سلیمان خان(5سال) انوشیروان(20سال).

گورکانیان:

موسس این سلسله تیمور گورکانی بود که در سال 736هجری قمری در ماورالنهر بدنیا آمد.

تیمور پس از مرگ همسرش ماورالنهر را تسخیر کرد و بعد خوارزم خراسان و نیشابور راتصرف کرد. تیمور در سال788هجری به آذربایجان ارمنستان گرجستان و شیروان حمله کرد و اصفهان و شیرازرا تصرف کرد. او به چین هم لشکر کشید اما قلمرو خود را تا هند بیشتر جلونبرد. اوبعد به ترکیه ومصر و شام و بغداد حمله کرد ودر هفتادو یک سالگی  درگذشت.

نام دیگر حاکمان گورکانی به این شرح است:

شاهرخ تیموری(43سال) علاءالدوله میرزا(3سال) رکن الدین میرزا(1سال) میرزاعبدالله(1سال) میرزابابر(6سال) ابوسعید تیموری(12سال) سلطان حسن بایقرا(38سال).

صفویه:

موسس این سلسله شاهزاده اسماعیل صفوی اردبیلی بود.این سلسله در حدود 239سال در ایران حکومت کرد و دومین حکومت دینی در ایران بعد از اسلام بود. در این زمان ایران دچار رشد اقتصادی سیاسی شد ایران به قدرت و اتحادی رسید که پس از اسلام بی نظیر بود. ایران در زمان صفویه به تفنگ و باروت دست پیدا کرد و علم ترویج تشیع بیشتر شدولی با بی لیاقتی فرزندان پادشاهان این سلسله منقرض شد.

نام پادشاهان این سلسله به این شرح است:

شاه اسماعیل صفوی(24سال) شاه طهماسب اول(54سال) شاه اسماعیل دوم (1سال) سلطان محمد خدابنده(11سال) شاه عباس کبیر(42سال) شاه صفی

(14سال) شاه عباس دوم(25سال) شاه سلیمان(28سال) شاه سلطان حسین صفوی(34سال) شاه طهماسب دوم(10سال).

افشاریه:

نادر در 24 شوال سال 1148 هجری قمری تحت عنوان نادرشاه به تخت  سلطنت نشست و سلسله افشاریه را پایه ریزی کرد.

نادر از ایل افشار بود که شاه اسماعیل اول آنان را از آذربایجان به به خراسان کوچ داد.

دیگر شاهان افشار به این شرح هستند:

علیقلی خان – ابراهیمخان – شاهرخ میرزا – میرزا سید محمد – شاهرخ.

زندیه:

این سلسله 146 سال در ایران حکومت کرد و توسط کریم خان زند تاسیس شد پس از کشته شدن نادر شاه ایران دوباره دستخوش آشوب شد. احمدخان ابدال از یک سو – آزادخان افغان از سویی دیگر و ابوالفتح و علی مردان و محمد حسن خان قاجار از سوی دیگری اما از میان آنان کریم خان زند که سربازی بیش نبود پیروز شد و سلسله جدیدی به وجود آورد .

نام پادشاهان زندیه به این شرح است:
کریم خان زند – ابوالفتح – محمد علی خان – زکی خان – ابوالفتح خان – صادق خان – علیمرادخان – جعفر خان و لطفعلی خان

قاجاریه:

این سلسله 144سال در ایران حکومت کرد. موسس آن آقامحمد خان قاجار بود که در نوروز 1200 هجری قمری در تهران تاجگذاری کرد.

این سلسله باعث شد تا ایران به ضعیف ترین حد خود در طول تاریخ رسید. فتحعلی شاه قجر خود به تنهایی 18 شهر ایران را بدون هیچ جنگی به شوروی داد در این زمان ایران ناگهان از پیشرفت و ترقی ایستاد آخرین شاه قجر احمد شاه قاجار در تبعید جوانمرگ شد.

پادشاهان قاجار عبارتند از:

آقا محمد خان (11سال) فتحعلی شاه(38سال) محمد شاه(14سال) ناصردین شاه(49سال) مظفردین شاه(11سال) محمد علی شاه(3سال) احمد شاه(6سال).

پهلوی:

این سلسله 53 سال در ایران حکومت کرد. رضا شاه موسس این سلسله بود که روز 25آذر1304 در کاخ گلستان تاج گذاری کرد و 15 سال بر ایران حکومت کرد.

پس از رضا شاه به خاطر محمد علی فروغی سلطنت از پدر به پسر رسید و سرانجام در سال 57 منقرض شد. وبه این ترتیب تاریخ شاهنشاهی 2500 ساله ایران برچیده شد.

امیدوارم از وقتی که گذاشتین و این مطالب را خواندین تعغیری در بینش شما نسبت به قدمت کشور عزیزمان را کرده باشه قربان شما سیرت


نوشته شده در شنبه 91/10/30ساعت 1:7 صبح توسط sareban نظرات ( ) | |

41567

به نام نخستین موجود زنده

زمین از ابتدا سرد نبود وروى آن نه بیجان بود نه جاندار. سپس به فرمان خدا سرد وسردترشد. آب کثیفى که بوى بسیار بدى داشت ، به نام "آب سیاه" روى زمین بوجود آمد. این آب سیاه تمام زمین را فرا گرفته بود . درکتاب گنزاربا نوشته شده است:"از این آب سیاه نخوت وحشرات موذى شکل گرفت وبیرون آمد. این حشرات موذى هزاران هزارنوع مختلف داشتند که از این آب سیاه بیرون مى آمدند.سپس به فرمان خداوند نخستین انسان (ازجهان نور) از بالا به روى زمین آورده شد. همزمان با اینکه آدم ،نخستین انسان مى خواست از بالا به زمین بیاید کثافات واین حشرات موذى به او گفتند :"توقصد دارى بیایى و بین ما نفوذ کنى ، ولى روى سرت دسته گلى ندارى؛" آدم سرش را به طرف بالا بلند کرد و به بالا نگاه کرد وگفت:"خدایا، دسته گلى روى سر ندارم تا اینکه بین این حشرات موذى نفوذ کنم وبه زمین بیایم." خداوند به ملائک دستور مى دهد:
    "دسته گلى روى سر آدم قرار ده." ملائک دسته گل را روى سر آدم قرارمى دهند،آدم راهش را جستجوکرد وتوانست بین حشرات نفوذ کند وراهش را پیدا کند . ملائکه به او گفتند:"اى آدم، ایمان اعتقاد وتصویر تو شبیه سام کوفّن وسام کوفیّن وسام"میوه سفید" هستند." اینان ملائکه اى هستند که خوب،معتقد و درستکارند وداراى تمام صفات خوب هستند.
سپس آب گوارا به دستور خداوند از بالا به پایین فرستاده شد وروى آب سیاه جریان پیدا کرد . سپس درختان بوجود آمدند وهمه چیز به این جهان خاکى آورده شد.تنها چیزى که به این جهان خاکى آورده شد، آدم،نخستین موجود زنده بود. آسمان دهان بازکرد وآب گوارا ازبالا به پایین به این جهان خاکى ریخته شد.این آب گوارا ،دریاها،رودخانه ها ودرختان فراوانى را بوجود آورد. سپس حیواناتى از جنس نروماده که رویهم رفته برای نخستین موجود زنده،آدم،آفریده شدند.

 


   پس ازآن به روح آدم گفتند:"بیا وبه این جهان خاکى وارد شو." فرشتگان جسم آدم را درزمین از گل ساختند و به روح آدم گفتند:"بیا ووارد جسمى که از گل ساخته شده است برو." آدم به آنها گفت: چرا باید وارد این جسم شوم؟ چرا مرا ازجایگاهى که درآن هستم پایین مى آورند وبه جایى که نخوت آن را فراگرفته،به راه بد مى رود،گناه در آن دیده مى شود،به بدى درآن رفتار مى شود وگمراه وبى ثبات است،مى برند؟ این بدن باهر گناهى به لرزه درمى آید. چه گناهى در حق شما مرتکب شده ام که مى خواهید مرا به این جهان خاکى انتقال دهید؟. آنها به آدم گفتند:"این فرمان خداست، که تو از بالابه این جهان خاکى بیایى وبه داخل این بدن بروى. اگر به راهنماییهایى که خداوند در گنزاربا (گنج بزرگ) ذکرکرده عمل کنى وآنها را سر مشق خود قرار دهى، این چیزهاى نخوت باروگناهان نه مى توانند تورا بلرزانند ونه مى توانند تو را بیازارند. خداوند این گنج بزرگ وکلام خدایى را به توعطا کرده تا به آنها عمل کنى وازهیچ چیز نهراسى." آدم قبول کرد. آمد وبه داخل جسم رفت،همان جسمى که به دستورخداوند ازگل درست شده بود. درگنزاربا نوشته شده است که آدم زمانیکه به این جهان خاکى آمد درمحلى به نام سراندیب بود. از آنجا به بعد وپس از ان نیز(ادامه داشت) آدم همراه همسرخود حوا بود که ازجنس بخصوصى آفریده شده بود. درآن محل همانجایى که آدم آفریده شد،حوا نیز خلق شد. حوا سه بارباردارشد ودر این سه دوره باردارى، هرباریک دخترویک پسربه دنیا آورد. کم کم فرزندان آدم وحوا بزرگ شدند. آدم روى زمین به کشت وکارپرداخت وحیواناتى مانند گاووگوسفند را پروراند واز شیرآنها براى خوردن وآشامیدن استفاده کرد. فرزندان آدم وحوا رشد کردند به دستور خدا از"واقعیتى دور" شصت اترا با خانواده و فرزندانشان ازبالا فراخوانده شدند،که همراه با آدم وحوا وفرزندان آنها درجهان خاکى باقى ماندند وبا یکدیگر ازدواج کردند وسرمنشأ (اولادهایى) داشتند وبتدریج زمین پرازموجود زنده شد. موجودات زنده زیاد شدند و زمین پرازانسان شد. به خاطر همین اد رابشا (درفش) نماد دینی مندائیان از پارچه ای سفید که از شصت نخ تشکیل شده، درست می شود.
    سرانجام به فرمان خدا خطاب به آدم گفته شد:" خداوند دستور داده:از جهان خاکى جدا شووبه جایگاه خودت، جهان نوربرگرد!" تا آن زمان هزارسال ازعمرآدم سپرى شده بود. همان کسانى که نزد آدم آمدند وبه اوگفتند:" از این جسم جدا شووبه آن محلى که ازآنجا آمدى، جهان نور، برو. 
قمامیرنورانى وساورئیل ناجى بودند.آدم به آنها گفت:"من در این جهان کشت وکار ،چهارپا، حیوان وهمچنین کارهاى زیادى کردم.خدایا فرصت بده ،هزارسال دیگردر این جهان بمانم ."
     قمامیر نورانى وساورئیل ناجى برگشتند وبه خدا گفتند که آدم مى خواهد هزارسال دیگردرجهان بماند. سپس آنها پس ازهزارسال دیگربرگشتند وبه آدم گفتند:"اى آدم،نخستین موجود زنده، بلند شو، ازاین جسم جدا شووبه جهان نور بیا!" آدم به آنها گفت:" من هنوزبذرها را درو نکردم وهنوزگاوها وچهارپایان کوچک را ندوشیده ام، بازهم خیلى کاردارم . بروید نزد پسرم شیتل که هنوزاازدواج نکرده و کارزیادى ندارد." اتراس ها برمى گردند وبه خداوند مى گویند که آدم مى گوید :نزد شیتل بروید. واین مسئله را به او بگویید."قمامیرنورانى وساورئیل ناجى نزد شیتل آمدند وبه اوگفتند:" به دستورخدا ما نزد آدم رفتیم وبه اوگفتیم:"از جسم خود خارج شو!"اما آدم گفت:"من هنوز کارهاى زیادى دارم. بروید نزد پسرم شیتل که هنوزازدواج نکرده وکارزیادى دراین جهان ندارد."
    ما گفته ى آدم را براى خدا بازگوکردیم وخدا گفت:" نزد شیتل بروید وبه اوبگویید!" شیتل گفت:" من با هرچیزى که خداوند بگوید، موافق هستم. ازجسم خود جدا مى شوم." شیتل[بلند شد] وبه یاد خداوند رشامه و براخه ای انجام داد. بعد ازاینکه نیایشش تمام شد به آنها گفت:"من ازسرورخودم تمنا مى کنم که جدا شدن من ازاین بدن را به آدم نشان دهد." قمامیرنورانى وساورئیل ناجى به جهان نوررفتند وبه خداوند گفتند:"  شیتل مى گوید:" من مى خواهم که جدا شدن من ازجسم را به آدم نشان دهید!"خداوند به آنها گفت:"انجام دهید!" شیتل رسته ى خود را به تن کرد، لباس خود را پوشید و[به رودخانه] رفت، دعا ونیایشى کرد،[علاوه برآن] رشامه و براخه خواند وازجسم خود خارج شد . هنگامیکه اودر حال صعود ازاین جهان بود،اتراها وفرشتگان مقابل اوآمدند وتاج گل افتخار، درخشنده ونورانى به اوهدیه کردند وآن را روى سرش قراردادند وبا لباسى نورانى و یک کت درخشنده او را پوشاندند.آنها ا و را از این جهان آوردند و او را نزد اباثر به جهانى نورانى داخل کردند .وقتى آدم این منظره را مشاهده کرد به آنها گفت :"من هم میخواهم از جسم خود جدا شوم ."آنها به او گفتند :"(دیگر)ممکن نیست .تو (باید منتظر بمانى )تا مرگى که زمان آن را نمیدانى به سراغ تو بیاید ."
    پس از آن شیتل از جسم جدا شد و آدم هم در این جهان باقى ماند ،انسانها زادوولد کردند و جنگى بین آنها بوجود آمد .این جنگ مدت زیادى به طول انجامید تا اینکه همه انسانها از بین رفتند.تنها یک مرد ،رام،ویک زن،رود و تعداد کمى از مردم با آنها باقى ماند .از عصر آدم ،نخستین انسان ، تا زمان رام ورود216000سال مى گذرد.در دوران رام ورود انسانها بتدریج افزایش یافتند ودر کل جهان پراکنده شدند.  دوباره یک چیز دیگر شروع شد که از راه خدا پیروى نمى کرد ،یکدیگر را کشتن،دیوانه وار عمل کردن و درجهان وجود داشت .
   از زمان رام ورود تا زمان شرباى و شرهیبل 100000سال طول کشید .مندائى ها در زمان شرباى و شرهیبل زیاد شدند و در تمام زمین پر شدند .دوباره عده اى از مردم از راه خدا روى بر مى گرداندند،یکدیگررا مى کشتند ، به اموال یکدیگر دست درازى مى کردند وعده اى به راه شیطان و به راه بد مى رفتند و به خشونت رفتارمى کردند .
   سپس بعد ازاین دوره که انسانها رفتن به راه شیطان را شروع کردند ،92000سال بعد ، زمان شرباى و شرهیبل پیامبرى به نام نوح آمد .نوح انسانها را به راه راست هدایت مى کرد و به آنها مى گفت :"با یکدیگر خوب باشید . راه خدا را در پیش گیرید ، یکدیگر را از بین نبرید ، اموال یکدیگر را سرقت نکنید تا خداوند به شما نظرى بیندازد و شما را دوست داشته باشد ."آنزمان که نوح این حرفها را مى زد میان مردمی بود که به اومى خندیدند ومى گفتند :"او چه مى گوید ؟"این حالت تا آنجا ادامه پیدا کرد که به فرمان خدا صدایى شنیده شد و به نوح گفت:"یک کشتى بساز!"
همینکه کشتى ساخته وتمام شد، به فرمان خدا به تمام موجودات زنده ى دنیا گفت :"از هر حیوانى یک جفت سوارکشتى شود ."سپس به فرمان خدا ازآسمان باران وزمین آب بیرون آمد.این باران چهل ودوروزبه طول انجامید که طى این مدت روى زمین را پوشانید .یازده ماه پس ازآن نیز طول کشید وکل زمین را به زیرآب برد .طى این یازده ماه آب به تدریج کم شد .پس از این یازده ماه کشتى درمحلى به نام قاردون به زمین نشست .زمانى که کشتى به زمین نشست،نوح به یک کلاغ گفت :"برو،ببین که کجا خشکى هست وآیا هنوزچیزی وجود دارد!" کلاغ رفت و نوح مدت زیادى منتظرماند که کلاغ برگردد ،اما کلاغ برنگشت .او به یک کبوتر گفت :"برو [و]ببین که کلاغ کجا رفته است!"کبوترپرواز کرد وبه جستجوى کلاغ رفت .او دید که کلاغ  روى لاشه اى نشسته وازآن تغذیه میکند .برگشت ودرمحلى درخت زیتونى را دید .شاخه اى از آن کند وآن را با دهان برداشت وبه سمت کشتى برگشت وبه نوح گفت :"کلاغ را دیدم که روى لاشه اى نشسته وازآن تغذیه مى کند."نوح کلاغ را لعنت و کبوتررا دعا کرد .
     سپس آب به تدریج فروکش کرد مردم ازکشتى بیرون آمدند وبه زمین رفتند .سام ،یام ویافت فرزندان نوح بودند .قبل ازاینکه آبى بیاید ،زیاد شود وزمین را تسخیر کند ،سام وجود داشت .بعد ازاینکه آب آمد،زمین را پوشاند و سپس فروکش کرد ،فرزندان دیگر نوح یام ویافث آمدند .یام ویافث به راه دیگرى رفتند.نوح و باقى مندائیان نیزبا اوماندند .سام که ما درزبان مندائى آن را شوم مى نامیم،مردم را به راه خدا دعوت میکرد .اوبه آنها مى گفت ،دعا،نماز،ازدواج و هر چیزى که درگنزاربا نوشته شده است و خداوند پیروى ازآنها را دستورداده انجام دهید.
    سام وهمسرش نوریثا ،مندائیان زیادى را به راه خدا هدایت کردند. در زمان سام ، پسرنوح،پیامبرى برخاست به نام ابراهیم که گفته مى شود پدرهمه ى پیامبران بوده است.ابراهیم دو همسرداشت،یکى به نام سارا ویکى به نام هاجر.سارا باردار نمى شد و ابراهیم با هاجر ازدواج کرد. هاجراهل مصربود وفرزندى براى ابراهیم به دنیا آورد که به او نام اسماعیل دادند، اونیز پیامبرشد. مى گویند: پدر تمام مسلمانان ،اسماعیل است وپیامبران اسلام همه ازنسل اسماعیل هستند. سپس به فرمان خدا سارا نیزباردارشد ویک پسربه دنیا آورد که به او نام اسحاق دادند . اسحاق نیز پدرهمه ى یهودیان است وپیامبران یهود همه از نسل اسحاق هستند. پس ازاین رویدادهایى که درجهان اتفاق افتاد. پیامبرى که درمصربزرگ شده بود، به نام موسى که همزمان با پادشاه پیرون ،فرعون،بود برخاست.موسى قصد کرد یهودیان کشور مصر را به نقطه اى دیگربیاورند. فرعون 770000 آدم داشت که جنگى ترتیب دادند. اونیزهمراه مردم خود دنبال حضرت موسى آمد. موسى ومردمى که با اوبودند و راه دیگرى نداشتند به سمت دریا آمدند . موسى چوبدستى اش را به آب انداخت.آب، دهان باز کرد و خشکى پدیدارشد ومردم به وسیله ى آن به سمت دیگر رفتند. فرعون نیزهمراه مردمش به طرف آب آمدند و وارد آن شدند ، اما آب به سمت آنها برگشت وآنان را فرا گرفت تنها فرعون وعده ى کمى ازمردم او بیرون آمدند .این واقعه در کتاب گنزاربا صفحه ى465‌‌‌ ‌‌‌‍‍‍‌‌‌[نوشته شده است]. یهودیان به شهرى آمدند به نام اسرائیل (بعدها) فلسطین،همانجایى که [درآن شهر] مندائى ها بودند. یهودیان مندائیان را تحت فشار قرار میدادند ورنجهاى زیادى به آنها میدادند وبه تدریج مندائیان ازنمازها، دعاها ورسم ازدواج سهل انگارى کردند. یهودیان اجازه نمى دادند که آنها براى غسل تعمید به رودخانه بروند و به تدریج غسل تعمید درآنان به فراموشى سپرده شد. به فرمان خدا فرشته اى (ازجهان نور)،یحیاى مقدس ،به پایین آورده شد که او را در شکم مادرى ،اینشوى [=الیزابت] همسر زاخاریس (زکریا) قرار دادند و او آن را همانند بچه اى که از شکم مادرش بیرون آمده باشد،به دنیا آورد. پس ازبدنیا آمدن آن ملائکه این بچه را از محلى درپیروان ، اوکوه سفید برداشتند وبردند تا اینکه روحانیون یهودى آن را نکشند. پس ازبیست و دوسال او را از بالا به شهر اسرائیل آوردند. یحیاى مقدس–که رستگاروسعادتمند باشد!-زمانى که سه ساله بود شروع به حرف زدن کرد وحرفها را مى فهمید.(ملائکه)به اومى آموختند که چگونه باید صحبت کند.زمانى که هفت ساله بود، ملائکه براى اوآ.ب.س را مى نوشتند وبه او یاد می دادند که چگونه باید بنویسند وبخوانند.موقعى که اوده ساله بود تمام کتاب مندائى را خوانده وتوانسته بود ازحفظ کند وهمچنین براى مردم نیزبخواند وشرح دهد. زمانیکه او بیست ودوساله بود تمام مسائل دنیا راآموخته بود وآموزش مى داد.همینکه اوبیست ودوساله شد ملائکه اورا درغبارى ازنور قراردادند واورا به سوى دیگر در شهر اسرائیل بردند همین که او به ساحل رودخانه رسید، مردم جمع شدند تا او را ببینند. به فرمان خدا صدایى به سمت اسرائیل آمد :"هر کس که بیست ودوسال پیش پسرى داشته که ازآنها دزدیده وگم شده بود،بیایند که او را ببینند وشناسایى کنند. بتى که آنجا بود و در خانه ى زاخاریس کار مى کرد واین پسررا دید،یحیاى مقدس را مشاهده کرد.او دید چهره اش مانند چهره ى زاخاریس وچشمان قهوه ایش مانند چشمان اینشوى است.همین که این منظره را مشاهده کرد دوان کنان به خانه رفت و گفت:"من پسرى دیده ام که شبیه شما است!" اینشوى که سرپوشش را برداشته بود، بدون اینکه سرش را بپوشاند بیرون رفت تا اینکه برود و این پسر را ببیند.به ساحل که آمد او را دید وشناخت و او، یحیاى مقدس نیزمادرش را شناخت .او ازغبار درخشنده  پایین آمد...
   هنگامى که یحیاى مقدس ازغبارنورانى پایین آمد،اینشوى هم آمد.به داخل آب رفتند و نزدیک یکدیگرآمدند.یکدیگررا درآغوش گرفتند ویحیاى مقدس لبهاى مادرش، اینشوى را بوسید. انش اترا که او را همراهى کرده بود بدون اینکه کسى ازمردم او را دیده باشد به او گفت:"اى یحیى درکتاب تو چه نوشته شده است که تو یک زن یهودى را مى بوسى ؟"یحیاى مقدس به اوگفت:"این زن یهودى مادرمن است.من نه ماه در شکم اوبودم وبراى اوسخت نبوده ،وحالا براى من باید سخت باشدکه او را ببوسم این عمل خوب و زیبایى است ومن کار بدى انجام نداده ام."انش اترا به او گفت :"تو کار زیبایى انجام دادى. من (فقط)مى خواهم ببینم که توچه میگویى.من میروم وتومى مانى وحرفهایى که در گنزاربا نوشته شده است. توراهت را مى پیمایى وپیش میروى. انسانها را به این راه مى آورى و مندائى ها را ازدست یهودیان نجات میدهى ."اوازخداوند خواست که یحیى را درپیشبرد کارهایش یارى کند .
    یحیى مقدس کتاب هایش را کناررودخانه مى آورد وآنها را بازمیکرد ورشامه و براخه انجام مى داد،مردم مى آمدند وبه دست اوتعمید داده مى شدند.اومردم رادررود اردن غسل میداد وبه آنها میگفت :"توبه کنید،به راههاى بد نروید،یکدیگررا نکشید،اموال دیگرى را سرقت نکنید ،یکدیگررا دوست بدارید وبا یکدیگر خوب باشید!"روزبه روزبه افرادى که نزد یحیى مى آمدند که به دست او تعمید داده شوند اضافه مى شد.آنها آنقدرزیاد شدند که یحیى به تنهایى قادربه تعمید دادن آنها نبود.یکروز او به خداوند گفت:"خدایا چه کنم ؟مردم زیاد هستند و من از پس اینکه آنها را تعمید دهم بر نمى آیم!"به فرمان خدا به او گفته شد:"مردم را داخل آب جمع کن و با دستانت روى آنها آب بریزودعاى توبه رابراى آنان دکلمه کن و یکدفعه آنها را تعمید بده مثل همین نفرات."

img/daneshnameh_up/4/4a/masih.jpg



   یحیى مقدس در این دنیا ازدواج کرد .او زنى گرفت که نامش انهر بود .اوهشت پسر و دختر داشت. اسم پسرانش: هندوان ،بهرام،انساب،سام و شار و اسم دخترانش:شارت،رحمت-هیَى وانهر-زیوا بود.انهر، همسر یحیاى مقدس این فرزندان را درسه شکم به دنیا آورد.دراولین شکم هندوان،شارت،دومین شکم بهرام ورحمت-هیَى و درسومین شکم انساب،سام، انهر-زیوا وشار را به دنیا آورد. یحیاى مقدس وهمسرش انهر به فرزندانشان که دراین دنیا باید بزرگ مى شدند، نمازودعا،مدح و ستایش وفلسفه را مى آموختند. یحیاى مقدس به همسرش انهرمى گفت:" تودختران را آموزش بده و من آموزش پسران را به عهده مى گیرم."انهر به اومى گفت:"من پسران را هم مثل دختران بدنیا آوردم،ما مشترکاً به آنها آموزش مى دهیم تا دراین دنیا هرچیزخوبى را آموزش ببینند وپیش روند."
در گنزاربا نوشته شده است که یحیاى مقدس مردم را در آب اردن تعمید مى داد وبه آنها مى گفت :"به راه خدا بیایید!" مردمى که جذام داشتند نزد او مى آمدند و ایشان دستشان را برآنها شفا مى یافتند. مردمى که نابینا بودند ایشان دستشان را روى چشمان آنها قرارمى داد وبه فرمان خدا بینا مى شدند.به فرمان خدا به انسانهایى که پاهایشان فلج بود مى گفت:"به امر خداوند بلند شوید وراه روید."(و)آنها بلند مى شدندوراه مى رفتند.حرفهاى یحیاى مقدس آنقدر جذاب وشیوا بود که هر انسانى مى آمد وآنها را مى شنید به راه اومى آمد.این کار ادامه پیدا کرد وبه امر خدا(درباره ى )گفته شده است:او یک حوارى واقعى است واعمالش بر طبق راه خداوند بوده است.
    آموزش هاى یحیاى مقدس که او آنها را از گنزاربا براى مردم مى خواند،[یحیاى مقدس از گنزاربا براى مردم قرائت مى کرد وبه آنها مى گفت] که باید چگونه باشند، چگونه با یکدیگر باشند،چگونه رفتار کنند،چگونه صحبت کنند وچگونه یکدیگر را دوست داشته باشند. این صحبتها وتعلیمات گردآورى شد وکتابى شد به نام"کتاب یحیى". در کتاب یحیى نوشته شده است که یحیاى مقدس به انسانها مى گفت:"گمراه نشوید،گناه نکنید،به راه نادرست نروید،انسان باشید، با یکدیگربه خوبى صحبت کنید ویکدیگررا دوست داشته باشید تا خداوند شما را دوست دشته باشد. دستانى که صدقه مى دهند وقادربه تصمیم گیرى درست هستند،نمى بایست کسى را بکشند. دهان شما که خوب حرف مى زنند وانسانها را به راه (درست) هدایت مى کنند نباید دروغ و غیرواقعیات را بگویند.زانوهایتان که میتوانند در راه درست و دربرابر خداوند خم شوند نباید دربرابر شیطان جنایتکاران خم شوند. پاهاى شما که مى توانند به راههاى درست بروند نباید به راههاى بد کشیده شوند.یحیاى مقدس همیشه به انسانها مى گفت:"اگرگرسنه اى را مى بینید اورا سیرکنید .اگرتشنه اى را مى بینید اورا سیراب کنید. اگر عریانى را دیدید براى او لباسى بیاورید وبدن اورا بپوشانید." یحیاى مقدس درهرزمینه اى انسانهایى که نزد اومى آمدند وازاومى پرسیدند که راه ایشان را چگونه در پیش گیرند ،آنان را راهنمایى مى کرد وبه آنها مى گفت که چگونه باید باشند.
    یحیاى مقدس دراین دنیا شصت وچهارساله بود.درگنزاربا نوشته شده است :یک روز بعدازظهر هنگامیکه او مى خواست به منزل برود ،کودکى سه ساله نزد اوآمد.کودک گفت:"اى یحیى مى خواهم که مرا  تعمید دهى و هنگام تعمید دادن نامى برایم انتخاب کنى."یحیى به او گفت :" گرسنه وتشنه هستم وبدنم خسته است. الان عصر است وآفتاب غروب مى کند. تومى دانى که دردین صابئین مندائی ما هنگامیکه آفتاب غروب مى کند،نه نمى توانیم تعمید دهیم ونه آئین مذهبى دیگرى را انجام دهیم .فردا صبح زود بیا تا تو را تعمید دهم ." کودک کناررود رفت که او دعا کند .او گفت:" اززندگى وسرورم مندااد-حى از اولین ،دومین و سومین هستى ،از یوفین ویوفافین از سام تقاضا مى کنم که تمام نعمتهاى زندگى ،درخت انگور ودرخت بزرگترى که مقدس است را درطول زندگى یحیى براى اومحیا کنید واورا آگاه کنید که صبح بیاید ومرا تعمید دهد." این کودک،فرشته مندااد-حى که درود ورحمت خدا بر او باد!  بود. به امر خدا این نعمتها به یحیاى مقدس ارزانى شهر. بدنش قوى و (نیرومند شهر) شکم خود را با غذا سیر ودهان خود را با آب سیراب کرد . همان کودک نزد یحیاى مقدس آمد وبه او گفت:"اى یحیى مرا با دست خود تعمید بده !" یحیاى مقدس بلند شد وکنار آب رفت،رشامه و براخه کرد ودعا و نیایش را شروع کرد.
   به کودک گفت:"بیا تا تو را تعمید دهم!" هنگامیکه کودک به سمت یحیاى مقدس رفت نوراو به آب برخورد کرد.همینکه آب نور فرشته مندااد-حى را رویت کرد دوباره آرام شد. یحیاى مقدس متوجه شد که زیرپاهایش آبى نیست .اوبیشتربه داخل آب رفت وفرشته مندااد-حى به جلو آمد.زمانیکه آب نور مندااد-حى را رویت مى کرد همینطور آرام بود و آب، راه را براى یحیاى مقدس باز مى کرد. فرشته یحیاى مقدس به او گفت:" که هستى؟" او لبخند زد.
او مى دید:ماهیها مى پرند و از آب بیرون مى آیند و در آب غوطه ور مى شوند.پرندگان پروازکنان در هوا مى گویند:"سعادت و برکت بر تو و بر مکانى که تو از آنجا آمده اى و بر جایى که به آنجا می روى."همینکه فرشته یحیاى مقدس این حرفها را شنید به او گفت:"تو مندااد-حى هستى.تو باید مرا تعمید دهى و به هنگام تعمید طبق نام خداوندى نام تو را بر خود مى نهم."هنگامیکه او خواست دستهاى مندااد-حى را بگیرد،مندااد-حى به او گفت:"صبر کن!اگر تو دست مرا بگیرى روحت از بدنت جدا خواهد شد."فرشته یحیاى مقدس به او گفت:"در این جهان چه بکنم؟من دیگر کارى ندارم.مندائیان، ،روحانیون عالیمقام وپرستشگاه دارند من"دیگر اینجا کارى ندارم"فرشته مندااد-حى به او گفت:"اگر دیگر کارى ندارى مى توانى دستانت را روى من قرار دهى"همینکه فرشته یحیاى مقدس دست مندااد-حى را گرفت،جسمش کنار آب افتاد و روحش از بدن جدا شدوبه راهى که نزد اباثر صعود مى کند،هدایت شد. روح فرشته یحیاى مقدس بى حرکت باقى ماند جسم خود را تماشا مى کرد.فرشته مندااد-حى به او گفت:"چرا بى حرکت ایستاده اى؟مى خواهى به این جسم برگردى؟"فرشته یحیاى مقدس به او گفت:" نه!توبر همه چیز عالمى.تو قادر هستى مویى را بشکافى واندرون آن را ببینى‌‌‌(ولى)من نمى دانم که برخانواده و فرزندانم چه خواهد گذشت."فرشته مندااد-حى به او گفت:"خداوند از فرزندانت محافظت مى کند،همانطور که از تو محافظت کرده و تو را به اینجا آورده است.او از فرزندانت محافظت مى کند.لازم نیست تو به خاطر آنها نگران باشى."فرشته مندااد-حى و روح یحیاى مقدس نزد اباثررفتند.(فرشتگان)نزد اباثر پیش آنها آمدند و یحیى را با لباسى نورانى پوشاندند و تاج گلى درخشنده و افتخارآمیزروى سر او قرار دادند و او را به جهان نورآوردند.
      پس ازاینکه یحیاى مقدس از این جهان خارج شد یهودیان دوباره مندائیان را تحت فشار قرار دادند واجازه نمى دادند مراسم مذهبیشان را انجام دهند.یهودیان به آنها اجازه نمى دادند که کنار رودخانه بروند تا دعا،نیایش،غسل تعمید و مراسم ازدواج را انجام دهند.همان هنگام مندائیان با جنگ اردوان پا فراتر نهادند وشصت هزارتن ناصورائی که از فلسطین واسرائیل بودند همراه آنها به شهرى به نام حران آمدند.از حران بیرون آمدند و به کوهستان هاى ماد(مادای) آمدند.در کوهستان هاى ماد یک ساختمان مندائى بنا کردند و شروع به انجام دادن قوامین و رسوم مذهبیشان مثل غسل تعمید،نیایش،دعا و مراسم ازدواج کردند و کسى با آنها کارى نداشت.در حران گاوایتا(دیوان حران)نوشته شده است که به امر خدا فرشته هیبل زیوا به انش اترا گفت:"اجازه نده که یهودیان مزاحم مندائیان شوند.اجازه نده یهودیان مندایى ها را تحت فشار قرار دهند."هنگامیکه مندائیان به سرزمین کوهستانى ماد رفتند و یهودیان آنان را تعقیب کردند انش اترا هفت تیر برداشت و آنها را درهفت تیردان قرار داد تا آنها را بر سر یهودیان خالى کند که به دنبال مندائیان روند.به امر خدا به فرشتگان گفت:"این تیرها را بر سر آنهایى که قصد جنگ ندارند خالى نکنید بلکه تنها بر سر آنهایى که تصمیم جنگ کردن را دارند."
      مندائیان در این مکان جدیدشان جمع شدند و در چندین نقطه ساختمان هاى مندائى بنا کردند.هفت تن از این مندائیان که نام هایشان زازی بارهیول،فافا بار گوندا،آنوش بار ناتر-هیى ،چهارمى آنوش-شایاریار انساو،پنجمى ابراخ-یاورباربهداد،ششمى هسناوبار بهرام و هفتمى سوخ- مندا بودند،هر کدام از آنها به بغداد و بین النهرین،و به مکانهایى که مندائیان دور هم جمع مى شدند و رسومشان را انجام مى دادند ، رفتند.آنها ساختمان مندائى را بنا کردند و مراسم ازدواج و غسل تعمید را انجام مى دادند. درج شده است که مندائیان 170 مکان مقدس و 170 ساختمان مندائى(مندی) داشتند.
     بعد از پادشاه اردوان،زمانى که در کوهستان هاى ماد بودند،در میان فرزندان پادشاه اردوان، فردى به نام شیتل وجود داشت.شیتل و هفت تن از ناصورائیها به بغداد آمدند ودر آنجا مندائیان به رسوم خود مى پرداختند.زمان ورود شیتل به بغداد تعداد ساختمانهاى مندائى به چهارصد عدد رسید. مندائیان افزایش یافتند و پس از 280 سال پس ازاینکه شیتل از جسم خود جدا شد،مندائیان ازهم                                                          پاشیدند وتعدادى ازآنها بر،دزدى وچیزهاى نادرست را شروع کردند.پس از شیتل دوباره شخصى به نام آنوش باردنکا که مندائیان را راهنمایى مى کرد،آمد. به آنها مى گفت:"به راه خود بیایید و یکدیگر را دوست بدارید!"مندائیان شروع به انجام رسوم خود با نیت پاک کردند.سنتهایى مانند غسل تعمید؛ مراسم ازدواج و مراسم دخرانی و لوفانی (فاتحه خوانى).آنان این رهها را پیش گرفتند تا اینکه پیامبر مسلمانان محمد ظاهر شد.هنگامیکه پیامبر مسلمانان آمد، مندائیان نیز در کتاب (:قرآن) مشخص کردند که آیینى دارند که کسى نباید آنها را نادیده بگیرد.
پس از آن مندائیان از هم پاشیدند.تعدادى از آنان در بغداد و عراق و تعدادى در ایران، در شهرهایى همچون اهواز،آبادان،خرمشهر،دشت میشان، سوسنگرد، هویزه ، بیستون، شوش، شوشتر، دزفول، شیراز، کرج، تهران، رامسر، خرم آباد، بروجرد و آقاجارى،و در شهرهاى دیگر مثل، راهشیر و معشور بودند، و در عراق در شهرهایى همچون بغداد،بصره، حلفایه، حلّه، کرکوک، ناصریه، مندلى و عماره بودند.آنان در این شهرها پراکنده شدند.علاوه بر آن تعدادى از مندائیان در جاهاى دیگرى مانند، آمریکا، استرالیا و اروپا نیز هستند. در جاهایى مانند، کویت، بحرین، قطر، ابوظبى، شارجه، باطنه و دوبى نیزوجود دارند.مندائیان ایرانى مجموعاً سى یا چهل هزارتن هستند. مندائیان عراقى شصت تا هفتاد هزارتن هستند، تا آنجا که همه ى مندائیان جهان با هم پانصد یا ششصد هزارنفرهستند .


نوشته شده در شنبه 91/10/23ساعت 1:4 صبح توسط sareban نظرات ( ) | |

 

 مصرف گوشت و البته غذاهای مصنوعی مثل همبرگر، سوسیس و … تأثیر منفی در تمرینات می‌گذارد.

تمرینات پرواز روح

تمرین اول : ابتدا خود را اینگونه وارد یک حالت خلسه مفید کنید. (Relaxation)

1-     بدن را رها کرده به پشت در یک جای نرم و راحت دراز بکشید و با توجه و تمرکز روی دم و بازدم نفس نسبتاً‌عمیق بکشید. (3 دقیقه)

2-     در مرحله دوم تمرین نفس عمیق را رها کرده و از عدد 40 در ذهن معکوس به سمت عدد 1 می شماریم و با خود می‌گوئیم : با هر عدد که معکوس به سمت یک می‌شمارم ، بدنم رها ، شَل ، سنگین ، خواب آلوده ، و آرام می‌شود.

3-  در مرحله سوم بدن خود را تصور می‌کنیم ابتدا به پاها نگاه کرده ( البته در تصویر ذهنی) و در ذهن خود مجسم می‌کنیم که پاهایمان کم کم پف می‌کند و بزرگ و بزرگ تر می‌شود در این مرحله همین که این تصور را داشته باشیم خود به خود پاهایمان حالتی مثل پف کردن و سنگینی می‌گیرد. این تجسم را به شکم، سینه، دست ها و کل بدن انتقال می‌دهیم. با انجام صحیح این سه مرحله حالتی مثل سنگینی ، آرامش، رهایی، راحتی، خواب آلودگی، پف کردن دست ها یا پاها، مور مور شدن بدن و … به ما دست می‌دهد که از نشانه های خلسه های مثبت می‌باشد. (در نتیجه فعال شدن سیستم عصبی پاراسمپاتیک می‌باشد.)

حالا بعد از انجام این سه مرحله آماده انجام تمرین پرواز روح می‌باشیم

5-     ذکر : تکرار بعضی از اذکار و آیات میتواند بسیار کمک کننده باشد.

از ذکر « یا باسط » قبل از تمرین به تعداد 72 مرتبه استفاده کنید.

6-     رو قبله تمرین کنید.پرواز روح

7-     بعد از هر تمرین بابت نتیجه حاصله خداوند را سپاسگذاری کنید.

8-     هرگز در موقع خستگی، گرسنگی و شکم پری، تمرین نکنید.

9-     با اطمینان و اعتماد به نفس تمرین کنید.

و مطمئن باشید که شما توانایی انجام کارهای ماورائی را دارید.

10- تصور ابزار اصلی کار شماست پس تصور پرواز روح را مرتباً در ذهنتان بهنگام و قبل از تمرین مرور کنید.

.

بدن خود را کاملاً در حالی که به پشت دراز کشیده‌ایم تجسم می‌کنیم. توجه و تمرکز را معطوف فاصله بین نوک بینی و سقف می‌نمایم ، در ذهن تصور می‌کنیم که کم کم فاصله بین نوک بینی ما و سقف اتاق کمتر و کمتر می‌شود آرام آرام نوک بینی به سقف اتاق می‌رسد بدن ما بالا و بالاتر می‌رود (با انجام مرتب و منظم این تمرین حالتهای خوبی از پرواز روح را تجربه می‌کنیم.) خوب حالا نوبت به این رسیده که خیلی خوب و کامل از این حالت خارج شویم و به حالت طبیعی و معمولی خود برگردیم پس با 5 شماره از این حالت خارج می‌شویم. یک کاملاً خارج میشوم، دو کاملاًَ به حالت عادی بر می‌گردم، سه با شنیدن شماره پنج خیلی راحت از این حالت خارج می‌شوم و چشم‌هایم را باز می‌کنم،‌ چهار و پنج کاملاً از تمرین خارج شده‌ام.

 

 

تذکر : توجه داشته باشید خیلی آرام آرام چشم ها را باز کنید و یک دفعه از جایتان تکان نخورید زیرا حداقل ممکن دچار سردرد شوید.

قبل از پایان هر تمرین این سه جمله را حتماً‌ تکرار کنید :

1-     تمرین بسیار خوبی داشتم.

2-     شاداب، سلامت، پر حس و پر انرژی هستم.

3-     در دفعات بعد خیلی سریعتر، عمیق تر و بهتر وارد حالت خلسه می‌شوم و تجربه بهتری از پرواز روح نصیبم می‌شود.

تمرین دوم : خود را وارد یک خلسه خوب و عمیق می‌کنیم. بعد از آن تصور می‌کنیم که یک طناب از سقف به سمت پائین آویزان شده و ما در حالی که به پشت دراز کشیده‌ایم طناب را با هر دو دست محکم می‌گیریم و می کشیم و کم کم کاملاً‌ به سقف می‌رسیم، اگر این تمرین را خوب انجام دهید آرام آرام متوجه حالتی خاص مثل سبکی، رهایی،‌ بی‌وزنی در بدن خود می‌شود که بعد از انجام تمرینات مرتب و منظم با رعایت شرایط گفته شده انشاء الله به پرواز روح می‌رسیم.

تمرین سوم : ابتدا روی یک مبل راحت وارد یک خلسه مفید و مثبت می‌شویم (درحالی که روی مبل لم داده‌ایم)

بعد تصور می‌کنیم که آرام آرام از مبل جدا شده و کاملاً صاف روی مبل قرار گرفته‌ایم (به حالت نشسته). یعنی از حالت لم دادن خارج شده و بدن کاملاً صاف کمی به سمت جلو آمده.

انجام چند باره این تمرین باعث فعال شدن استعداد پرواز روح در انسان می‌گردد. آنگاه خیلی راحت با 5 شماره از این حالت خارج می‌شویم.

دستور العمل ها و تذکرات جهت پرواز روح

شرایط پرواز روح :

1-  مکان : مکان انجام تمرین باید کاملاً آرام باشد و البته نیمه تاریک و حتی الامکان درمکانی تمرین کنیم که انرژی مثبت داشته باشد.

2-  زمان : بهترین زمان برای تمرین سحرگاه می‌باشد در نیمه اول ماه قمری (1 تا 15دهم ) تمرینات تأثیر بیشتری می‌گذارد در حالتی که قمر در موضع عقرب میباشد تمرین نکنیم ( به تقویم نجومی مراجعه کنید.) در شب هایی که بُعد انرژی بسیار بالا است تمرینات جواب بیشتری می‌دهد.

3-     بو : رایحه ملایم و خوشبو ایجاد آرامش خود می‌کند مثل بوی (عود ، کندر و …)

4-     وضعیت خود شخص

لباس : باید لباس راحت و تمیز پوشید در صورت دسترسی لباس کاملاً سفید باشد.

طهارت : قبل از انجام تمرین باید با طهارت کامل بود. انجام غسل و وضو بسیار اثرگذار می‌باشد.

غذا : استفاده از روش گیاهخواری و ترک حیوانی می تواند تأثیر بسزایی در تمرینات بگذارد.


نوشته شده در چهارشنبه 91/10/20ساعت 1:47 صبح توسط sareban نظرات ( ) | |

یک تمرین ساده و بی خطر برای حرکت دادن اجسام از راه دور (پسیکومتری)


 


ابتدا وسایل مورد نیاز برای این تمرین :
1- یک عدد سوزن یا هر وسیله ای شبیه به آن
2- یک تکه کاغذ یا مقوای نازک به ابعاد تقریبی 5 در 5 سانتیمتر
3- محیطی آرام وبه دور از هر عامل مزاحم
طریقه انجام آزمایش:
ابتدا کاغذ را به صورت قطری در هر دو جهت تا بزنید به طوری که بعد از تا زدن کاغذ به صورت یک هرم در آید
سوزن را به صورت عمودی در جایی مهار کنید بهتر است سوزن را از قسمت ته در یک تکه شمع یا چیزی شبیه آن فرو ببرید
کاغذی که به صورت دقیق تا خورده است را از قسمت گودی آن بر روی سوزن قرار دهید
سپس در فاصله 2 متری کاغذ بنشینید فاصله کمتر از این باعث میشود که جریان تنفس شما مو جب حرکت کاغذ شود
وفاصله بیشتر مو جب تضعیف نیروی جنبش روانی میشود
در ابتدا بهتر است که 15 دقیقه ای تمرین ریلکسیشن (تن آرامی) ساده ای انجام دهید که این کار به بهتر انجام شدن تمرین
کمک زیادی میکند.
بعداز تن آرامی همانطور که گفتم در فاصله تقریبی 2 متری کاغذ بنشینید وشروع به تمرکز کردن به کاغذ نمایید
در ذهن خود اینگونه تلقین نمایید که نیرویی از چشمان شما خارج شده وموجب حرکت کاغذ میشود.
در حین تمرکز هیچ نیازی به فشار آوردن به خودتان نیست تنها با تمرکز و نگاه مستمر به کاغذ میتوانید آن را حرکت دهید.
من در نوبت دوم تمرین موفق به حرکت دادن کاغذ شدم.
در ابتدای تمرین ممکن است چشمهای شما خسته شود که بهتر است هر موقع احساس خستگی کردید برای لحظاتی
چشمان خود را ببندید.
باید توجه داشته باشید که تمرین را در مکانی انجام دهید که هیچگونه حرکت هوا وجود نداشته باشد.
در ابتدای تمرین هدف شما فقط حرکت دادن کاغذ باشد با پیشرفت در اینکار شما میتوانید جهت حرکت کاغذ را نیز تعیین کنید.
با انجام این تمرین شما از پیشرفت خود و همچنین از نیروهای نهفته در وجودتان بسیار متعجب خواهید شد.
بعد از پیشرفت در تمرین با کاغذ شما میتوانید این تمرین را با با شعله شمع یا چوب کبریت بر روی آب نیز انجام دهید.
در ابتدا از تمرکز طولانی خودداری نمایید و به تدریج مدت زمان آن را افزایش دهید این تمرین هیچگونه خطری برای تمرین کننده
ندارد.

نوشته شده در چهارشنبه 91/10/20ساعت 1:39 صبح توسط sareban نظرات ( ) | |

سیر

سیر به خاطر داشتن ترکیبات آلیسین، خاصیت آنتی بیوتیکی دارد؛ بوی خاص سیر هم به دلیل وجود همین ماده است. علاوه بر این، سیر اثر ضد انعقاد خون، جذب کننده و پایین آورند? فشار خون هم دارد. به خاطر وجود فلاونیدهای آنتی اکسیدانی موجود در سیر، این ماد? غذایی ارزشمند نقش مهمی در پیشگیری از سرطان های گوارشی، بیماری های قلبی عروقی و کاهش میزان کلسترول خون دارد.

پیاز
پیاز نیز خواص آنتی بیوتیکی و البته ضد عفونی دارد. پیاز باکتری های عامل پوسیدگی  دندان ها، ورم لثه، پارادونتیت (التهاب لثه) و برخی آنژین ها را می‌کشد. پیاز مانع ایجاد برخی واسطه های التهابی می‌شود، آنچه که این “سیرمانند” انجام می‌دهد این است که مانند یک نیروی کمکی در مقابل برخی بیماری ها مانند آسم و مشکلات ناشی از استعمال دخانیات عمل می‌کند.

گیاهان معطر دیگر
گیاهان معطر مانند رزماری، آویشن، پونه، ریحان و نعناع، سرشار از اسانس های خانواد? ترپن ها هستند (اسانسی که آنها را معطر می‌کند). ترپن ها می‌توانند بر روی تومورها تأثیر بسیار زیادی داشته و تکثیر سلول های سرطانی را کاهش ‌دهند یا باعث مرگ این سلول ها شوند.

زردچوبه و فلفل سیاه
زردچوبه که حاوی آنتی اکسیدان های قوی، ضد التهاب ها و ضد سرطان ها است، ادوی? مناسبی برای قرار گرفتن در منوی غذای روزان? ماست. این ادویه در کنار فلفل سیاه، خاصیتش ده برابر می‌شود.

سویا
در سویا ایزوفلاون وجود دارد، ایزوفلاون آنتی اکسیدانی قوی است که خطر ابتلا به سرطان و بیماری های قلبی عروقی را کاهش می‌دهد، میزان کلسترول خون را پایین می‌آورد و برخی نشانه های یائسگی را تسکین می‌دهد.

سویا به شکل توفو، میسو، سس سویا، شیر سویا و یا ماست سویا عرضه می‌شود. توجه: دانه های سویا به هیچ وجه با سویای واقعی قابل مقایسه نیستند.

علاوه بر ایزوفلاون، سویا خواص دیگری هم دارد: حاوی پروتئین بالا، اسیدهای چرب، ویتامین، املاح معدنی و فیبرهای خوراکی نیز هست.

قارچ ها
بعضی از قارچ ها، مانند قارچ های ژاپنی شیتاکه، متاکه و ریشی سیستم دفاعی بدن را تحریک می‌کنند. این اثر به خاطر وجود پلی ساکاریدهایی مانند بتا گلوکن و لنتینان در این نوع از قارچ هاست.
این خاصیت ِ تحریک کنندگی ِ سیستم دفاعی فواید بسیاری دارد، خصوصاً در موارد سرطان؛ و در قارچ های پلورُتز و قارچ پاریسی یافت می‌شود.

میوه های قرمز
تمشک، توت فرنگی، توت سیاه، زغال اخته، انگور فرنگی سیاه، توت کانادایی، کران بری و انگور سیاه، میوه هایی سرشار از آنتی اکسیدان، پلی فنول و فلاونید هستند. برای مثال، تمشک 2 برابر بیشتر از گریپ فروت و حدوداً 9 برابرِ کیوی، ذخیر? آنتی اکسیدان دارد. به همین علت است که میوه های قرمز از بیماری های اختلال در بازسازی عصبی (مانند آلزایمر) پیشگیری می‌کنند، فشار خون را پایین می‌آورند، کلسترول خوب خون را افزایش می‌دهند، از بروز بیماری های قلبی عروقی نیز پیشگیری می‌کنند، سرعت رشد تومورها را کند می‌کنند و عوامل سرطان زا را از بین می‌برند.

شکلات سیاه
شکلات تلخ در مبارزه با خستگی و نیز پیشگیری از بیماری های قلبی عروقی سهیم است. مشکلات گردش خون را با افزایش حجم رگ ها، محدود کردن حمله های پلاکتی و سیال کردن خون برطرف می‌کند، ضمناً خاصیت ضد التهابی و ضد سرطانی هم دارد. شکلات سیاه با اثر سرخوشی اش، یک ضد افسردگی طبیعی است.

هر چه شکلات طبیعی تر باشد، خوردن منظم آن بیشتر توصیه می‌شود؛ البته به شرط رعایت تعادل و میانه روی زیرا کاکائو یک ماد? کم کالری نیست.

ماهی
ماهی که سرشار از امگا 3 است، به خاطر فوایدش برای سیستم قلبی عروقی مشهور شده است. میزان کافی امگا 3 در پیشگیری از سرطان و مشکلات خلق و خو در افراد افسرده مؤثر است. به زنان باردار توصیه می‌شود که امگا 3 زیادی مصرف کنند زیرا امگا 3 حاوی اسیدهای چرب ضروری برای رشد مناسب مغز جنین است.

2 تا 3 با در هفته ماهی بخورید، البته خوردن ماهی های کوچک تر در الویت است (ماهی های کوچک حاوی جیو? کمتری هستند).

زنجبیل
زنجبیل حاوی آنتی اکسیدان های بسیار سودمند برای پیشگیری از بیماری های قلبی عروقی، برخی سرطان ها و دیگر بیماری های مرتبط با افزایش سن است. این ریشه، خواص ضد التهابی بسیار خصوصاً در درمان بیماری های رماتیسم و ورم مفاصل دارد.
در نهایت، زنجبیل گوارش را تسهیل کرده و به مبارزه با تهوع و استفراغ کمک می‌کند.

جلبک
جلبک که در گذشته تنها در آسیا مصرف می‌شد، هم اکنون در تمام اروپا نیز خورده می‌شود.
جلبک کالری بسیار پایینی دارد و سرشار از پروتئین و فیبر است. این ماد? غذایی ارزشمند حاوی ید، کلسیم، منیزیم، پتاسیم، فسفر، آهن، روی، مس، سلنیوم و… است.

جلبک ها تنها گیاهانی حاوی B12 (B12 برای بافت های عصبی ضروری است) هستند، و این موضوع در چارچوب رژیم های غذایی گیاهخواری اهمیت ویژه ای دارد.

جلبک های قهوه ای سرشار از ویتامین های C و E ، جلبک های قرمز  سرشار از پروویتامین و جلبک های سبز غنی از ویتامین C هستند. بعضی هایشان هم حاوی امگا 3 اند !

تأثیر جلبک ها بر سلامتی چیست؟ آنها به پیشگیری از پرفشاری خون، یبوست، کم کاری تیروئید و تومورها کمک می‌کنند در ضمن آنتی باکتری و ضد کرم هم هستند.

چای سبز
چای سبز یک ضد سرطان بسیار عالی است و با کاهش تشکیل پلاک های آتروم از بیماری های قلبی عروقی پیشگیری می‌کند، پلاک های آتروم عامل انسداد عروق هستند. این چای مانند یک سم زدا برای بدن عمل می‌کند و پیری را به تأخیر می‌اندازد. ضمناً، تصور می‌شود که چای سبز به مبارزه با بیماری های اختلال در بازسازی سلول های عصبی مانند بیماری آلزایمر کمک می‌کند.

غلات کامل
غلات کامل سرشار از فیبر اند و باید در لیست غذایی ما از الویت بالایی برخوردار بوده و جایگزین علات تصفیه شده بشوند، غلات تصفیه شده طی مراحل صنعتی بخش عمده ای از خواصشان، خصوصاً فوایدی را که برای  گوارش و سیستم قلبی عروقی دارند، از دست می‌دهند.
نان کامل، غلات کامل صبحانه و دیگر غلات کامل (برنج، نان …) باید هر روز مصرف شوند.

روغن زیتون
ماد? غذایی اصلی رژیم های مدیترانه ای، روغن زیتون است که مزیت اصلی اش ایجاد تعادل بین امگا 3 و امگا 6 است. این روغن آثار غیر قابل بحثی در پیشگیری از بیماری های قلبی عروقی دارد. توصیه می‌شود که این روغن را جایگزین روغن های دیگر کرده و حتی با روغن کلزا که سرشار از امگا 3 است، مخلوط کنید.

بروکلی و سبزیجات دیگر
بروکلی، گل کلم، کلم بروکسل و البته گوجه فرنگی و فلفل و بعد از آنها چغندر و کدوتنبل، سبزیجات فوق العاده ای برای سلامتی هستند. سبزیجات کالری بسیار کم، مقدار زیادی فیبر، ویتامین و مواد معدنی دارند. این گروه از موادغذایی، باید 2 بار در روز، در وعده های غذایی نهار و شام، مورد استفاده قرار گیرند

 

 این 7 خوراکی پیرتان می‌کند!

فست‌فود:
لازم نیست در مورد غذاهای آماده زیاد صحبت کنیم، چرا که بیشتر افراد در مورد مضرات آنها زیاد شنیده‌اند. تنها یک جمله کافی است. فست‌فود نخورید.
روغن‌های اشباع:
از خریدن و خوردن کلوچه‌ها، شیرینی‌ها، کراکرها، فست‌فود و یا هر غذایی که با روغن‌های اشباع تهیه شده خودداری کنید تا هم جلوی بیماری قلبی را بگیرید، هم جلوی پیری را.
روغن‌های صنعتی:
روغن‌های صنعتی که در تهیه چیپس‌ها و سایر اسنک‌ها کاربرد دارند، سبب درد شکم و سایر مشکلات گوارشی می‌شود و مصرف آنها باعث می‌شود که افراد کمتر به سوی خوردن میوه و سبزی که پوست را شاداب می‌کنند، بروند.
نیترات‌ها:
نیترات‌ها که به میزان زیاد در هات‌داگ‌ها و گوشت‌های نمک‌سود وجود دارند، سرطان‌زا هستند و توصیه می‌شود اگر غذاهایی که حاوی نیترات‌هاست، مصرف می‌کنید، حداقل از ویتامین‌ C بیشتری استفاده کنید تا از تاثیر این مواد روی معده شما کاسته شود.
چربی‌های اشباع حیوانی:
این چربی اشباع درون برخی گوشت‌های قرمز پرچرب، پوست مرغ و همچنین در لبنیات پرچرب موجود است و بهتر است در مصرف آنها حد تعادل رعایت شود.
میان‌وعده‌های شور:
مصرف میان‌وعده‌های شور باعث افزایش فشارخون شده و تحقیقات نشان داده مصرف زیاد مواد شور و چرب باعث ابتلا به برخی بیماری‌های مزمن و همچنین پیری پوست می‌شود.
غذاهای فریز شده:
این غذاها به‌طور طبیعی برای سلامت بدن مضر نیستند؛ البته اگر به‌طور مناسب فریز شوند. اما اگر می‌توانید غذاهای تازه مصرف کنید، خوردن گوشت و غلات و فیبرها به‌صورت تازه که حاوی مقدار بیشتری آنتی‌اکسیدان‌های ضدپیری است، توصیه می‌شود.

میوه های چربی سوز

یک سری مواد غذایی وجود دارد که به نام " غذاهایی با کالری منفی " (NEGATIVE CALORIE FOODS) معروف هستند.این مواد غذایی نسبت به سایر مواد،انرژی بیشتری برای هضم خود نیاز دارند، یعنی بدن انرژی بیشتری برای هضم آنها می سوزاند و در عین حال بدن نمی تواند کالری زیادی از آنها برای خود ذخیره کند.پس علاوه بر اینکه باعث سوخت چربی ها می شوند، کمتر به چربی تبدیل شده و ذخیره می شوند.مواد غذایی دارای چربی،پروتئین،کربوهیدرات،کالری،ویتامین و املاح هستند.ویتامین ها،بافت های بدن را تحریک می کنند تا آنزیم تولید کنند که این آنزیم ها باعث تجزیه و مصرف انرژی موجود در غذاها می شوند.بنابراین غذاهایی با کالری منفی، غذاهای غنی از ویتامین و املاح هستند که نه تنها باعث مصرف انرژی حاصل از خود می شوند،بلکه انرژی اضافی موجود در طی عمل هضم را مصرف می کنند.البته مصرف اینگونه مواد غذایی زمانی در کاهش وزن مؤثر است که غذاهای پُرکالری و فاقد مواد مغذی مثل انواع تنقلات، چیپس و ... را مصرف نکنید.
مواد غذایی با کالری منفی (NEGATIVE CALORIE FOODS) یاچربی سوز شامل انواع مختلفی از میوه ها و سبزی ها است که شامل مواد غذایی زیر می باشد:
از سبزی ها:
مارچوبه – چغندر – کلم – کلم بروکلی – هویج - گل کلم – کرفس – کاسنی – فلفل قرمز – خیار – شاهی – سیر – لوبیا سبز – کاهو – پیاز – تربچه – اسفناج – شلغم و کدو سبز است.
از میوه ها:
سیب – زغال اخته – طالبی و گرمک – گریپ فوروت – لیمو ترش – انبه – پرتقال – هلو – آناناس – تمشک – توت فرنگی – گوجه فرنگی – نارنگی و هندوانه است.
لاغر شده شکم با مصرف این خوراکی ها

04 لاغر شده شکم با مصرف این خوراکی ها

این روزها شکم بزرگ مشکل خیلی‌ها شده و زن و مرد و کودک و نوجوان هم نمی‌شناسد. چربی‌های دور شکم دلایل متعددی دارد که تغذیه‌ی نامناسب و عدم تحریک از مهم‌ترین آن‌هاست. برای رسیدن به شکمی تخت لازم است برنامه‌ زندگی‌تان را کمی تغییر دهید. از مواد غذایی که در این مقاله اشاره می‌شود غافل نشوید و کمی ورزش کنید.

 

اگر می‌خواهید شکم تختی داشته باشید باید مواد غذایی حاوی چربی‌های اشباع نشده‌ مونو که ما به آن‌ها چربی‌های خوب می‌گوییم میل کنید. البته معنی حرفمان این نیست که با صِرف خوردن یک ماده‌ی غذایی شکمتان تخت تخت می‌شود. منظورمان این است که مواد غذایی حاوی اسیدهای چرب اشباع نشده‌ مونو توانایی این را دارند چربی‌های دور شکم را کاهش دهند.

بادام :
چربی‌های اشباع نشده‌ مونو و ویتامین E موجود در بادام میزان کلسترول خون را کاهش می‌دهد. این ماده‌ غذایی همچنین منبع خوب پروتئین‌های گیاهی و فیبرهای غذایی است.

روش مصرف برای داشتن شکم تخت :
دو قاشق غذاخوری بادام خرد شده را روی ماست کم چربتان بریزید و مقداری میوه‌های ریز مثل توت‌فرنگی به آن اضافه کنید. این معجون انرژی‌زا را به عنوان میان وعده میل کنید و قدمی در جهت کاهش چربی‌های دور شکمتان بردارید.

آووکادو :
آووکادو نیز منبع اسیدهای چرب اشباع نشده‌ مونو هستند. این میوه حاوی میزان قابل توجهی “بتا- سیتوسترول” یعنی یک استرول گیاهی طبیعی است که با کلسترول مقابله می‌کند.

روش مصرف برای داشتن شکم تخت : نصف یک عدد آووکادو را با آب لیموترش، نمک و فلفل له کنید و با مقدار کمی سیب زمینی تنوری یا سبزیجات خام میل کنید.

شکلات سیاه :
شکلات سیاه مرغوب حاوی ترکیباتی است که می‌توانند از بیماری‌های قلبی، احتقان مغز، سرطان و دیابت پیشگیری کنند.

روش مصرف برای داشتن شکم تخت : به جای خوردن دسرهای پرکالری 40 گرم شکلات سیاه را آب کنید و روی توت فرنگی بریزید تا یک دسر خوشمزه و شکم لاغر کن داشته باشید!

روغن کتان :
روغن کتان که از تخم کتان تهیه می‌شود بهترین منبع اسیدهای چرب امگا 3 است. نتایج پژوهش‌های متعدد نشان می‌دهد روغن کتان التهاب‌هایی که باعث بروز بیماری‌هایی مثل آلزایمر، بیماری‌های قلبی و سرطان می‌شود را کاهش می‌دهد.

روش مصرف برای داشتن شکم تخت : یک قاشق غذا خوری روغن تخم کتان را در میلک شیکتان بریزید و زمانی که احساس گرسنگی می‌کنید به عنوان یک میان وعده‌ سالم میل بفرمایید.

کره‌ بادام زمینی طبیعی (بدون قند) :
کره‌ بادام زمینی حاوی ویتامین E، منیزیم، پتاسیم، ویتامین B6 است. ویتامین E خواص آنتی اکسیدانی دارد، منیزیم برای استحکام استخوان‌ها و پتاسیم برای عضلات خوب است و ویتامین B6 سیستم ایمنی بدن را تقویت می‌کند.

روش مصرف برای داشتن شکم تخت : 80 گرم پاستای تهیه شده با آرد کامل را با 85 گرم میگوی پخته مخلوط کنید.تره فرنگی خرد شده و همچنین 70 گرم فلفل دلمه‌ای قرمز حلقه شده را به آن اضافه کنید. دو قاشق غذاخوری کره‌ بادام زمینی را با 2 قاشق غذاخوری آب ولرم و یک نوک انگشت فلفل تند مخلوط کرده روی مخلوط میگو و پاستای‌تان بریزید و نوش جان کنید.

روغن زیتون :
روغن زیتون یکی از روغن‌های با ارزش برای آشپزی است که حتماً باید در هر آشپزخانه‌ای باشد. این روغن حاوی اسیدهای چرب اشباع نشده‌ مونو است که میزان کلسترول بد LDL را کاهش داده و تأثیری روی کلسترول خوب HDL خون ندارد. هر چه رنگ روغن زیتون شما سبزتر باشد معنی‌اش این است که حاوی آنتی اکسیدان‌های بیشتری است.

روش مصرف برای داشتن شکم تخت : در تهیه تمام سالادهایتان از این روغن استفاده کنید. به جای سس‌های غلیظ و چرب روغن زیتون را دریابید.

پسته :
پسته حاوی لوتئین و زآگزانتین است. این دو کاروتنوئید مفید از ابتلا به بیماری‌های چشمی مانند دژنراسیون ماکولای مربوط به پیری و آب مروارید پیشگیری می‌کند.

روش مصرف برای داشتن شکم تخت : دو قاشق غذا خوری پسته‌ بوداده را با 130 گرم پنیر ریکوتای کم چرب (یک پنیر ایتالیایی تهیه شده از شیر گاو و بز ) و دو قاشق چای‌خوری عسل و دو قاشق غذاخوری شکلات تلخ مخلوط کنید. زمانی که هوس خوردن هله‌هوله به سرتان زد از این میان وعده‌ رنگارنگ میل کنید.

تخمه آفتاب‌گردان :
تخمه‌ آفتاب‌گردان سرشار از ویتامین B است که نقش مهمی در پیشگیری از التهاب دارد. این تخمه‌های ریز و البته خوشمزه همچنین منبع ویتامین E می‌باشند. تخمه‌ آفتاب‌گردان به طور طبیعی اشتهای شما را کاهش داده و اجازه نمی‌دهد که پر‌خوری کنید.

روش مصرف برای داشتن شکم تخت : دو قاشق غذا خوری تخمه آفتاب گردان بو داده را به سالادهایتان اضافه و میل کنید. البته اول باید تخمه‌ها را از پوست جدا کنید!

گردو :
گردو نیز همانند روغن کتان و یا ماهی‌های چرب حاوی اسیدهای چرب امگا 3 است که سلامت قلب و مغز را تضمین می‌کند. این اسیدهای چرب مفید همیار لاغری و سلامت بدن هستند. تا می‌توانید میزان امگا 3 بدنتان را بالا ببرید و در عین حال خوش تیپ بمانید.

روش مصرف برای داشتن شکم تخت : سعی کنید در تهیه‌ غذاهایتان از گردو استفاده کنید. به سالادهایتان نیز گردو اضافه کنید. توصیه می‌کنیم 2 قاشق غذاخوری گردوی خرد شده در سالاد مورد علاقه‌تان بریزید و میل کنید 

شیر کم‌چرب: مصرف شیر به طور محسوس با کاهش احساس سیری به دلیل سرکوب مرکز گرسنگی در هیپوتالاموس مغز مرتبط است. البته مصرف بیش از 3لیوان شیر در روز در طولانی مدت به کاهش جذب روی و آهن منجر می شود که خود این کمبودها  از یک مکانیسم دیگر با تشدید چاقی مرتبط است! پس تعادل در مصرف شیر توصیه می‌شود.
 
آب یخ: مصرف فراوان آب سرد موجب ایجاد یک سازگاری متابولیکی در بدن در جهت افزایش متابولیسم و سوخت و ساز می شود. مصرف آب سرد به حرکت منظم روده ها و بهبود جمعیت باکتری های مفید روده نیز کمک می کند و در کاهش وزن نقش دارد.
 
چای سبز: مصرف چای حقیقتا با افزایش متابولیسم و بهبود جمعیت باکتری‌های روده ارتباط دارد. با این حال، در مورد نقش چای سبز مبالغه می‌شود. مصرف چای‌های ترکیبی نقش موثرتری دارد ولی چای سبز خالی چنین نقش بارزی ندارد.مطالعات نشان می‌دهد می‌توان با نوشیدن 3 تا 5 فنجان چای سبز در روز، 35 تا 43درصد چربی بیشتری سوزاند.
 
سرکه سیب: سرکه سیب بیشترین نقش را در کنترل جمعیت باکتری‌های باکتروئیدس دارد. سرکه سیب با کاهش جمعیت باکتروئیدس‌ها و افزایش باکتری‌های فیرمیکوتس‌های روده، موجب کاهش جذب مواد غذایی در روده می‌شود و نقش موثری در کاهش وزن دارد.
آب سبزیجات: هرچه پتاسیم آب سبزیجات بیشتر باشد (مانند آب جعفری)، این اثر بارزتر است. با این حال بیماران قلبی و کلیوی باید در مورد میزان مصرف پتاسیم هوشیار باشند.
آب کرفس: کرفس سرشار از سدیم و پتاسیم است که ادرارآور است و باعث دفع آب اضافی و اسید اوریک از کلیه‌ها می‌شود، بنابراین وقتی قصد کاهش وزن دارید، با اضافه کردن کرفس به رژیم غذایی خود، آب اضافی بدن را به شیوه‌ای طبیعی و سالم دفع کنید.
 
چای سیاه: چای سیاه مانند قهوه سیاه هم حاوی آنتی‌اکسیدان است و هم دارای کافئین است؛ کافئین با کاهش اشتها و افزایش متابولیسم بدن باعث چربی‌سوزی بیشتر در بدن می‌شود.

و در اخر امیدوارم از مطالب فوق بهره مند شوین و بتونین ار تمام نعمتهای خداوند در جای خودش استفاده کنین یعنی زیاده روی نکنید من معتقدم اگر از تمام غذاها (چربیها و شیرینیها )به قدر کافی استفاده شود دقت کنید که شما چربیها را بطور غیر مستقیم از اتواع غذاها مصرف میکنید بدون اینکه متوجه باشیداگر رعایت کنید نتیجه میگیرید قربان شما سیرت


نوشته شده در شنبه 91/10/16ساعت 1:49 صبح توسط sareban نظرات ( ) | |

شاید فکر کنیم که زندگی کردن نیازی به مهارت ندارد و همه ما ذاتا می ‌دانیم چگونه زندگی کنیم، اما اگر این طور بود هیچ مشکلی را در زندگی زناشویی خود تجربه نمی‌ کردیم در صورتی که هر کدام از ما در زندگی دچار مشکلات کوچک و بزرگی هستیم که نمی‌ دانیم چگونه به وجود آمده‌ اند و چگونه می‌ توانیم آنها را برطرف کنیم. وقتی بدانیم مشکلات از کجا آغاز می ‌شوند و چگونه ادامه می ‌یابند و بزرگ می ‌شوند، می ‌توانیم جلوی آنها را بگیریم و وقتی بدانیم که یک زندگی بدون مشکل چه مزیت‌ هایی دارد آن وقت قبل از هر چیز درصدد یاد گیری مهارت‌ های زندگی برمی ‌آییم. یکی از مشکلات اساسی در زندگی مشترک عدم ارتباط کلامی موثر بین زوجین است. بسیاری از زوجین نمی دانند بهتر است از چه کلمات و جملاتی در گفتگو با همسرانشان استفاده نمایند. جمله‌های‌ کلیدی برای جذب همسر زندگی زناشویی را باید چون نهالى دانست که لازم است تمام تمهیدات را به‌کار بست تا این نهال سست و شکننده، حفظ و بارور شود و به درختى تناور تبدیل گردد و ریشه‌ی آن، در اعماق جان زن و مرد نفوذ کند. آن‌چه در این میان دارای اهمیت می‌باشد، محبت و شیوه‏هاى صحیح ابراز آن است. محبت بین زن و مرد ، اکتسابى ست، بدین معنا که هم زن و هم مرد، باید شیوه‏هاى ابراز آن را آموزش دیده، تمرین کنند و به کار برند. **در این قسمت 31 جمله کوتاه، مفید و مختصر عاشقانه و سازنده را برای شما می‌آوریم. باشد که برای تقویت زندگی ما و روابط مناسب و عاشقانه‌مان خوب و مؤثر باشند. این 31 جمله مشت نمونه خروار است:

1 – یاد خدا باش – با خدا باش – شاد باش.

 2 – سینه خود را پر از انرژی مثبت کنید.

3 – در پشت‌بام ذهن خود سبزه و گل بکارید.

4 – به تمام اعضای بدن خود بگو فریاد بزنند: الهی شکر.

 5 – مسیر زندگی را از وجود تیغ‌ها و خارها پاک کنید.

 6 – تانکر عشق و محبت را همیشه پر نگه دارید.

7 – دشمنی و کدورت را ذوب کنید و در چاه بریزید.

 8 – هوای پاک تنفس کنید. فکر منفی سینه شما را مریض می‌کند.

 9 – همیشه در کوچه زندگی، دنبال خانه مهربانی باشید.

 10 – ورد زبانتان کلمه: دوستت دارم، عاشقتم، باشد.

11 – با چشم خود همسرتان را شیفته کنید.

 12 – هر کسی پرسید: حالت چطوره؟ بگویید: خیلی خوبم. وقتی بدانیم مشکلات از کجا آغاز می ‌شوند و چگونه ادامه می ‌یابند و بزرگ می ‌شوند، می ‌توانیم جلوی آنها را بگیریم و وقتی بدانیم که یک زندگی بدون مشکل چه مزیت‌ هایی دارد آن وقت قبل از هر چیز درصدد یاد گیری مهارت‌ های زندگی برمی ‌آییم

 13 – همواره تصور کنید خوشبخت‌ترین آدم دنیا هستید.

 14 – خوب گوش کن: کسی در دوردست برایت دعای خیر می‌کند که سلامت و موفق باشی. جوابش را بده.

 15 – توجه کن! دلت می‌گه تا دوستی هست چرا دشمنی؟

 16 – سعی کن برای همسرت، زیباترین باشی.

 17 – گاهی اوقات فکر ما نیاز به سمپاشی داره تا سالم و خوب باشیم.

 18 – بگذار دیگران هر چه می‌خواهند بگویند مهم این است که ما با هم هستیم.

 19 – هرشب فکر می‌کنم که آیا فردا زنده هستم که باز هم تو را ببینم.

 20 – اگر بگویی بمیر، نمی‌میرم. چون می‌خواهم تا انتها با تو باشم.

 21 – تا وقتی خنده و شادی هست چرا گریه و غم. پاشو به دنیا بخند پاشو.

 22 – چه بوی خوبی می‌دی، چه دست مهربون و گرمی داری. تکرار این جملات عاشق ترتان می کند

 23 – چقدر مزرعه دل شما سبز و خرم است. باغت آباد.

 24 – می‌دونی چیه؟ تا حالا از گل نازک‌تر به من نگفتی. ممنون تو هستم.

 25 – نمی‌دونم اگر تو نبودی چه کسی می‌توانست مرا خوشبخت کند.

 26 – پدر و مادرم به خاطر زحمات و محبت‌های تو همیشه دعایت می‌کنند.

 27 – راستی چرا آماده نمی‌شوی برویم پارک، قدری قدم بزنیم. به یاد گذشته‌ها.

 28 – آدم وقتی وارد این خونه می‌شود. همه ناراحتی‌هاش برطرف می‌شه.

 29 – خدایا! زندگی از این زیباتر و بهتر دیگه نمی‌شه. شکر شکر شکر…

 30 – می‌دونی عزیزم، خیلی دوستت دارم، خیلی زیاد.

 31 – بی‌خیال غم دنیا، بیا چند دقیقه با هم از ته دل بخندیم و برای زندگی بهتر برنامه ریزی کنیم! بخش خانواده ایرانی تبیان


نوشته شده در جمعه 91/10/8ساعت 3:12 عصر توسط sareban نظرات ( ) | |

 

انسان‌های بزرگ درد دیگران را دارند
انسان‌های متوسط درد خودشان را دارند
انسان‌های کوچک بی‌دردند

 

انسان‌های بزرگ عظمت دیگران را می‌بینند
انسان‌های متوسط به دنبال عظمت خود هستند
انسان‌های کوچک عظمت خود را در تحقیر دیگران می‌بینند

 

انسان‌های بزرگ به دنبال کسب حکمت هستند
انسان‌های متوسط به دنبال کسب دانش هستند
انسان‌های کوچک به دنبال کسب سواد هستند

 

انسان‌های بزرگ در باره عقاید سخن می‌گویند
انسان‌های متوسط در باره وقایع سخن می‌گویند
انسان‌های کوچک پشت سر دیگران سخن می‌گویند

 

انسان‌های بزرگ سکوت را برای سخن گفتن بر می‌گزینند
انسان‌های متوسط گاه سکوت را بر سخن گفتن ترجیح می‌دهند
انسان‌های کوچک با سخن گفتن بسیار، فرصت سکوت را از خود می‌گیرند

 

انسان‌های بزرگ به دنبال طرح پرسش‌های بی‌پاسخ هستند
انسان‌های متوسط پرسش‌هائی می‌پرسند که پاسخ دارد
انسان‌های کوچک می‌پندارند پاسخ همه پرسش‌ها را می‌دانند

 

انسان‌های بزرگ به دنبال خلق مسئله هستند
انسان‌های متوسط به دنبال حل مسئله هستند
انسان‌های کوچک مسئله ندارند


نوشته شده در چهارشنبه 91/10/6ساعت 1:46 صبح توسط sareban نظرات ( ) | |

 

بخت بیدار ...

روزی روزگاری در زمان های دور، در همین حوالی مردی زندگی می کرد که همیشه از زندگی خود گله مند بود و ادعا میکرد "بخت با من یار نیست" و تا وقتی بخت من خواب است زندگی من بهبود نمی یابد.

پیر خردمندی وی را پند داد تا برای بیدار کردن بخت خود به فلان کشور نزد جادوگری توانا برود.

او رفت و رفت تا در جنگلی سرسبز به گرگی رسید. گرگ پرسید: "ای مرد کجا می روی؟"

مرد جواب داد: "می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار کند، زیرا او جادوگری بس تواناست!"

گرگ گفت : "میشود از او بپرسی که چرا من هر روز گرفتار سر دردهای وحشتناک می شوم؟"

مرد قبول کرد و به راه خود ادامه داد.

او رفت و رفت تا به مزرعه ای وسیع رسید که دهقانانی بسیار در آن سخت کار می کردند.

یکی از کشاورزها جلو آمد و گفت : "ای مرد کجا می روی ؟"

مرد جواب داد: "می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار کند، زیرا او جادوگری بس تواناست!"

کشاورز گفت : "می شود از او بپرسی که چرا پدرم وصیت کرده است من این زمین را از دست ندهم زیرا ثروتی بسیار در انتظارم خواهد بود، در صورتی که در این زمین هیچ گیاهی رشد نمیکند و حاصل زحمات من بعد از پنج سال سرخوردگی و بدهکاری است ؟"

مرد قبول کرد و به راه خود ادامه داد.

او رفت و رفت تا به شهری رسید که مردم آن همگی در هیئت نظامیان بودند و گویا همیشه آماده برای جنگ.

شاه آن شهر او را خواست و پرسید : "ای مرد به کجا می روی ؟"

مرد جواب داد: "می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار کند، زیرا او جادوگری بس تواناست!"

شاه گفت : " آیا می شود از او بپرسی که چرا من همیشه در وحشت دشمنان بسر می برم و ترس از دست دادن تاج و تختم را دارم، با ثروت بسیار و سربازان شجاع تاکنون در هیچ جنگی پیروز نگردیده ام ؟"

مرد قبول کرد و به راه خود ادامه داد.

پس از راهپیمایی بسیار بالاخره جادوگری را که در پی اش راه ها پیموده بود را یافت و ماجراهای سفر را برایش تعریف کرد.

جادوگر بر چهره مرد مدتی نگریست سپس رازها را با وی در میان گذاشت و گفت : "از امروز بخت تو بیدار شده است برو و از آن لذت ببر!"

و مرد با بختی بیدار باز گشت...

به شاه شهر نظامیان گفت : "تو رازی داری که وحشت برملا شدنش آزارت می دهد، با مردم خود یک رنگ نبوده ای، در هیچ جنگی شرکت نمی کنی، از جنگیدن هیچ نمی دانی، زیرا تو یک زن هستی و چون مردم تو زنان را به پادشاهی نمی شناسند، ترس از دست دادن قدرت تو را می آزارد.

و اما چاره کار تو ازدواج است، تو باید با مردی ازدواج کنی تا تو را غمخوار باشد و همراز، مردی که در جنگ ها فرماندهی کند و بر دشمنانت بدون احساس ترس بتازد."

شاه اندیشید و سپس گفت : "حالا که تو راز مرا و نیاز مرا دانستی با من ازدواج کن تا با هم کشوری آباد بسازیم."

مرد خنده ای کرد و گفت : "بخت من تازه بیدار شده است، نمی توانم خود را اسیر تو نمایم، من باید بروم و بخت خود را بیازمایم، می خواهم ببینم چه چیز برایم جفت و جور کرده است!"

و رفت...

به دهقان گفت : "وصیت پدرت درست بوده است، شما باید در زیر زمین بدنبال ثروت باشی نه بر روی آن، در زیر این زمین گنجی نهفته است، که با وجود آن نه تنها تو که خاندانت تا هفت پشت ثروتمند خواهند زیست."

کشاورز گفت: "پس اگر چنین است تو را هم از این گنج نصیبی است، بیا باهم شریک شویم که نصف این گنج از آن تو می باشد."

مرد خنده ای کرد و گفت : "بخت من تازه بیدار شده است، نمی توانم خود را اسیر گنج نمایم، من باید بروم و بخت خود را بیازمایم، می خواهم ببینم چه چیز برایم جفت و جور کرده است!"

و رفت...

سپس به گرگ رسید و تمام ماجرا را برایش تعریف کرد و سپس گفت: "سردردهای تو از یکنواختی خوراک است اگر بتوانی مغز یک انسان کودن و تهی مغز را بخوری دیگر سر درد نخواهی داشت!"

شما اگر جای گرگ بودید چکار می کردید ؟

بله. درست است! گرگ هم همان کاری را کرد که شاید شما هم می کردید، مرد بیدار بخت قصه ی ما را به جرم غفلت از بخت بیدارش درید و مغز او را خورد.


نوشته شده در دوشنبه 91/10/4ساعت 11:19 عصر توسط sareban نظرات ( ) | |

قـصـاب

قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را در دهان سگ دید.
کاغذ را گرفت. روی کاغذ نوشته بود "لطفا 12 سوسیس و یک ران گوشت بدین"
10 دلار همراه کاغذ بود. قصاب که تعجب کرده بود سوسیس و گوشت را در کیسه و در دهان سگ گذاشت. سگ هم کیسه را گرفت و رفت.
قصاب که کنجکاو شده بود و از طرفی وقت بستن مغازه بود تعطیل کرد و بدنبال سگ راه افتاد.
سگ در خیابان حرکت کرد تا به محل خط کشی رسید.
با حوصله ایستاد تا چراغ سبز شد و بعد از خیابان رد شد. قصاب به دنبالش راه افتاد.
سگ رفت تا به ایستگاه اتوبوس رسید نگاهی به تابلو حرکت اتوبوس ها کرد و ایستاد. قصاب متحیر از حرکت سگ منتظر ماند.
اتوبوس آمد، سگ جلوی اتوبوس آمد و شماره آنرا نگاه کرد و به ایستگاه برگشت.
صبر کرد تا اتوبوس بعدی آمد دوباره شماره آنرا چک کرد اتوبوس درست بود سوار شد.
قصاب هم در حالی که دهانش از حیرت باز بود سوار شد.
اتوبوس در حال حرکت به سمت حومه شهر بود و سگ منظره بیرون را تماشا می کرد. پس از چند خیابان سگ روی پنجه بلند شد و زنگ اتوبوس را زد. اتوبوس ایستاد و سگ با کیسه پیاده شد. قصاب هم به دنبالش.
سگ در خیابان حرکت کرد تا به خانه ای رسید. گوشت را روی پله گذاشت و کمی عقب رفت و خودش را به در کوبید.
اینکار را بازم تکرار کرد اما کسی در را باز نکرد.
سگ به طرف محوطه باغ رفت و روی دیواری باریک پرید و خودش را به پنجره رساند و سرش را چند بار به پنجره زد و بعد به پایین پرید و به پشت در برگشت.
مردی در را باز کرد و شروع به فحش دادن و تنبیه سگ کرد.
قصاب با عجله به مرد نزدیک شد و داد زد :چه کار می کنی دیوانه؟
این سگ یه نابغه است.
این باهوش ترین سگی هست که من تا بحال دیدم.

مرد نگاهی عاقل اندر صفی به قصاب کرد و گفت: تو به این میگی باهوش؟
این دومین بار تو این هفته است که این احمق کلیدش را فراموش می کنه !!!



• مردم هرگز از چیزهایی که دارند راضی نخواهند بود.
چیزی که شما انرا بی ارزش می دانید بطور قطع برای کسانی دیگر ارزشمند و غنیمت است.
• بدانیم دنیا پر از این تناقضات است.

پس سعی کنیم ارزش واقعی هر چیزی را درک کنیم و مهمتر اینکه قدر داشته های مان را بدانیم


نوشته شده در شنبه 91/10/2ساعت 1:43 عصر توسط sareban نظرات ( ) | |

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

قالب وبلاگ : قالب وبلاگ

 دانلود آهنگ - قیمت خودرو - قالب وبلاگ