از زندگی خسته شده اید؟ دیگر زندگی به کامتان نیست! نگران نباشید چون عده ی زیادی هم مثل شما هستند و با این مشکلات دست و پنجه نرم می کنند. لذا برای آن حتماً راه حلی اندیشیده شده است. با سری به کتابفروشی های مختلف می توانیم تعداد زیادی از کتاب هایی که به این منظور تهیه شده اند را ببینیم. لیست صدتایی زیر به بیان نکات بسیار ساده و جذاب در این زمینه می پردازد که شاید با اینکه همه ی ما آن ها را می دانیم، ولی ندانیم که می دانیم! با هم این لیست را می خوانیم : 1- اشتباهاتتان را بپذیرید 2-از اشتباهات اطرافیان و دوستانتان بگذرید و چشم پوشی کنید 3-برای خودتان سرگرمی جدیدی انتخاب کنید 4-منظم باشید و نظم خاص و مورد قبول خود را اجرا کنید 5-دوستان جدیدی پیدا کنید 6-کار جدیدی پیدا کنید 7-رژیم غذاییتان را تغییر دهید 8-احساساتتان را روی کاغذ پیاده کنید. به عبارت دیگر برای خودتان یک دفترچه ی خاطرات تهیه کنید 9-جملات صبحگاهی خاص خود را پیدا کنید!( هر روز صبح یک جمله ی مثبت را بیان کنید) 10-به مسافرت بروید. 11-ریسک پذیر باشید( خطر پذیری باعث افزیش نشاط در زندگی می شود) 12-فعالیت اقتصادی خود را بنا کنید.(بی کار نمانید و شروع کنید به دنبال کار بگردید) 13-زبان جدیدی یاد بگیرید.( یاد گرفتن زبان شما را با دنیایی جدیدتر آشنا می کند) 14-دلیلی برای پذیرفتن نظرات دیگران بیابید. 15-دکوراسیون محل کارتان را تغییر دهید. 16-به خودتان پاداش بدهید. 17-صبح ها زودتر از خواب بیدار شوید. 18-قدرت تمرکزتان را افزایش دهید. 19-یک وبلاگ برای خودتان دست و پا کنید! 20-یک کتابچه ی الکترونیکی بنویسید ودر اینترنت منتشر کنید. 21-تلاش کنید ولی زیاد رویایی فکر نکنید. 22-کارشکنی و بی قانونی را بگذارید کنار 23-دلیلی برای دوست داشتن خودتان پیدا کنید! 24-چیزهای جدید را تجربه کنید 25-از دعوا کردن برحذر باشید 26-از تلف کردن انرژی تان جلوگیری کنید. 27-یادبگیرید که چشم پوشی کنید 28-قدردان زحمات دیگران در قبال خودتان باشید 29-ول کن قضیه نباشید! 30-خانه تان را تمیز کنید 31-فعالیت های روزانه تان را بنویسید 32-نظرات منفی که در مورد خودتان دارید را حل کنید. 33-مهارت های جدیدی را یاد بگیرید 34-به مانند پولتان که همیشه حسابش دستتان است، حساب زمانتان را هم داشته باشید 35-ورزش کنید 36-مثل والدین باشید! 37-دیوارهایی را که اطراف خودتان ساخته اید نابود کنید 38-چیزهایی که باعث ناراحتی تان می شود را از خود و خانه تان دور کنید 39-هفته ای یک کتاب بخوانید 40-در دوره های یک ماهه خود را مجبور به کاری کنید 41-به دوستان قدیمی تان زنگ بزنید و جویای احوالشان شوید. 42-پیگیر اتفاقات باشید 43-بازی کنید!( بعضی وقت ها مثل بچه ها رفتار کردن و با آنها بازی کردن باعث افزایش روحیه تان می شود) 44-کسانی که به شما بدی کرده اند را ببخشید 45-بی خیال حل مشکلات سخت شوید! 46-با دشمنان قدیمی تان صلح کنید 47-به یک دوست نزدیک قول بدهبد پابند به قولتان باشید 48-اگر از کسی واقعاً بدتان می آید، با او قطع رابطه کنید! ( به همین سادگی! می توان جلوی بسیاری از ناراحتی ها را گرفت!) 49-مهمتر از همه اینا اینه که به سایت راد اس ام اس دات کام یه سری بزنید ! 50- قضاوت کردن را کنار بگذارید 51-طرز لباس پوشیدتان را عوض کنید 52-حداقل روزی 10 باز لبخند بزنید 53-بعضی از خاطرات گذشته را فراموش کنید 54-یک درخت در باغچه تان بکارید. 55-به یک شهر دیگربروید! 56-عضو گروه جدیدی شوید 57-تلویزیون نگاه نکنید 58-سرگرمی های غیرعادی ای برای خودتان دست و پا کنید 59-یکی را تصادفی انتخاب کرده و بغل کنید!! 60-یک مهمانی غیرمترقبه برگزار کنید! 61-به پیاده روی بروید! 62-یک حیوان خانگی بخرید 63- یک نامه ی تشکر آمیز برای دوستانتان بنویسید 64- روزانه تمرین مدیتیشن کنید 65-از جملات زیبا استفاده کنید 66-نسبت به خودتان هم همین کار را بکنید 67-اگر در چیزی شک کردید، کاری که دلتان می گوید را انجام دهید 68-چه پیروز چه بازنده، اظهار نظر نکنید 69-از کسی تقلید نکنید 70-اهدافتان را بشناسید 71-به دیگران کمک کنید 72-اجتماعی باشید 73-زمانی را هم به تنهایی بگذرانید 74-بعضی چیزها را هم خودتان تعمیر کنید. 75-کارهای با ارزش انجام دهید 76-سعی کنید که عادت کنید قبل از انجام هر کاری کمی فکر کنید تا بعداً دچار پشیمانی نشوید 77-موارد مختلف زندگی تان را درجه بندی کنید. 78-درک کنید که دیگران از شما چه می خواهند 79-عادت های بدتان را ترک کنید 80-غرو لند کردن را ترک کنید 81-چیزی که ازش بدتان می آید را از خودتان دور کنید 82-سعی کنید هر روز بهتر از دیروز باشید 83-به حرفهای منتقدانتان گوش دهید 84-بدانید که زندگی خودش شکل نمی گیرد? بلکه براساس واکنش شما به مسائل مختلف زندگی شکل می گیرد. در موارد مختلف زندگی درست واکنش دهید! 85-بخنیدید 86-به سمت چیزی که علاقه دارید حرکت کنید 87-به احساساتتان اعتماد کنید 88-طوری زندگی کنید که انکار دارید تفریح می کنید 89-از زندکی تان یک داستان درست کنید. اتفاقات مختلف زندگی تان را ثبت کنید و براساس آنها برای خودتان داستان هایی بنویسید که شما در آن نقش اول را دارید و یک قهرمان هستید! 90-دنباله رو دیگران نباشید 91-به اعتقاداتتان توجه کنید 92-دروغ نگویید! 93-موقعیت های مختلف را در زندگی تان پیش بینی کنید. اینگونه عمل کردن در زندگی ساده تر خواهد بود 94-در امروز زندگی کنید 95-منتظر اتفاقات غیر منتظره باشید 96-لذت ببرید! 97-قوانین خاص خود را داشته باشید 98-حسادت نکنید. 99-عاشق باشید! نه فقط به دیگران که خودتان! 100- افسوس گذشته ها را نخورید!
مدلهای جدید از لباس عروس – Wedding Dress عکس هایی جالب از مدل موی زنانه – Hairstyle . . . . . . . . . . تا لود شدن همه ی تصاویر شکیبا باشید در صورت باز نشدن عکس ها رو عکس مورد نظر راست کلیک کرده و گزینه Show Picture را بزنید .دقت داشته باشید که تصاویر در سایز کوچکتر قرار گرفته اند , برای مشاهده سایز اصلی تصاویر و ذخیره روی کامپیوتر از Save Target As مرورگر خود استفاده کنید. . . . . . . . . . . دانلود ماریو XP ـ 6.2 مگابایت دانلود ماریو و لویجی ـ 58 کیلو بیت دانلود ماریو 1 ـ 45 کیلو بیت دانلود ماریو 2 ـ 2.2 مگابایت دانلود ماریو فینال ـ 600 کیلو بیت آیا می خواهید درباره خودتان یا دیگران بر اساس رنگ ها شناخت داشته باشید برای اینکه با چگونگی موضوع آشنا شوید یک مثال می آوریم بدین شکل که اسم و فامیل خودرا روی برگه کاغذی می نویسید و بر اساس حروف و اعداد ذکر شده برای هر کدام،به رنگ مربوطه دست پیدا می کنید. مثال : لیلا جلالی صورتی قرمز زرد طلایی نیلی سبز بنفش آبی نارنجی مردی ،سالها ، بیهوده سعی کرد عشق زنی را که بسیار دوست داشت ، بر انگیزد. اما سرنوشت سرشار از داستان آموزنده ” نیروی باور و تلقین “ در یک باشگاه بدنسازی پس از اضافه کردن 5 کیلوگرم به رکورد قبلی ورزشکاری از وی خواستند که رکورد جدیدی برای خود ثبت کند. اما او موفق به این کار نشد. پس از او خواستند وزنه ای که 5 کیلوگرم از رکوردش کمتر است را امتحان کند. این دفعه او براحتی وزنه را بلند کرد. این مسئله برای ورزشکار جوان و دوستانش امری کاملا طبیعی به نظر می رسید اما برای طراحان… این آزمایش جالب و هیجان انگیز بود چرا که آنها اطلاعات غلط به وزنه بردار داده بودند. او در مرحله اول از عهده بلند کردن وزنه ای برنیامده بود که در واقع 5 کیلوگرم از رکوردش کمتر بود و در حرکت دوم ناخودآگاه موفق به بهبود رکوردش به میزان 5 کیلوگرم شده بود. او در حالی و با این «باور» وزنه را بلند کرده بود که خود را قادر به انجام آن می دانست. داستان آموزنده و زیبای ” تاثیر حرف در عمل “ روزی از روزها گروهی از قورباغه های کوچیک تصمیم گرفتند که با هم مسابقه دو بدهند. هدف مسابقه رسیدن به نوک یک برج خیلی بلند بود. جمعیت زیادی برای دیدن مسابقه و تشویق قورباغه ها جمع شده بودند و مسابقه شروع شد. راستش، کسی توی جمعیت باور نداشت که قورباغه های به این کوچیکی بتوانند به نوک برج برسند. شما می تونستید جمله هایی مثل اینها را بشنوید: «اوه، عجب کار مشکلی!!»، «اونها هیچ وقت به نوک برج نمی رسند.» یا «هیچ شانسی برای موفقیتشون نیست. برج خیلی بلنده!» با حرارت داشتند بالا و بالاتر می رفتند. جمعیت هنوز ادامه می داد: «خیلی مشکله! هیچ کس موفق نمی شه!» و تعداد بیشتری از قورباغه ها خسته می شدند و از ادامه دادن منصرف. ولی فقط یکی به رفتن ادامه داد؛ بالا، بالا و باز هم بالاتر. این یکی نمی خواست منصرف بشه! بالاخره بقیه از بالا رفتن منصرف شدند به جز اون قورباغه کوچولو که بعد از تلاش زیاد تنها قورباغه ای بود که به نوک رسید! بقیه قورباغه ها مشتاقانه می خواستند بدانند او چگونه این کار رو انجام داده؟ شرح حکایت هنگامی که ناسا برنامه ی فرستادن فضانوردان به فضا را آغاز کرد با مشکل کوچکی روبرو شد ، آنها دریافتند که خودکارهای موجود در فضای بدون جاذبه کار نمی کنند ، جوهر خودکار به سمت پایین جریان نمی یابد و روی سطح کاغذ نمی ریزد برای حل این مشکل ….آنها شرکت مشاورین اندرسون را انتخاب کردندتحقیقات بیش از یک دهه طول کشید ، دوازده میلیون دلار صرف شد و در نهایت آنها خودکاری طراحی کردند که در محیط بدون جاذبه می نوشت زیر آب کار می کرد ، روی هر سطحی حتی کریستال می نوشت و در دمای زیر صفر تا سیصد درجه ی سانتیگراد کار می کرد. طناب داستان های کوتاه و پند اموز
این داستان واقعی است ... !
در بیمارستانی ،دو مرد در یک اتاق بستری بودند.مرد کنار پنجره به خاطر بیماری ریوی بعد از ظهرها یک ساعت در تخت می نشست تا مایعات داخل ریه اش خارج شود. اما دومی باید طاق باز می خوابید و اجازه نشستن نداشت.آن دو ساعتها در مورد همسر، خانواده هایشان ، شغل، تفریحات و خاطرات دوران سربازی صحبت می کردند.بعد از ظهرها مرد اول در تخت می نشست و روی خود را به پنجره می کرد و هر آنچه را که می دید برای دیگری توصیف می کرد. در آن حال بیمار دوم چشمان خود را می بست و تمام جزئیات دنیای بیرون را پیش روی خود مجسم می کرد.
او با این کار جان تازه ای می گرفت، چرا که دنیای بی روح و کسالت بار او با تکاپو و شور و نشاط فضای بیرون پنجره رنگ زندگی می گرفت.
در یک بعد از ظهر گرم ، مرد کنار پنجره از رژه ای بزرگ در خیابان خبر داد.با وجود این که مرد دوم صدایی نمی شنید، با بستن چشمانش تمام صحنه را آن گونه که هم اتاقیش وصف می کرد پیش رو مجسم می نمود.
روزها و هفته ها به همین صورت سپری شد.یک روز صبح وقتی پرستار به اتاق آمد،با پیکر بی جان مرد کنار پنجره که با آرامش به خواب ابدی فرو رفته بود روبرو شد.
پس از آنکه جسد را به خارج از اتاق منتقل کردند مرد دوم درخواست کرد که تخت اورا به کنار پنجره منتقل کنند. به محض اینکه کنار پنجره قرار گرفت، با شوق فراوان به بیرون نگاه کرد ،
اما...
تنها چیزی که دید دیواری بلند و سیمانی بود.
با تعجب به پرستار گفت:جلوی این پنجره که دیواره!!!چرا او منظره بیرون را آن قدر زیبا وصف می کرد؟
پرستار گفت: او که نابینا بود، او حتی نمی توانست این دیوار سیمانی بلند را ببیند.شاید فقط خواسته تورا به زندگی امیدوار کند.
بالاترین لذت در زندگی اینست که علیرغم مشکلات خودتان ، سعی کنید دیگران را شاد کنید
....شادی اگر تقسیم شود دوبرابر می شود...
اگر می خواهید خود را ثروتمند احساس کنید ، کافیست تمام نعمتهایتان را ، که با پول نمی توان خرید،بشمارید. زمان حال یک هدیه است. پس قدر این هدیه را بدانید.
انسانها سخنان شما را فراموش می کنند.
انسانها عمل شما را فراموش می کنند.
اما آنها هیچگاه فراموش نمی کنند که شما چه احساسی را برایشان به وجود آورده اید.
به یاد داشته باشید: زندگی شمارش نفس های ما نیست، بلکه شمارش لحظاتی است که این نفس ها را می سازند.
جملات الهام بخش برای زندگی
بلکه فرمان است که راه به راه درست هدایت می کند.
چون گذشته به اندازه آینده اهمیت نداره. بنابراین همیشه به جلو نگاه کن و ادامه بده
اگر بد پیش می ره نگران نباش، برای همیشه دوام نخواهند داشت.
خدا از بالا بهت لبخند می زنه و میگه: آرام باش عزیزم، این فقط یک پیچه نه پایان.
وقتی خدا مشکلاتت رو حل نمی کنه او به توانایی های تو ایمان داره.
او جواب داد: بله، از دست دادن بصیرت.
و بعضی وقتها که شما شاد و خوشحال هستید یادتان باشد که کسی برای شما دعا کرده است.
عکس هایی جالب از مدل موی زنانه – Hairstyle
به گفته ی روانشناسان همه ما به نحوی تحت تاثیر رنگها هستیم و به عبارت دیگر ( خود ) واقعی مان را با این رنگها نشان می دهیم. برای اسم هر فرد رنگ مخصوصی وجود دارد. که می تواند بر زندگی او تاثیر بگذارد.جالب است نه؟! اینکه شما بدانید برای اسمتان رنگ مخصوصی وجود دارد و می توانید راز شخصیتی خود را از لا به لای آن دریابید! باید بسیار جالب و هیجان انگیز باشد.پس به موارد زیر به ترتیب ذکر شده کاملا توجه کنید: رنگهای هماهنگ با ارقام و حروف عبارتند از :
قرمز: 1 ش ج س الف
نارنجی: 2 ت ث ک ب
زرد: 3 ی ل ص ض
سبز: 4 و م د ژ
آبی: 5 چ ن ط ظ
نیلی: 6 ح خ ف -
بنفش: 7 ع پ غ -
صورتی: 8 ز ق ه -
طلایی: 9 ر ذ گ -
ل3 ی3 ل3 الف1 ج1 ل3 الف1 ل3 ی3
سپس اعداد را با هم جمع می کنیم:
21=3+3+1+3+1+1+3+3+3
باز هم دو عدد را با هم جمع می کنیم:
3=1+2 عدد 3 مربوط به رنگ زرد است.
حال میتوانید مشخصات خود را بخوانید.
دارای قدرت جسمی بالایی هستید بخاطر اراده ی بالایی که دارید میتوانید رویاهایتان را به راحتی به واقعیت تبدیل کنید. با مسئولیت ها به راحتی کنار می آیید و می توانید دیگران را در حل مشکلاتشان راهنمایی کنید.از نظر عاطفی فردی قوی و عمیق هستید.صمیمیت بیش از اندازه با دیگران سخت است.
بسیار جاه طلب بوده و گاهی برای رسیدن به اهداف خود ممکن است از دیگران هم مایه بگذارید. قرمز رنگ حیات و جسارت است.همیشه تلاش دارید که آشکارا به فعالیت بپردازید و مورد توجه قرار بگیرید.بسیار خونگرم هستید و بسادگی تحریک می شوید. ممکن است در اوج شادی نیز ناگهان و با کوچکترین بهانه ای اخمهایتان در هم رفته و به لاک خود فرو بروید.باید سعی کنید که از انرژی فوق العاده تان در جهت مثبت استفاده کنید.
بسیار تیز هوش هستید.شخصیتی بسیار خوش بین و فعال دارید. هرگز در ابراز آنچه می خواهید بر زبان بیاورید کم نمی آورید.بخاطر زنده دلی ابتکار و مستعد بودنتان در بر قراری ارتباطی خوب با دیگران همیشه دور و برتان پر از دوستان مختلف خواهد بود.با وجودی که روحیه ی بسیار شادی دارید هرگز احساس رضایت نخواهید کرد مگر اینکه شادیهایتان را با دیگران تقسیم کنید.تنها ایرادی که ممکن است داشته باشید قدرت تخیل و تجسم بیش از اندازه تان است که گاهی شمارا در خود غرق می کند!اگر نتوانید انرژی و توانتان را در مسیر درستی هدایت کنید در آخرخواهید دید بیشتر کارهایی که با هدفی مشخص شروع کرده اید ناتمام مانده اند.
در هر چیزی فقط حد بالای آن می تواند رضایت خاطر شمارا بر آورده کند. از طرف دیگر رفتار و کلامتان چنان جذابیتی دارد که به ندرت ممکن است کسی با شما آشنا شود ولی شیفته تان نشود. دانش و آگاهی شما نسبت به زندگی غیر قابل توصیف است. به هر چیزی با خوش بینی زیاد نگاه می کنید. می توانید معلم خوبی باشید و تمام تجربیاتتان را به دیگران نیز انتقال دهید.شرایط منفی را می توانید به بهترین موقعیت ها تبدیل کنید.
زندگی شما بیشتر به زندگی عارفان شباهت دارد. با عشق و علاقه ای که به پاکی و زیبایی های دنیا دارید می توانید توان و شادی فوق العاده ای به افراد افسرده ببخشید .علاوه بر روحیه و شخصیت نوع دوست و انسان پروری که دارید ازیک حس ششم بسیار قوی برخوردارید که از این طریق نیز می توانید براحتی از مشکلات مردم با خبر شوید.
برای شما خیلی مهم است که برنامه روزانه داشته باشید.نظم و انضباط برایتان اهمیت زیادی دارد.بندرت ممکن است زنگیتان آشفته و بی هدف باشد. دیگران اغلب برای گرفتن راهنماییهای جدی نزد شما می آیند.برای حل مشکلات دیگران بشدت حرص می خورید.تکامل شخصیتی برایتان بسیار حائض اهمیت است و برای وسعت بخشیدن به دانش خود هرگز از آموختن دست بر نمی دارید. ترجیح می دهید بجای از شاخه ای به شاخه ی دیگر پریدن روی هدف ثابتی به فعالیت بپردازید.
عاشق کند و کاو و جستجو در عمق هر پدیده هستید و شاید هم به همین دلیل عشق به علوم ماوراء الطبیعه در شما به حد کافی رشد کرده است.این باعث شده به رشته هایی چون فلسفه روی آورید هیچ اتفاقی را به راحتی قبول نمی کنید. مگر آنکه خودتان آنرا شخصا تجربه کرده باشید .برای حل مشکلات نیز راه حل را در درون خود می جویید. عاشق تنهایی هستید و هماهنگ شدن با دیگران کمی برایتان مشکل است.
به احتمال قوی دیگران شما را شخصی بدون تعارف و غیر تشریفاتی می دانند و شاید هم به همین دلیل برایشان جالب توجه هستید.آزادی برایتان ارزش زیادی دارد و هرگز نمی توانید در محیطی کار کنید که به شما تحکم شود و یا زیر نظر قرار دارید. اگر این همه دنبال تنوع هستید به این دلیل است که اعتقاد زیادی به حقیقت دارید وبرای همین زندگی با تمام مشکلات و سختی هایش برای شما ارزشی فوق العاده دارد.
شوخ طبعی و بذله گویی بخصوصی را که به ارث برده اید باعث شده محبوب دیگران باشید.دیگران از بودن با شما لذت برده و انرژی مثبت میگیرند.سعی می کنید همیشه لیوان را از نیمه پر آن ببینید و با بذله گویی خاص خود محیط را برای انجام کاری مثبت فراهم سازید. آماده کمک به دیگران هستید . رنگین کمان زندگی تان را دوست دارید تا زندگی را برای دیگران نیز زیباتر نمایید
کنایه است ، درست همان روزی که زن پذیرفت که با او ازدواج کند ، مرد فهمید که او بیماری درمان
ناپذیری دارد و مدت درازی زنده نمی ماند.شش ماه بعد ، زن در آستانهء مرگ از او خواست: قولی به من
بده : دیگر هرگز عاشق نشو. اگر این اتفاق بیفتد ، هر شب بر می گردم و تو را می ترسانم .بعد چشمهایش
را برای همیشه بر هم گذاشت. مرد ماهها سعی کرد از نزدیک شدن به زنان دیگر پرهیز کند ، اما سرنوشت
طنز خاص خودش را دارد و مرد دوباره عاشق شد.وقتی برای ازدواج آماده می شد ، روح عشق سابقش به
وعده اش عمل کرد و ظاهر شد و گفت : داری به من خیانت می کنی .مرد پاسخ داد : سالها سعی کردم قلبم
را تسلیم تو کنم و تو جوابی به من نمی دادی . فکر نمی کنی برای شادی ، سزاوار فرصت دوباره ای
باشم؟اما روح عشق سابقش بهانه ای بر نمی تافت و هر شب از راه می رسید و او را می ترساند . جزئیات
اتفاقاتی را که در طول روز برای مرد رخ داده بود برای مرد تعریف می کرد.مرد دیگر نمی توانست بخوابد
، و سر انجام تصمیم گرفت نزد استادی برود. به استاد گفت : روح بسیار زرنگی است . همه چیز را می داند
، تمام جزئیات را! دارد نامزدی ام را بهم می زند ، دیگر نمی توانم بخوابم ، و تمام لحظه هایی که با نامزدم
هستم ، اعصابم ناراحت است. احساس می کنم کسی تماشایم می کند . استاد به او آرامش داد و گفت : برویم
این روح را برانیم .آن شب وقتی روح برگشت ، قبل از اینکه کلمه ای بر زبان آورد ، مرد گفت :تو که این
قدر روح خردمندی هستی ، بیا معامله ای با من بکن . تو تمام مدت مرا می بینی ، حالا سوالی از تو می
پرسم .اگر درست گفتی نامزدم را ترک می کنم و دیگر هرگز به زنی نزدیک نمی شوم. اگر اشتباه گفتی ،
قول بده که دیگر به سراغم نیایی ، وگرنه به حکم الهی ، تا ابد در تاریکی سرگردان باشی .روح با اعتماد به
نفس بسیار ، گفت : موافقم . امروز عصر در بقالی ، یک مشت گندم از داخل کیسه ای برداشتم . روح
گفت : دیدم .سوالم این است : چند دانه ء گندم در مشتم گرفتم ؟ در همان لحظه روح فهمید که نمی تواند به
این سوال پاسخ بدهد . برای اینکه محکوم به تاریکی ابدی نشود ، تصمیم گرفت برای همیشه ناپدید شود. دو
روز بعد مرد به خانهء استاد رفت.آمده ام تشکر کنم. استاد گفت : از این فرصت استفاده کنم تا درسی را به
تو بیاموزم که بخشی از وجود توست. اول ، آن روح مدام به سراغت می آمد ، زیرا می ترسیدی. اگر می
خواهی از نفرینی رها شوی ، به آن اهمیت نده . دوم ، آن روح از احساس گناه تو سوء استفاده می کرد :
وقتی خود را گناهکار بدانیم ، همواره ، ناهشیارانه ، منتظر مجازاتیم . و سوم ، کسی که تو را براستی
دوست داشته باشد ، وادارت نمی کند چنین قولی بدهی . اگر می خواهی عشق را بفهمی ، آزادی را بیاموز
__________________
هر فردی خود را ارزیابی می کند و این برآورد مشخص خواهد ساخت که او چه خواهد شد. شما نمی توانید بیش از آن چیزی بشوید که باور دارید «هستید». اما بیش از آنچه باور دارید «می توانید» انجام دهید.
قورباغه های کوچیک یکی یکی شروع به افتادن کردند بجز بعضی که هنوز….
اونا ازش پرسیدند که چطور قدرت رسیدن به نوک برج و موفق شدن رو پیدا کرده؟ و مشخص شد که برنده مسابقه کر بوده!
هیچ وقت به جملات منفی و مأیوس کننده ی دیگران گوش ندید. چون اونا زیباترین رویاها و آرزوهای شما رو ازتون می گیرند، چیزهایی که از ته دلتون آرزوشون رو دارید! همیشه به قدرت کلمات فکر کنید. چون هر چیزی که می خونید یا می شنوید روی اعمال شما تأثیر میگذاره. پس همیشه مثبت فکر کنید و بالاتر از اون، کر بشید هر وقت کسی خواست به شما بگه که به آرزوهاتون نخواهید رسید و همیشه باور داشته باشید: من همراه خدای خودم همه کار می تونم بکنم.
شهسواری به دوستش گ?ت: بیا به کوهی که خدا آنجا زندگی می کند برویم.میخواهم ثابت کنم که او
?قط بلد است به ما دستور بدهد، وهیچ کاری برای خلاص کردن ما از زیر بار مشقات نمی کند
دیگری گ?ت:موا?قم .اما من برای ثابت کردن ایمانم می آیم
وقتی به قله رسید ند ، شب شده بود. در تاریکی صدایی شنیدند:سنگهای اطرا?تان را بار اسبانتان کنید وآنها
را پایین ببرید
شهسوار اولی گ?ت: می بینی؟ بعداز چنین صعودی ،از ما می خواهد که بار سنگین تری را حمل کنیم.محال است که اطاعت کنم
دیگری به دستور عمل کرد. وقتی به دامنه کوه رسید، هنگام طلوع بود و انوار خورشید، سنگهایی را که شهسوار مومن با خود آورده بود،روشن کرد. آنها خالص ترین الماس ها بودند.
مرشدمی گوید:تصمیمات خدا مرموزند،اما همواره به ن?ع ما هستند
رام کنندگان حیوانات سیرک برای مطیع کردن ?یلها از تر?ند ساده ای است?اده می کنند.زمانی که حیوان هنوز بچه است، یکی از پاهای او را به تنه درختی می بندند. حیوان جوان هر چه تلاش می کند نمی تواند خود را از بند خلاص کند اندک اندک ای عقیده که تنه درخت خیلی قوی تر از اوست در ?کرش شکل می گیرد.وقتی حیوان بالغ و نیرومند شد ،کا?ی است شخصی نخی را به دور پای ?یل ببندد و سر دیگرش را به شاخه ای گره بزند. ?یل برای رها کردن خود تلاشی نخواهد کرد
پای ما نیز ، همچون ?یلها،اغلب با رشته های ضعی? و شکننده ای بسته شده است ، اما از آنجا که از بچگی قدرت تنه درخت را باور کرده ایم، به خود جرات تلاش کردن نمی دهیم،
غا?ل از اینکه برای به دست آوردن آزادی ، یک عمل جسورانه کا?یست
داستان درباره ی یک کوهنورد است که می خواست از بلندترین کوه ها بالا برود.اوپس از سال ها اماده سازی ماجراجویی خود را اغاز کرد.
ولی از انجا که ا?تخار کار را ?قط برای خود می خواست تصمیم گر?ت به تنهایی از کوه بالا برود.شب ،بلندی های کوه را در برگر?ته
بود و مرد هیچ چیز را نمی دید. همه چیز سیاه بود اصلا دید نداشت ابر روی ماه و ستاره ها را پوشانده بود
همان طور که از کوه بالا می ر?ت پایش لیز خورد.در حالا که به سرعت سقوط می کرداز کوه پرت شد.در حال سقوط ?قط لکه های سیاهی مقابل
چشمانش می دیدو احساس وحشتناک مکیده شدن به وسیله ی قوه جاذبه او را در خود می گر?ت.
همچنان سقوط می کرد ، در ان لحظات تمام رویداد های خوب و بد زندگییش به یادش امد.اکنون ?کر می کرد مرگ چقدر به وی نزدیک است.
ناگهان احساس کرد طناب دور کمرش محکم شدودر میان اسمان و زمین معلق ماند.در این لحظه سکون چاره ای برایش نماند جز انکه ?ریاد بزند
خدایا کمکم کن
ناگهان صدای پرطنینی از اسمان شنیده شد:
چه می خواهی.
-ای خدا نجاتم بده
واقعا باور داری که می توانم نجاتت دهم
-البته که باور دارم
اگر باور داری طنابی که به دور کمرت بسته است پاره کن
یک لحظه سکوت....ومرد تصمیم گر?ت با تمام نیرو طناب را بچسبد.
گروه نجات می گویند که روز بعد یک کوهنورد یخ زده را مرده پیدا کردند.بدنش از طناب اویزان بود وبادستهایش محکم طناب را گر?ته بود در حالی که او ?قط یک متر از زمین ?اصله داشت.
روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد . شخصی نشست و ساعتها تقلای پروانه برای
بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله راتماشا کرد. ناگهان تقلای پروانه متوق? شدو به نظر رسید
که خسته شده و دیگر نمی تواند به تلاشش ادامه دهد. آن شخص مصمم شد به پروانه
کمک کندو با برش قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد. پروانه به راحتی از پیله خارج شد اما جثه
اش ضعی? و بالهایش چروکیده بودند. آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد . او انتظار داشت
پر پروانه گسترده و مستحکم شود واز جثه او محا?ظت کند اما چنین نشد . در واقع پروانه
ناچار شد همه عمر را روی زمین بخزد . و هرگز نتوانست با بالهایش پرواز کند . آن شخص
مهربان ن?همید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه
قرار داده بود تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان
پرواز دهد . گاهی اوقات در زندگی ?قط به تقلا نیاز داریم. اگر خداوند مقرر میکرد بدون هیچ
مشکلی زندگی کنیم ?لج میشدیم - به اندازه کا?ی قوی نمیشدیم و هر گز نمی توانستیم
پرواز کنیم
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |