سیرت

عکس آرایش صورت

عکس آرایش صورت

عکس آرایش صورت

عکس آرایش صورت

عکس آرایش صورت

عکس آرایش صورت

عکس آرایش صورت

عکس آرایش صورت

عکس آرایش صورت


نوشته شده در دوشنبه 91/1/28ساعت 1:35 عصر توسط sareban نظرات ( ) | |

آموزش تصویری آرایش صورت دخترانه

   

آموزش تصویری آرایش صورت دخترانه

بابی براون، یکی از آرایشگران معروف و نویسنده سه کتاب پرفروش در زمینه زیبایی. بابی براون همچنسن موسس تجارت لوازم آرایش میلیون دلاری خود می باشد.

تا به حال شما اصولی مشتمل بر 50 اصل در رابطه با استفاده از روژ لب، خط چشم و روژ گونه یادگرفته اید. با مسن شدن، طرز آرایش شما باید تغییر کند. خط های چروک، آویزان شدن پوست و افزایش خشکی به این معناست که طرز آرایشی که قبلا مطلوب بود، دیگر همانند قدیم شما را جوان نشان نمی دهد و حتی ممکنست نشانه های پیری را بیشتر نمایان سازد. در این گزیده منحصر بفرد از آخرین کتابم به نام دستورالعمل آرایشی بابی براون، سه محصول خاص خود را برای بشاش نمودن پوست های خسته، ناپدید کردن چروک ها و جوان تر کردن صورت معرفی می کنم.
کرم پوشاننده
“من عاشق این محصول هستم چرا که با استفاده از آن، این طور به نظر می آیدکه در طول شب خواب خوبی داشته اید.”بعد از چهل سالگی، خاصیت ارتجاعی پوست از میان رفته و پوست چروکیده می شود. این امر شما را خسته تر نشان داده و به رگ های خونی اجازه می دهد خود را نشان داده و بی رنگی پوست را افزایش می دهد. این پوشاننده، حلقه های سیاه دور چشم را روشن تر کرده، به پلک ها ظاهری می دهد گویی که بالا کشیده شده اند و گرمی و درخشندگی کلی به چشم ها می بخشد.
1-رنگ مناسبی را انتخاب کنید:
Persianv.com At site

یک فرمول دارای پایه زرد را انتخاب کنید که حداقل دو درجه روشن تر از رنگ پوست شما باشد.
2- آن را استفاده کنید:
Persianv.com At site

با استفاده از یک برس پوشاننده دارای سر کوچک، ضربه های آهسته ای را در طول مژه های پائینی تا داخلی ترین گوشه چشم ها و گودی های بالای بینی بزنید. می توانید از انگشت انگشتری خود که دارای نرمی طبیعی می باشد استفاده کنید که موجب گرمی بیشتر شده و سپس آن را به آرامی روی پوست بمالید.
3- ثابت نگهداشتن
Persianv.com At site


قراردادن یک پودر سبک و دارای رنگ زرد ملایم موجب می شود که پوشاننده در جای خود ثابت بماند.
کرم پودر مرطوب کننده/ آب رسان
“عاشق این محصول هستم چرا که همانند یک شلنگ آب از پوست حمایت می کند.”استفاده از این کرم پودر مهم است چرا که سه موضوع بسیار مهم در بالا رفتن سن را تنها با یک محصول پاسخ می دهد: خط های ریز چروک، پوست آویزان و لکه های آفتاب زدگی
فرمول های کرم مانند پوست های پژمرده و آویزان را مرطوب کرده و پرتر نشان می دهند و رنگ پوست را یکدست می کنند. از به کار بردن هر محصول پودر مانند یا مات خودداری کنید چرا که موجب می شود چروک های صورت بیشتر به چشم آیند.
1-رنگ مناسب را انتخاب نمائید:
Persianv.com At site

رنگ های مختلف را تست کنید (رنگی را که به نظر روشن تر از رنگ پوست شما می آید، انتخاب کنید، رنگی درست و یک رنگ تیره تر). می توانید این کار را با گذاشتن سه رنگ به صورت خط هایی از روی گونه تا خط بالای دهان انجام دهید. سپس با ایستادن در کنار پنجره یا ورودی در، آن را در نور طبیعی امتحان کنید. پایه ای که با پوست شما هماهنگ تر و یکدست تر به نظر می آید، انتخاب درست است.
2- از آن استفاده کنید:
Persianv.com At site

مقدار کمی از رنگ انتخاب شده را به وسیله نوک انگشت، برس کرم پودر و یا یک اسفنج روی مناطقی از پوست که نیاز به یکدست شدن دارند (بویژه روی لکه های قرمز و دیگر لک های صورت) قرار دهید. آن را به سمت بالا روی پوست بمالید و به سمت خط موی خود به بیرون پخش کنید تا طبیعی ترین ظاهر را داشته باشد. بیش از حد بالا نروید که در این صورت ظاهری غیرطبیعی می دهد.
3-ثابت کردن آن
Persianv.com At site


اگر پوستی چرب دارید، می تواند روی آن را با پودرصورت زردرنگ روشن به طور سبک پوشش دهید. این پودر را روی پیشانی، بینی و گونه ها استفاده کنید (این کار را با برس روژ گونه یا اسفنج انجام دهید تا کرم پودر ثبات پیدا کرده و یکدست شود.
روژ لب صورتی رنگ“من عاشق این محصول هستم چرا که بدون این که به نظر جلف بیاید، صورت را جوان تر می کند.”
با بالارفتن سن، لب ها رنگ خود را از دست می دهند و در معرض خشکی بیشتری قرار می گیرند. رنگ های بیش از حد درخشان با رنگدانه های تیره برای سنین بالا مناسب نیستند. باید به جای آن از روژ لب و برق لب های لطیف تر استفاده کرد که رطوبت بیشتری به لب ها داده و زیبایی لب ها را افزایش می دهد. این روژ لب ها، لب ها را پرتر می کنند. رنگ های طبیعی اما شاداب تر مثل صورتی بژ و صورتی رزی به دلیل این که نور را منعکس می کنند، ظاهر خطوط ریز لب را کاهش می دهند.
1-انتخاب رنگ مناسب
Persianv.com At site

شاداب ترین رنگ هایی که با رنگ طبیعی لب های شما هماهنگی دارد و در عین حال مکمل رنگ پوست شماست را انتخاب کنید. قهوه ای مایل به صورتی، صورتی رنگ پوست، صورتی بژ، قهوه ای مایل به قرمز و رنگ صورتی شاتوتی به طور کل، رنگ های شاداب کننده هستند.
2- خط لب
Persianv.com At site

جهت ممانعت از تراوش رنگ به داخل خطوط افقی مزاحم، می توان از یک مداد لب دارای رنگ هماهنگ با روژ لب استفاده کرد. روی خط طبیعی لب خود، خط بکشید و به شکل V مانند بالای لب و انحنای لب پائین توجه کنید. برای این که لب کامل به نظر آید، خط لب را کامل بکشید.
3- استفاده از روژ لب
Persianv.com At site

از یک برس لب استفاده کنید، فیبرهای مصنوعی موجب می شوند روژ لب یا برق لب خطوط لب را پر کرده و روژ مثل بتونه به نظر آید. رنگ را از یک گوشه لب به گوشه دیگر بمالید و لب های خود را روی هم فشار دهید تا رنگ یکنواخت شود.
4- اتمام کار
Persianv.com At site

برای افزایش زیبایی و یکدست شدن رنگ، روژ لب خود را در مرکز با برق لب روشن پر کنید.


نوشته شده در دوشنبه 91/1/28ساعت 1:32 عصر توسط sareban نظرات ( ) | |

یک تست شخصیت سنجی مفصل

ابتدا مطمئن شوید به اندازه کافی وقت دارید و می توانید فکرتان را متمرکز نمائید.

برای انجام این آزمون باید تصویر موقعیتهای گفته شده را به ذهن بیاورید و خود را در آن موقعیت قرار دهید. ابتدا با جنگل شروع می ‌کنیم.

 

 

 

 

 

 

 

.جنگل

خود را دریک جنگل مجسّم کنید و به سوالات زیر پاسخ دهید:

 

آیا جنگلی که در آن هستید تاریک است یا روشن؟

   الف) من خود را در جنگلی در روشنایی روز می ‌بینم.
   ب) من خود را در جنگلی در شب می ‌بینم.
   پ) من خود را در جنگلی در هنگام غروب،یا طلوع خورشید می ‌بینم. نه کاملاً تاریک و نه کاملاً روشن.

 

آیا راهی در میان جنگل وجود دارد؟

   الف) بله
   ب) نه

 

.فنجان

حال از شما می ‌خواهیم که به میان جنگل بروید.

 

فنجانی را می ‌بینید. چه شکلی است؟

   الف) فنجان به نظر من با ارزش می ‌آید.
   ب) فنجان به نظر من ارزش چندانی ندارد.

با آن چکار می ‌کنید؟

   الف) رهایش می ‌کنم و از کنارش می ‌گذرم.
    ب) ار زمین برمی ‌دارمش و سپس دوباره به زمین می ‌اندازمش.
    پ)  از آن استفاده می ‌کنم و سپس آن را همانجا رها می ‌کنم.
    ت) بر می ‌دارمش و با خودم می ‌برم.

 

.آب

به راهپیمایی در جنگل ادامه می ‌دهید تا به آبی می ‌رسید.

 

آبی که می ‌بینید چه شکلی است؟

   الف) گودالی است که آب باران در آن جمع شده است.
    ب) برکه
    پ) رود کوچک
    ت) رودخانه
    ث) دریاچه
    ج) اقیانوس

آیا آبی که می ‌بینید جریان دارد؟

    الف) بله (تند)
    ب) بله (کند)
    پ) نه (آرام و بی‌جنب‌وجوش)
    ت) نه (کاملاً راکد)

آب چه عمقی دارد؟

    الف) خیلی کم
    ب) می ‌توانم در آن بایستم
    پ) از قد من بیشتر است.
    ت) خیلی عمیق است.

باید از آب عبور کنید. چگونه این کار را می ‌کنید؟

   الف) پیاده به آب می ‌زنم یا شنا می ‌کنم.
    ب) آن را دور می ‌زنم.
    پ) از روی پل رد می ‌شوم.
    ت) از قایق یا کشتی استفاده می ‌کنم.

 

.خرس

به راهتان در جنگل ادامه می ‌دهید که ناگهان با خرسی مواجه می ‌شوید.

 

چه نوع خرسی است؟

   الف) یک خرس کوچولوی خوشگل
    پ) یک خرس بزرگ و واقعی

آن خرس چکار می ‌کند؟ (نزدیکترین گزینه را انتخاب کنید.)

    الف) خرس متوجه من نشده است.
    ب) خرس متوجه من شده و دارد با خودش بازیهای قشنگی می ‌کند.
    پ) خرس متوجه من شده ولی با من کاری ندارد و سرگرم کار خودش است.
    ت) خرس متوجه من شده و به نحو تهدیدآمیز و ترسناکی به من نگاه می ‌کند.
    ث) هیچکدام ... صاف دارد به طرف من می ‌آید.

شما باید به راهتان ادامه دهید. با آن خرس چکار می ‌کنید؟

    الف) کار خاصی نمی ‌کنم. خیلی کوچولو وخوشگل است و به فکر این هستم که آن را بغل کنم و همراه خود ببرم.
    ب) به آن توجهی نمی ‌کنم و راهم را ادامه می ‌دهم.
    پ) قبل از آن که مرا ببیند از آنجا دور می ‌شوم.
    ت) بالای درخت می ‌روم یا پنهان می ‌شوم.
    ث) می ‌ایستم و با آن مقابله می ‌کنم. من پیروز خواهم شد.
    ج) می ‌ایستم و مقابله می ‌کنم. کمی زخمی می ‌شوم.
    چ) هیچکدام از این گزینه‌ها به انتخاب من نزدیک نیست.


نوشته شده در دوشنبه 91/1/28ساعت 1:31 عصر توسط sareban نظرات ( ) | |

ساحل

به راهتان ادامه می ‌دهید تا به ساحلی می ‌رسید.

 

چند نفر آدم در آنجا می ‌بینید؟

    الف) صدها و شاید هزاران نفر.
    ب) 20 تا 100 نفر
    پ) یکیا دو نفر
    ت) هیچکس

فاصله  شما از آنها چقدر است؟

    الف) آنقدر نزدیکند که می ‌توان با آنها صحبت کرد.
    ب) آنقدر نزدیک نیستند که بتوان با آنها صحبت کرد.
    پ) یا خیلی دورند ویا هیچکس در ساحل نیست.

 

جنگل و مسیر

 

جنگل نماد «زندگی» شماست و این که شما چگونه به آن نگاه می ‌کنید. اگر شما گزینه «جنگل در روشنایی روز» را انتخاب کرده‌اید، این قویاً نشانگر این است که به طور کلی آدم شادی هستید. هر چه نور بیشتری در جنگل ببینید به معنی این است که زندگی شما از محتوای بیشتری برخوردار است. چنانچه شما گزینه «جنگل در شب» را انتخاب کرده‌اید، بدین معنی است که چیز عمده‌ای در زندگی شما وجود دارد که می ‌خواهید آن را تغییر دهید یا از آن ناراضی هستید. این انتخاب همچنین بیانگر این است که شما به دلایلی تحت فشار استرس قرار دارید. اگر گزینه «جنگل نه کاملاً تاریک و نه کاملاً روشن» را انتخاب کرده‌اید، نشانگر چیزی بین دو حالت فوق است. یعنی این که یکی دو چیز در زندگی شما وجود دارد که مایلید آن را تغییر دهید.

 

اگر راهی در جنگل دیده‌اید بدین معنی است که هنوز در زندگی خود به طور کامل جا نیافتاده‌اید. جوانترها معمولاً چنین راهی را می ‌بینند. چرا چنین است؟ راه، نماد جایی است که به سوی آن در حرکتید. کسانی که هنوز راه مشخصی را در زندگی خود پیدا نکرده‌اند به احتمال زیاد راهی را در جنگل می ‌بینند. و از طرف دیگر، کسانی که راه زندگی خود را یافته‌اند(معمولاً افراد مسن‌تر) احتمال کمتری دارد که راهی در بین جنگل ببینند.

 

 فنجان = ثروت

 

فنجان نماد «ثروت» و رهیافت شما به آن است. این سوال به شما این شانس را می ‌دهد که هر نوع فنجانی را ببینید. در واقع، این سوال به شما فرصت می ‌دهد تا به خودتان پاداش بدهید. اگر فنجان باارزشی را دیده‌اید در این صورت چیزی که برایتان باارزش است را به خودتان پاداش داده‌اید. و اگر فنجانی که دیده‌اید ارزش چندانی نداشته، یعنی هنگامی که فرصتی پیش آمده به خودتان پاداش نداده‌اید.

 

اگر فنجان را رها کرده‌اید، یعنی به شما شانس داده شده که پاداشی بگیرید ولی شما آن را پشت سر گذاشته‌اید. این بدان معنی است که یا ثروت برای شما ارزش محسوب نمی ‌شود و یا اینکه فکر می ‌کنید «ثروت»، چیزی است که باید برای به دست آوردنش کار و تلاش کنید.

 

اگر فنجان را از زمین برداشته ودوباره به زمین انداخته‌اید، بدان معنی است که شانس پاداش گرفتن به شما داده شده است، شما هم به قدر کافی کنجکاو بوده‌اید که فنجان را از زمین برداشته‌اید، ولی آن را پشتeسرگذاشته‌اید. یا ثروت برای شما ارزش eواقعی محسوب نمی ‌شود و یا فکر می ‌کنید «ثروت» چیزی است که باید برای بهe دست آوردنش کار و تلاش کرد.

 

اگر از فنجان استفاده کرده و سپس آن را همانجا رها کرده‌اید، بدین معنی است که شانس پاداش گرفتن به شما داده شده و شما یک استفاده فوری برای آن پیدا کرده‌اید و فوراً آن را به کار بسته‌اید. بسیاری از مردم یک فنجان چای یا قهوه می ‌بینند و آن را می ‌نوشند. شما هم چنین بوده‌اید؟ شما شانس پاداش گرفتن را پشت سر گذاشت‌اید و یک استفاده عملی برای فنجان یافته‌اید. رهیافت شما به سوی پاداش، «اینجا و اکنون» بوده است.

 

اگر فنجان را برداشته و با خود برده‌اید، احتمالاً فنجانی را دیده‌اید که به نوعی برایتان باارزش بوده است. یعنی شما شانس پاداش دادن سریع به خودتان را پیدا کرده‌اید و از آن استفاده نموده‌اید.

 

 آب = رابطه جنسی

 

آب، برای همه و به ویژه برای خانمها، نماد رابطه جنسی است. عمق و سرعت جریان آبی که دیده‌اید نشانگر طرز فکر و تمایل شما در این زمینه است.

 

سرعت جریان آبی که دیده‌اید بیانگر میزان میل جنسی در شماست. هر چند که این میزان لزوماً آنچه مورد نیاز شماست نیست. هر چه سرعت جریان آب کمتر باشد نشانگر میل جنسی کمتر و هر چه بیشتر باشد نشانگر میل جنسی بیشتر است. عمق آب نیز بیانگر نحوه نگرش شما به رابطه جنسی و آنچه از آن می ‌خواهید است.

 

سهولت رد شدن از آب، نشانگر طرز تفکر و رهیافت شما به مسائل جنسی است. هر چه راحتتر از آب رد شوید، یعنی رهیافت و رویکرد شما به روابط جنسی، راحتتر و آزادانه‌تر است.

 

 خرس= استرس

 

خرس، نماد مشکلات و چگونگی برخورد شما با آنهاست. اگر خرس کوچولوی خوشگلی را دیده‌ باشید نشانگر این است که زندگی شما خالی از استرس است و شما به راحتی از کنار مشکلات می ‌گذرید. همچنین نشانگر این است که شما از زندگی‌تان لذت می ‌برد.

 

امّا چنانچه خرس واقعی و بزرگی را دیده باشید، حال امکان مواجه شدن با یک مشکل واقعی برایتان فراهم شده است. کسانی که به طور دائم تحت فشارهای استرس قرار دارند، خرسهای بزرگتر و خطرناکتری را می ‌بینند.

 

چه شما خرس را نادیده بگیرید و چه خرس شما را، هر دو نشانگر این است که چگونه به استرس و مشکلات هنگامی که برایتان پیش می ‌آید، می ‌نگرید.

 

اگر خرس شما را ندیده است و یا آن که دیده ولی سرگرم بازیهای قشنگ با خودش است، بدین معنی است که شما مشکلات واقعی چندانی در زندگی ندارید. شما تحت استرس و نگرانیهای روزمره نیستید. به شما فرصت داده شد تا مشکلی را ببینید ولی این فرصت را از دست دادید! اصلاً چیز بدی نیست.

 

اگر خرس شما را دیده ولی با شما کاری نداشته و سرگرم کار خودش بوده است، این بدان معنی است که با وجودی که مشکلات متداول در زندگی شما وجود دارد، ولی شما از نظر سطح استرس یا نگرانی، در شرایط ناسالمی قرار ندارید.

 

و بالاخره اگر خرس متوجه شما شده و به نحو تهدیدآمیز و ترسناکی به شما نگاه می ‌کرده است، یعنی شما نیاز به مرخصی دارید! شما تحت eفشارهای شدید استرس و نگرانی هستید و این می ‌تواند شرایط ناسالمی را برای شماe به وجود آورد.

 

نحوه عبور از خرس و ادامه دادن راه، نشانگر این است که شما با مشکلات چگونه برخورد می ‌کنید و چگونه به حل آنها می ‌پردازید. اگر پاسخ شما این بوده که به فکر بغل کردن خرس و همراه بردن آن بوده‌اید، در این صورت رویکرد شما با سایر مردم بسیار متفاوت است. اغلب مردم تحت استرس بسیار بیشتری از شما قرار دارند.

 

 ساحل = ارتباط با مردم

 

ساحل، نماد چگونگی ارتباط شما با افرادی که پیرامونتان قرار دارند است. تعداد افرادی که در ساحل دیده‌اید، مستقیماً به تعداد افرادی که مایلند دوروبرتان باشند ارتباط دارد. افراد اجتماعی و معاشرتی در کنار عدّه زیادی از مردم احساس راحتی می ‌کنند. این گونه افراد، ساحل را مملو از جمعیت می ‌بینند. در طرف مقابل، کسانی که هیچکس را در ساحل ندیده‌اند آنهایی هستند که از تنها بودن با خودشان احساس آرامش و راحتی می ‌کنند. احساس تنهایی برای آنها مفهومی ندارد و می ‌توانند مدّت زمانی طولانی با خودشان به سر برند.

 

اگر شما صدها نفر را در ساحل دیده باشید یعنی از بودن در مکانهای شلوغ و پرجمعیت احساس ناراحتی نمی ‌کنید. در حالی که اگر یک یا دو نفر را در ساحل دیده باشید، بدان معنی است که شما فردی هستید که نمی ‌خواهد زمان زیادی را در مکانهای شلوغ بگذراند و ترجیح می ‌دهد با یک نفر یا دونفر صحبت کند.

 

البته این به معنی آن نیست که شما آدمی اجتماعی نیستید. بلکه نشانگر این است که بیشتر تمایل به محیطهای آرام و کم جمعیت دارید. اغلب مردم، ساحل را با یک یا دو نفر می ‌بینند.

 

فاصله مردمی که در ساحل هستند با شما، نماد چگونگی ارتباط شما با افرادی است که پیرامونتان قرار دارند. اگر مردم آنقدر نزدیک بوده‌اند که امکان صحبت کردن با آنها فراهم بود، یعنی شما در بیشتر مواقع مایل به ارتباط برقرار کردن با دیگران هستید.

 

اگر مردم آنقدر دور بوده‌اند که امکان صحبت با آنها نبوده، بدان معنی است که شما در اکثر اوقات نیازی به برقراری ارتباط با دیگران ندارید، اما دلتان می ‌خواهد کسانی را پیرامون خود داشته باشید.

 

و بالاخره اگر مردم خیلی دور بوده‌اند یعنی شما در اکثر مواقع نیازی به برقراری ارتباط با دیگران ندارید و از تنها بودن با خودتان راضی هستید


نوشته شده در دوشنبه 91/1/28ساعت 1:30 عصر توسط sareban نظرات ( ) | |

ج) خانواده گسسته یا خانواده پریشان


1) در این خانواده ها بعلت اختلاف بین والدین ، معمولا به صورت قهر و آشتی به سر می برند که تاثیر منفی روی کودکان می گذارد
2) گاهی کودک به عنوان قاضی در نظر گرفته می شود و گاهی قربانی یکی از طرفین می گردد
3) کودک علاوه بر اینکه نیازهای روانی و جسمانیش ارضاء نمی گردد ،‌ بتدریج الگوهای پرخاشگری را می آموزد . (‌ کودکانی که بدون مقدمه بچه های دیگر را می زند)
4) میزان ارزش و احترامی که هر یک از افراد خانواده برای خود قائل هستند ‍ ، ناچیز است
5) چهره افراد خانواده غالبا عبوس و افراد خانواده معمولا غمگین ‍، گرفته ‍،‌ افسرده و بی احساس به نظر می آیند
6) گوش افراد خانواده برای شنیدن خواسته های یکدیگر سنگین است و صدای آنان یا بلند و خشن و گوشخراش است و یا به اندازه ای آرام و نجوا مانند است که به سختی قابل شنیدن می باشد
7) نشانه دوستی و صمیمت در بین افراد خانواده کم است و در مواردی حتی از وجود یکدیگر نیز بی اطلاع هستند
8) شوخی های افراد خانواده با یکدیگر در بیشتر اوقات گزنده ‍،‌ بیرحمانه و مبتنی بر قساوت قلب است
9) بزرگترهای خانواده تا آن میزان سرگرم امر و نهی کردن و دستور دادن به کوچکتر ها هستند که برای مثال پدرو مادر هرگز نمی فهمند فرزندان آنان دارای چه ویژگیهای شخصیتی هستند
10) فرزندان خانواده کمتر از وجود پدر و مادر خود به عنوان دو انسان بالغ ‍ ،‌ فهمیده ،‌ باشعور ،‌ اصیل و دوست داشتنی ،‌ بهره مند می شوند
11) پدر و مادر برای احترازو دوری از یکدیگر ، آن چنان خود را مشغول کارهای خارج از محیط خانواده می کنند که گویی تنها وظیفه آنان کار کردن و تامین مایحتاج زندگی است
12) افراد خانواده ، احساس تنهایی و بی یاور بودن می کنند و به این باور می رسند که بیچاره و نگون بخت هستند و در واقع نوعی درماندگی آموخته شده را تجربه می کنند
13) افراد خانواده غالبا تکانشی عمل می کنند ‍ ،‌ عصبی هستند ، احساس گناه و تقصیر می کنند یا بر عکس ‍ ،‌ احساس می کنند مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند و برای جبران این احساس گاه با یکدیگر رفتاری بسیار خشونت آمیز و غیر انسانی نشان می دهند
14) افراد خانواده برای کنترل امورغیر ممکن ،‌ تلاش فراوان می کنند و هرگز متوجه نمی شوند که انجام بعضی از خواسته های آنان به وسیله طرف مقابل ‍، غیر ممکن است
15) افراد خانواده گاه گرفتار مشکل کمال طلبی می شوند و در این راه ،‌ هم خود متحمل فشارهای روانی زیاد می شوند و هم بر افراد دیگر خانواده فشارهای فزاینده ای را می آورند
16) افراد خانواده حالت اصطلاحا نهایت نگری دارند. و در نظر آنان همه پدیده های عالم در دو حد یک طیف هستند و هر پدیده ‍ ، شی ، صفت ،‌ مفهوم یا سفید است یا سیاه - یا خوب است یا بد - یا زیان آور است یا سودمند - یا دوست داشتنی است یا غیر دوست داشتنی - لذا هیچ حد واسطی را در نظر نمی گیرند.
17) وابستگی افراد خانواده با یکدیگر نا سالم است و در این موارد یا نسبت به احساسات ، خواسته ها و نیازهای خود بی توجه هستند یا خود را مرکز و محور عالم به حساب می آورند و خود خواهی آنان در همه رفتارهایشان تجلی پیدا می کند.
18) افراد خانواده نسبت به هر موضوع یا پدیده ای تعصب بی مورد و شدید نشان می دهند و این ویژگی باعث می شود از استدلال ، منطق ، و عقل سلیم فاصله بسیار داشته باشند
19) افراد خانواده و خاصه فرزندان این خانواده ها با یکدیگر به رقابت ناسالم می پردازند و موفقیت یکی از آنان در زمینه خاصی ( مثل موفقیت شغلی ‍ ، خرید یک ماشین ، خرید یک لباس و ... ) موجب رنجش ، نگرانی ،‌ اضطراب و حسادت شدید فرد یا افراد دیگر خانواده می شود
20) افراد خانواده مسائل و مشکلات خود را انکار می کنند و به همین دلیل نیز مشکلات آنان هرگز حل نمی شود و این مشکلات در همه ابعاد رفتاری آنان تجلی پیدا می کند
21) افراد خانواده در مورد خود و دیگران به داوریها و قضاوت های نادرست می پردازند و یکی از اعتیاد های مضر و در عین حال لذت بخش آنان ‍ ، غیبت و بدگوئی از دیگران است
22) دروغگویی در بین اعضای خانواده شایع است و هر یک از افراد خانواده یاد گرفته اند که برای اجتناب از درگیری و مشاجره های پایان ناپذیر بعدی ، به افراد دیگر دروغ بگویند.
23) به سادگی افراد خانواده به یکدیگر فحش می دهند ،‌ همچنین خشونت های جسمی نیز رایج است. و نگرش هر یک از افراد خانواده بر این استوار است که طرف مقابل آنان فردی خود رای ،‌ نفهم ، خود خواه و ... است و بهترین راه برای به زانو در آوردن او کتک زدن و تحقیر اوست
24) نگرشهای افراد خانواده در زمینه های مختلف ، تحریف شده است و باورداشتهایی نظیر - به زن نمی توان اعتماد کرد - همه آدمها بد هستند - هر فرد باید فقط به فکر خودش باشد و ... به سادگی تبلیغ می شود.
25) فرزندان خانواده میل شدیدی را برای مورد تایید قرار گرفتن به وسیله اولیای خود نشان می دهند و با از دست دادن هویت خود و نیز بر خلاف میل و خواسته خویش ‍، به خواسته های هر چند نادرست پدر و مادر یا بزرگترها تن در می دهند
26) احساس عدم رضایت از خود یا حالت از خود راضی بودن افراطی در بین افراد خانواده شایع است و آثار این نوع احساس در همه ابعاد رفتاری آنان مشاهده می شود
27) احساس تنهایی و بی یار و یاور بودن در بین اعضای خانواده شایع است و در این راه به بن بست روانی یا غم و اندوه و مزمن و افسردگی می رسند
28) افراد خانواده از اضطراب دائمی و احساس سردرگمی در رنج هستند و به همین دلیل ، اختلالات شناختی ، هیجانی و نیز اختلالات رفتاری در بین این خانواده ها شایع است.


د) خانواده سالم یا خانواده دمکرات


1) افراد خانواده سرزنده و با محبت هستند و همه رفتار و اعمال آنان با نوعی اصالت توام است
2) افراد خانواده به طور آشکار رنج و ناراحتی و نیز احساس همدری خود را نسبت به افراد دیگر خانواده بیان می کنند
3) افراد خانواده از ریسک (‌خطر کردن )‌ معقول و سنجیده نمی هراسند و می دانند که ممکن است با خطر کردن اشتباهاتی نیز داشته باشند ‍ ، ولی اشتباهات شخصی هم می تواند خود مقدمه ای برای شناخت اشکالات شخصی و بنابراین زمینه ای جهت رشد و کسب تجربه بیشتر باشد
4) افراد خانواده برای یکدیگر ارزش و احترام قایل اند و یکدیگر را دوست دارند و از این احساس خود شادمان هستند
5) روابط افراد خانواده با یکدیگر هماهنگ و روان است و با آهنگی پرمایه و روشن با یکدیگر سخن می گویند
6) زمانی که در خانواده سکوت برقرار است ‍، سکوتی است آرامبخش و نه سکوت مبتنی بر ترس یا احتیاط
7) وقتی در خانواده سرو صدا هست ‍، صدای فعالیتی پر معنی است و نه غرشی رعد آسا و برای خفه کردن صدای دیگران
8) هریک از اعضاء خانواده می دانند حق آن را خواهند داشت که حرف خود را به گوش دیگران برسانند و در این زمینه نیازی به سکوت و تحمل فشار حاصل از آن نمی باشد
9) اگر یکی از اعضای خانواده هنوز فرصتی برای صحبت کردن پیدا نکرده است ‍، به دلیل تنگی وقت بوده است و نه کمی محبت ‍ ،‌ کم توجهی یا بی ملاحظه بودن اعضای دیگر خانواده
10) اعضای خانواده به راحتی یکدیگر را نوازش می کنند و در آغوش گرفتن فرزندان توسط پدر و مادر امری است عادی و توام با تجربه عشق و محبت خانوادگی
11) افراد خانواده صادقانه با هم صحبت می کنند ، با علاقه به سخنان یکدیگر گوش می دهند ، با یکدیگر رو راست و صادق هستند و به راحتی علاقه خود را به یکدیگر نشان می دهند
12) افراد خانواده به راحتی و آزادنه با یکدیگر درد دل می کنند و این حق را دارند که درباره هر موضوعی (‌ مثل ناکامیها ، ترسها ، صدمه هایی که دیده اند ،‌ خشم خود ،‌ انتقاد از دیگری ، خوشیها یا کامیابیها )‌ ،‌ با یکدیگر سخن بگویند
13) افراد خانواده برای کارهای خود برنامه ریزی می کنند و در این راه اگر مشکلی با مزاحم اجرای برنامه های از قبل تعیین شده آنان شود ،‌ به سادگی خود را با آن تطبیق می دهند و در نتیجه قادر هستند بدون تجربه احساس ترس یا واهمه ،‌ بیشتر مشکلات زندگی خود را حل و فصل کنند
14) در خانواده ،‌ زندگی آدمی و احساسات بشری، بیش از هر عامل دیگری مورد توجه و احترام است
15) در خانواده ،‌ پدر و مادر خود را مدیر یا رهبر خانواده می دانند و نه رئیس یا ارباب خانواده و نیز می دانند که در موقعیت های مختلف چگونه به فرزندان خود بیاموزند تا به مرحله یک انسان واقعی بودن نزدیک شوند
16) اعضای خانواده در مورد اشتباهات خود (‌ در قضاوت ، رفتار ،‌ بروز هیجانها و ... ) به همان سهولتی با یکدیگر سخن می گویند که در مورد اعمال ، کردار و گفتار صحیح خود اظهار نظر می کنند
17) رفتار اولیای خانواده با آنچه به فرزندان خود می گویند - یا توصیه می کنند - مطابقت کامل دارد و در این راه از خود صداقت بسیار نشان می دهند
18) پدر و مادر خانواده مانند هر مدیر یا رهبر موفق ،‌ نسبت به زمان حساس هستند و مترصد آن می باشند تا از هر فرصت مناسب برای سخن گفتن و تعامل با فرزندان خود ،‌ استفاده کنند
19) اگر یکی از افراد خانواده مرتکب اشتباهی شد و نادانسته خسارتی ایجاد نمود ، پدر و مادر و بزرگترها در کنار او قرار می گیرند تا از او حمایت کنند . این رفتار باعث خواهد شد تا فرزند بی دقت ،‌ بر احساس ترس یا گناه خود فایق آید و از فرصت آموزشی که پدر و مادر برای او فراهم کرده اند ،‌ بیشترین بهره را بگیرد
20) اولیاء خانواده می دانند که فرزندانشان عمدا بدی نمی کنند. به همین دلیل ، اگر متوجه شوند که فرزند آنان در زمینه ای خرابکاری کرده است به این نتیجه می رسند که یا سوء تفاهمی در کار بوده است و یا احساس ارزش فردی و احترام به خویشتن ،‌ در فرزند آنان کاهش پیدا کرده است و باید برای این مشکل راه حلی را پیدا کرد.
21) اولیا خانواده می دانند هنگامی فرزند آنان برای یادگیری آمادگی بیشتری خواهد داشت که خود را با ارزش بداند و احساس کند که دیگران نیز برای او ارزش قایل هستند.
22) اولیاء‌ خانواده می دانند که هر چند با شرمنده ساختن کودک و تنبیه بدنی فرزندان می توان رفتار آنان را تغییر داد ،‌ اما این آگاهی را نیز دارند که آثار این تنبیه ها بر ذهن آنان باقی می ماند و به سادگی و به سرعت قابل ترمیم نمی باشد.
23) وقتی یکی از فرزندان خانواده عملی را انجام می دهد که برای تصحیح عمل یا کار او الزامی به نظر می آید ، پدر و مادر آموزش فرزند خود را با گوش دادن - حس کردن - فهمیدن - و در نظر گرفتن زمان و دوره خاص رشد او ، آغاز می کنند.
24) پدر و مادر خانواده می دانند که در زندگی هر شخص مشکلاتی پیش خواهد آمد و اجتناب از همه مشکلات زندگی امکان ناپذیر می باشد . بنابراین گوش به زنگ آن هستند که برای هر مشکل تازه ،‌ راه حلی پیدا کنند و به فرزندان خود نیز می آموزند تا چگونه در حل مشکلات از خلاقیت و نو آوری بهره بگیرند
25) اولیای خانواده می دانند که تغییر و تحول از ویژگیهای زندگی است ، بنابراین ، می پذیرند که فرزندان آنان به سرعت مراحل مختلف رشد را طی می کنند و هیچگاه نباید سد راه رشد و تغییر فرزندان خود شوند



ه) خانواده آشفته :


1) در خانواده ارزش و احترامی که هر فرد برای خود قائل است در حد پائین می باشد.
2 ) ارتباطها غیر مستقیم ، مبهم و کاملا نادرست است.
3) قواعد و مقررات خانواده ،‌ خشک ، نامردمی ، ناسازگار و همیشگی است.
4) پیوند و رابطه با جامعه بسته ، مایوس کننده و یاس آور است و براساس ترس انجام می گیرد.


و) خانواده سالم یا بالنده:


1) سطح ارزش و احترامی که هر فرد برای خود قایل است ، در حد معقول و منطقی می باشد.
2) ارتباطها مستقیم ،‌ واضح ، صریح و مبتنی بر درستکاری است.
3) قواعد قابل انعطاف ، انسانی ، منطقی دستخوش تغییر است.
4) پیوند با جامعه باز ، سالم و امید بخش می باشد.



نوشته شده در دوشنبه 91/1/28ساعت 1:29 عصر توسط sareban نظرات ( ) | |

ب) خانواده سهل گیر و آسان گیر


1) پدر و مادر به دنبال نیازهای ارضاء نشده خودشان هستند. دنبال جوانی و نوجوانی و دل مشغولی های خود هستند.
2) به امر تربیت و ارضاء نیازهای جسمی و روانی کودک نمی پردازند و چون آسانگیر هستند ،‌ برای خاموش کردن صدای بچه ،‌ هر چه کودکشان از آنها می خواهد ، آنها انجام می دهند . لذا کودک پرتوقع تربیت می شود.
3) هدفها و انتظارات برایشان روشن نیست و به همین دلیل ، در تربیت فرزندان خود از روش ، فلسفه یا دیدگاه خاصی پیروی نمی کنند.
4) هیچ نوع کنترلی بر رفتار فرزندان خود ندارند و آنان را کاملا آزاد می گذارند تا به هر نحوی که خود مایل هستند ‍،‌ شیوه های خاص زندگی خود را انتخاب و به کار گیرند.
5) هیچ نوع انتظار و توقع خاصی از فرزندان خود ندارند و فرزندان نیز به نوبه خود می آموزند که والدین نباید از آنان انتظار خاصی را داشته باشند.
6) نسبت به رفتار فرزندان خود ‍،‌ حتی در مواردی که مورد آزار و اذیت خود آنان و دیگران قرار می گیرند ‍،‌ توجه خاص نشان نمی دهند و در این موارد ، بی تفاوت عمل می کنند.
7) اگر فرزندان خانواده از دستورات آنان اطاعت نکنند ، ناراحت نمی شوند و چنان رفتار می کنند که گویی عدم اطاعت از دستورات والدین امری طبیعی ، عادی و متداول است.
8) در پاداش دادن - وقتی از فرزندان رفتار پسندیده ای سر می زند - یا تنبیه آنان - در هنگامی که کار خلاف از آنان سر می زند - اهمال می کنند و بی تفاوت هستند (‌به یاد داشته باشیم که منظور از تنبیه کردن در معنای روانشناختی آن ،‌ محروم کردن فرزند از پاداش است و تنبیه بدنی مورد نظر نمی باشد).
9) شیوه های رفتاری والدین چنان است که در فرزندان اعتماد لازم را نسبت به آنان ایجاد نمی کند.
10) نسبت به تکالیف و نمرات درسی فرزندان خود توجه نشان نمی دهند و علاقه ای نیز به همکاری با معلمان و مدیریت مدرسه محل تحصیل آنان ندارند.
11) آنچه را که فرزندان اراده کنند یا بخواهند ، برای آنان تهیه می کنند و در این مورد ،‌ سلیقه خاصی را اعمال نمی کنند.
12) هیچ گونه تلاش خاصی را در زمینه استقلال فرزندان خود انجام نمی دهند و چنانچه یکی از فرزندان شدیدا به آنان وابسته باشد ،‌ کار خاصی را در زمینه کاهش این نوع وابستگی که بعدا برای آنان مشکل ساز خواهد بود ،‌ انجام نمی دهند.
13) نظم و ترتیب را در محیط خانواده رعایت نمی کنند و از فرزندان خود نیز انتظار خاصی در این زمینه ندارند.
14) فرزندان خود را برای انجام هر کاری آزاد می گذارند و حتی در مواردی که مداخله آنان لازم به نظر می آید ، دخالت نمی کنند.
15) این بچه ها چون در زندگی با موانع مواجه نشده است ،‌ لذا وقتی وارد جامعه می شود به خاطر عدم تجربه کافی ، زود تسلیم میشود و شکننده هست.


ج) خانواده گسسته یا خانواده پریشان


1) در این خانواده ها بعلت اختلاف بین والدین ، معمولا به صورت قهر و آشتی به سر می برند که تاثیر منفی روی کودکان می گذارد
2) گاهی کودک به عنوان قاضی در نظر گرفته می شود و گاهی قربانی یکی از طرفین می گردد
3) کودک علاوه بر اینکه نیازهای روانی و جسمانیش ارضاء نمی گردد ،‌ بتدریج الگوهای پرخاشگری را می آموزد . (‌ کودکانی که بدون مقدمه بچه های دیگر را می زند)
4) میزان ارزش و احترامی که هر یک از افراد خانواده برای خود قائل هستند ‍ ، ناچیز است
5) چهره افراد خانواده غالبا عبوس و افراد خانواده معمولا غمگین ‍، گرفته ‍،‌ افسرده و بی احساس به نظر می آیند
6) گوش افراد خانواده برای شنیدن خواسته های یکدیگر سنگین است و صدای آنان یا بلند و خشن و گوشخراش است و یا به اندازه ای آرام و نجوا مانند است که به سختی قابل شنیدن می باشد
7) نشانه دوستی و صمیمت در بین افراد خانواده کم است و در مواردی حتی از وجود یکدیگر نیز بی اطلاع هستند
8) شوخی های افراد خانواده با یکدیگر در بیشتر اوقات گزنده ‍،‌ بیرحمانه و مبتنی بر قساوت قلب است
9) بزرگترهای خانواده تا آن میزان سرگرم امر و نهی کردن و دستور دادن به کوچکتر ها هستند که برای مثال پدرو مادر هرگز نمی فهمند فرزندان آنان دارای چه ویژگیهای شخصیتی هستند
10) فرزندان خانواده کمتر از وجود پدر و مادر خود به عنوان دو انسان بالغ ‍ ،‌ فهمیده ،‌ باشعور ،‌ اصیل و دوست داشتنی ،‌ بهره مند می شوند
11) پدر و مادر برای احترازو دوری از یکدیگر ، آن چنان خود را مشغول کارهای خارج از محیط خانواده می کنند که گویی تنها وظیفه آنان کار کردن و تامین مایحتاج زندگی است
12) افراد خانواده ، احساس تنهایی و بی یاور بودن می کنند و به این باور می رسند که بیچاره و نگون بخت هستند و در واقع نوعی درماندگی آموخته شده را تجربه می کنند
13) افراد خانواده غالبا تکانشی عمل می کنند ‍ ،‌ عصبی هستند ، احساس گناه و تقصیر می کنند یا بر عکس ‍ ،‌ احساس می کنند مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند و برای جبران این احساس گاه با یکدیگر رفتاری بسیار خشونت آمیز و غیر انسانی نشان می دهند
14) افراد خانواده برای کنترل امورغیر ممکن ،‌ تلاش فراوان می کنند و هرگز متوجه نمی شوند که انجام بعضی از خواسته های آنان به وسیله طرف مقابل ‍، غیر ممکن است
15) افراد خانواده گاه گرفتار مشکل کمال طلبی می شوند و در این راه ،‌ هم خود متحمل فشارهای روانی زیاد می شوند و هم بر افراد دیگر خانواده فشارهای فزاینده ای را می آورند
16) افراد خانواده حالت اصطلاحا نهایت نگری دارند. و در نظر آنان همه پدیده های عالم در دو حد یک طیف هستند و هر پدیده ‍ ، شی ، صفت ،‌ مفهوم یا سفید است یا سیاه - یا خوب است یا بد - یا زیان آور است یا سودمند - یا دوست داشتنی است یا غیر دوست داشتنی - لذا هیچ حد واسطی را در نظر نمی گیرند.
17) وابستگی افراد خانواده با یکدیگر نا سالم است و در این موارد یا نسبت به احساسات ، خواسته ها و نیازهای خود بی توجه هستند یا خود را مرکز و محور عالم به حساب می آورند و خود خواهی آنان در همه رفتارهایشان تجلی پیدا می کند.
18) افراد خانواده نسبت به هر موضوع یا پدیده ای تعصب بی مورد و شدید نشان می دهند و این ویژگی باعث می شود از استدلال ، منطق ، و عقل سلیم فاصله بسیار داشته باشند
19) افراد خانواده و خاصه فرزندان این خانواده ها با یکدیگر به رقابت ناسالم می پردازند و موفقیت یکی از آنان در زمینه خاصی ( مثل موفقیت شغلی ‍ ، خرید یک ماشین ، خرید یک لباس و ... ) موجب رنجش ، نگرانی ،‌ اضطراب و حسادت شدید فرد یا افراد دیگر خانواده می شود
20) افراد خانواده مسائل و مشکلات خود را انکار می کنند و به همین دلیل نیز مشکلات آنان هرگز حل نمی شود و این مشکلات در همه ابعاد رفتاری آنان تجلی پیدا می کند
21) افراد خانواده در مورد خود و دیگران به داوریها و قضاوت های نادرست می پردازند و یکی از اعتیاد های مضر و در عین حال لذت بخش آنان ‍ ، غیبت و بدگوئی از دیگران است
22) دروغگویی در بین اعضای خانواده شایع است و هر یک از افراد خانواده یاد گرفته اند که برای اجتناب از درگیری و مشاجره های پایان ناپذیر بعدی ، به افراد دیگر دروغ بگویند.
23) به سادگی افراد خانواده به یکدیگر فحش می دهند ،‌ همچنین خشونت های جسمی نیز رایج است. و نگرش هر یک از افراد خانواده بر این استوار است که طرف مقابل آنان فردی خود رای ،‌ نفهم ، خود خواه و ... است و بهترین راه برای به زانو در آوردن او کتک زدن و تحقیر اوست
24) نگرشهای افراد خانواده در زمینه های مختلف ، تحریف شده است و باورداشتهایی نظیر - به زن نمی توان اعتماد کرد - همه آدمها بد هستند - هر فرد باید فقط به فکر خودش باشد و ... به سادگی تبلیغ می شود.
25) فرزندان خانواده میل شدیدی را برای مورد تایید قرار گرفتن به وسیله اولیای خود نشان می دهند و با از دست دادن هویت خود و نیز بر خلاف میل و خواسته خویش ‍، به خواسته های هر چند نادرست پدر و مادر یا بزرگترها تن در می دهند
26) احساس عدم رضایت از خود یا حالت از خود راضی بودن افراطی در بین افراد خانواده شایع است و آثار این نوع احساس در همه ابعاد رفتاری آنان مشاهده می شود
27) احساس تنهایی و بی یار و یاور بودن در بین اعضای خانواده شایع است و در این راه به بن بست روانی یا غم و اندوه و مزمن و افسردگی می رسند
28) افراد خانواده از اضطراب دائمی و احساس سردرگمی در رنج هستند و به همین دلیل ، اختلالات شناختی ، هیجانی و نیز اختلالات رفتاری در بین این خانواده ها شایع است.


نوشته شده در دوشنبه 91/1/28ساعت 1:28 عصر توسط sareban نظرات ( ) | |

 روانشناسی هیجان

 

تعجب
یکی از مشکلات اصلی که پژوهشگران هیجان با آن روبرو هستند فهمیدن علت یا علتهای هیجان است. در این بررسی علیتی دیدگاه‌های متعددی مطرح شده است که دیدگاه‌های زیستی ، روان تکاملی ، شناختی رشدی ، روان کاوی ، اجتماعی ، جامعه شناختی ، فرهنگی و انسان شناختی از جمله آنها هستند.


 

نگاه اجمالی

هیجانها چند بعدی هستند. هیجانها به صورت پدیده‌های ذهنی ، زیستی ، هدفمند و اجتماعی وجود دارند. هیجانها از این نظر احساسهای ذهنی هستند که باعث می‌شوند به صورت خاصی مثل عصبانی یا شاد احساس کنیم. هیجانها واکنش‌های زیستی هم هستند. آنها پاسخهای بسیج کننده انرژی‌اند که بدن را برای سازگار شدن با هر موقعیتی که روبرو می‌شویم آماده می‌سازند. برای مثال خشم نوعی میل انگیزشی در ما ایجاد می‌کند تا کاری انجام دهیم که معمولا آن را انجام نمی‌دهیم، مثلا با یک دشمن بجنگیم یا به یک بی‌عدالتی اعتراض کنیم. هیجانها پدیدهای اجتماعی نیز هستند. وقتی هیجانی می‌شویم علائم قابل تشخیص چهره‌ای ، ژستی و کلامی می‌فرستیم که کیفیت هیجان پذیری ما را به دیگران منتقل می‌کند. (مثل حرکت ابروهایمان و تن صدایمان)


این اصطلاح از ریشه لاتین Emovere به معنی حرکت ، تحریک ، حالت تنش یا تهییج مشتق شده است.


 

ابعاد هیجان

  • عنصر ذهنی به هیجان احساس می‌دهد یعنی تجربه ذهنی‌ای که هم معنی و هم اهمیت شخصی دارد. هیجان از نظر شدت و کیفیت در سطح ذهنی احساس می‌شود.

  • عنصر زیستی فعالیت دستگاه‌های خودمختار و هورمونی را شامل می‌شود، به این صورت که آنها برای آماده کردن رفتار کنار آمدن سازگارانه آن در هیجان دخالت دارد. فعالیت نور و فیزیولوژیکی آن چنان با هیجان آمیخته است که هر گونه تلاش برای تجسم فردی عصبانی که برانگیخته نباشد تقریبا غیرممکن است.

  • عنصر کارکردی (هدفمند) به این سوال مربوط می‌شود که وقتی فردی هیجانی را تجربه می‌کند چه فایده‌ای از آن می‌برد. آدم بدون هیجان از لحاظ تکاملی در مقایسه با سایر آدمها اشکال دارد. برای مثال تجسم کنید فردی که قابلیت ترس ، علاقه یا عشق ندارد از نظر بقای جسمانی و اجتماعی چقدر در وضعیت نامساعدی قرار دارد.

  • عناصر بیانگر جنبه اجتماعی و ارتباطی هیجان است. تجربه‌های خصوصی ما از طریق ژستها ، آواگریها ، و بویژه جلوه‌های صورت به دیگران ابراز و منتقل می‌شوند. پس هیجانها کل بدن ما را درگیر می‌کنند. احساسها و پدیدارشناسی مان ، زیست شیمی و نظام عضلانی مان ، امیال و هدفهایمان و ارتباط و تعاملمان با دیگران است.

دیدگاه‌های مربوط به هیجان

دیدگاه زیستی

این دیدگاه معتقد است که هیجانها از تاثیرات بدنی گذرگاههای عصبی لیمبیک، الگوهای شلیک عصبی و پس خوراند صورت می‌گیرد.

دیدگاه شناختی

این دیدگاه معتقد است که هیجانها از رویدادهای ذهنی نظیر ارزیابیها ، دانش و حافظه ، زمانی که فرد معنی شخصی رویدادهای محرک را تعبیر می‌کند ناشی می‌شود. چون مواردی نظیر داروها ، تحریک برقی مغز و پس خوراند صورت هیجان را فعال می‌کند. معلوم است که نیروهای زیستی بدون دخالت شناختی یا با دخالت آن تجربه هیجانی به بار می‌آورند چون افراد تقریبا همیشه ارتباط شخصی و اهمیت شخصی رویدادها را تعبیر می‌کنند پس معلوم می‌شود که نیروهای شناختی هم موجب تجربه هیجانی می‌شوند.

چند تا هیجان وجود دارد؟

گرایش شناختی بر هیجان‌های اصلی مثل خشم ، ترس تاکید می‌کند و به اهمیت هیجان‌های ثانوی یا اکتسابی کم بها می‌دهد. گرایش شناختی قبول دارد که هیجان‌های اصلی مهم هستند اما معتقد است جالب بودن تجربه‌های هیجانی به خاطر تجربه‌های فردی ، اجتماعی و فرهنگی است. در نهایت پاسخ دهی به سوال فوق بستگی به اینکه طرفدار گرایش شناختی باشیم یا زیست شناسیی فرق می‌کند.


  • دیدگاه زیستی معتقد است که انسانها چیزی بین 2 تا 10 هیجان دارند.

  • دیدگاه شناختی معتقد است که انسانها خزانه هیجان بسیار متنوع تری از هیجان‌های اصلی دارند. این نظریه پردازان می‌گویند درست است که تعداد معدودی مدار عصبی و واکنش بدنی مثل جنگ و گریز وجود دارد اما چند هیجان مختلف می‌تواند از واکنش زیستی یک ایجاد شوند برای مثال یک پاسخ فیزیولوژیکی تنها مثل بالا رفتن سریع فشار خون می‌تواند مبنای زیستی خشم ، حسادت یا رشک باشد.

هیجانها چه فایده‌ای دارند؟

از دیدگاه کارکردی هیجانها به صورت واکنش‌های زیستی تکامل یافته‌اند تا به ما کمک کنند تا با تکلیف اساسی زندگی مثل مواجه شدن با تهدید به خوبی کنار بیاییم. علاوه بر این هیجانها به هدفهای اجتماعی هم کمک می‌کنند. هیجانها احساسات ما را به دیگران منتقل می‌کنند، بر نحوه تعامل دیگران با ما تاثیر می‌گذارند، ما را به تعامل اجتماعی فرا می‌خوانند و نقش مهمی در برقراری روابط میان فردی ، حفظ و قطع آن دارند.


نوشته شده در دوشنبه 91/1/28ساعت 1:27 عصر توسط sareban نظرات ( ) | |

تابستان

پوست متولدین تابستان دارای زمینه ی رنگ های آبی متمایل به صورتی است. و معمولاً پوست صورت اینگونه افراد صاف و شفاف و مهتابی بوده و رنگ موها نیز از بور بسیار تند یا خاکستری یا قهوه ای با زمینه رنگ قهوه ای متمایل به قرمز یا خاکستری متغیر است. رنگ چشمهای متولدین این فصل روشن یا خاکستری ملایم می باشد.

رنگ های تابستانی

انواع صورتی های کمرنگ و صورتی های متمایل به شرابی، تمشکی، قرمزهای متمایل به آبی، آبی، بلوطی، زرد لیموی کمرنگ، بنفش تیره و کمرنگ، بنفش مایل به ارغونی سیر، سفید ملایم، بژ متمایل به آبی، قهوه ای گوزنی، آبی تیره متمایل به خاکستری، آبی روشن متمایل به خاکستری، سبزهای متمایل به آبی رنگ های متولدین فصل تابستان است. نارنجی، طلایی، مشکی از رنگ های این فصل نمی باشد.

پاییز

پوست افرادی که در فصل پاییز به دنیا آمده اند، دارای زمینه ی رنگ های طلایی است و رنگ موهایشان قرمز یا قهوه ای متمایل به قرمز بوده و پوست چهره ی آنها لطیف و شفاف، گلگون رنگ یا طلایی تیره می باشد. افراد متعلق به این فصل، با چشمهایی روشن و کمرنگ، در رنگ های تیره ی پاییزی بهتر به نظر خواهند رسید.

رنگ های پاییزی

انواع نارنجی، هلویی تیره، زنگاری، قرمز متمایل به قهوه ای، قرمزهای تیره و متمایل به نارنجی، طلایی، طلایی متمایل به زرد، طلایی متمایل به کرم، بژ متمایل به طلایی، انواع قهوه ای، آبی، فیروزه ای، انواع سبز رنگ های متولدین فصل پاییز است. صورتی، شرابی، ارغوانی، خاکستری و مشکی جزء رنگ های این فصل به حساب نمی آید.

زمستان

پوست زمستانی ها دارای زمینه ی رنگ های آبی متمایل به صورتی است. رنگ موهای اغلب افراد متولد در این فصل تیره بوده و رنگ چهره ی آنها بژ متمایل به خاکستری یا زرد رنگ می باشد. تضاد بین سفیدی چشم و عنبیه در چشمهای این افراد بیشتر از افراد متولد فصل تابستان است.

رنگ های زمستانی

اکثر رنگ های روشن و درخشان، صورتی های متمایل به آبی روشن و تیره، قرمزهای روشن و درخشان، قرمزهای متمایل به آبی، زردهای روشن، ارغوانی متمایل به قرمز تیره، سفید، بنفش مات، خاکستری متمایل به قهوه ای، خاکستری، مشکی، آبی تیره، آبی روشن، آبی مات، فیروزه ای روشن، سبزهای روشن از رگ ها متعلق به متولدین فصل زمستان است. نارنجی و طلایی از رنگ های زمستانی نمی باشند.


نوشته شده در دوشنبه 91/1/28ساعت 1:26 عصر توسط sareban نظرات ( ) | |

در این مقاله کلمات فاندیشن (Foundation) و کانسیلر(Concealer) مدام تکرار میشوند که  به معنی انواع کرم پورد هستند،

همان مواد زیرسازی و پنهان کننده لکه های صورت.

خلق یک چهره بی عیب و نکات اولیه زیرسازی آرایش و پنهان کردن لکه ها و جوشها

مقدمه:
حتما تا کنون تصاویر مدلهای زیبا را در مجلات دیده اید و به خودتان گفته اید که این مدلها برای داشتن چنین چهره عالی چه

میکنند؟
در حقیقت
  این چهره بی عیبی که شما میبنید، نتبجه کار فاندیشن و کانسیلرها یا همان کرم پودر است. اگر شما در صورتتان

جوش یا لکه دارید، فاندیشن و کانسیلر به شما کمک خواهد کرد که صورتی بی عیب داشته باشید.

دو نوع کرم پودر وجود دارد:به صورت مایع و به صورت کرم.
کرم پودر مایع یا همان Color Veil   (که در قسمت محصولا آرایشی قسمت Kayla توضیحات و قیمت آن را میتوانید ملاحظه کنید)

یک جلای مات و یک پوشش کنترل شده بر روی پوست ایجاد میکند و کاری میکند که پوست شما زیباتر به نظر برسد و لکه ها  و کبودی دور چشم را به خوبی میپوشاند.

کرم پودر ماتیکی یا همان Foundation (در قسمت Kayla باز هم توضیحات آن وجود دارد) برای قسمت هایی از پوست کهمیخواهیم بپوشانیم، پوشش خوبی ایحاد میکند. انواع لکه ها و آثاری که میخواهیم بپوشانیم عبارتند از: کبودی زیر چشم، جای زخم و سوختگی، رگهای نمایان، چروکها و آثار کشیدگی، جای بخیه، تاتو، ماه گرفتگی ها لکه های ناشی از بالا رفتن سن. همچنین با این ماده میتوان چروکهای ریز زیر چشم را پوشاند. برای بهتر شدن اثر کرم پودر، همیشه از پن کیک متناسب با همان کرم پودر استفاده کنید چونکه حالت ضد آب به آن میدهد. درست مانند یک پوست دوم.
به هنگام استفاده از کرم های آرایشی از یک اسفنج
  آرایش استفاده کنید. کرم آرایشی یا همان کرم پودر را به صورت دایره شکل روی پوست بکشید تا کامل پوست را پوشش دهد.
حالا زیرسازی آرایش شما حاضر است تا با استفاده از رنگهای متناسب صورتتان را آرایش کنید.
کرم پودر یک جلای بی نقص به چهره شما و پوششی درخشان به پوست شما میدهد.

کرم پودر برای یکنواخت کردن رنگ چهره، پوشاندن لکه ها صورت و جلا دادن به صورت استفاده میشوند. کرم پودر را باید خیلی

یکنواخت بر روی پوست کشید تا حالت براق پدا نکند.

کرم پودرهای مرغوب (مثل Kayla) حاوی ماده ضد آفتاب بوده و نقش مرطوب کننده نیز دارند.

استفاده از رنگ اشتباه در کرم پودر باعث میشود که آرایش شما رنگ واقعی خود را نشان ندهد و کمی چرک به نظر برسد. برعکس آنچه بسیاری از خانمها تصور میکنند، کرم پودر و مواد زیرسازی آرایشی، اگر مرغوب باشند، برای پوست بسیار مفید بوده و مثل کرم صورت و مواد ضد چین و چروک عمل میکنند. کرم پودرها و مواد زیر سازی آرایشی مرغوب، اگر با کرم مرطوب کننده استفاده شوند، لایه محافظ پوست شما را تقویت میکنند.  رنگدانه های پوست شما، با استفاده از این مواد مرغوب، در برابر گردو غبار و اشعه های مضر نور آفتاب حفاظت میشود. برای یک محافظت خوب بهتر است به میزان ماده ضد آفتابی که در کرم پودرشما وجود دارد دقت کنید.

برای یک زیر سازی آرایشی خوب شما باید از یک کرم پودر به صورت، کرم، مایع یا پودر استفاده کنید. که انتخاب آن به نوع پوست شما، رنگدانه های پوست شما و همچنین میزان پوششی که پوست شما نیاز دارد، بستگی دارد. اگر می بینید که پوست شما به محض استفاده از کرم پودر آن را به خود جذب میکند، بهتر است که از کرم پودر چربتر استفاده کنید. کرم پودرهای پودری برای کنترل میزان چربی در پوستهای چرب بیشتر کاربرد دارند. اگر به طور مداوم در طول روز و هر روز از کرم پودر خوب استفاده کنید،

این زیرسازی باعث میشود که آرایش شما حالتی کاملا طبیعی داشته باشد .

چگونه کرم پودر مناسب برای پوست خود را انتخاب کنیم؟

هدف از استفاده از کرم پودر یا همان زیرسازی آرایش این است که پوست شما حالت یکنواخت و آماده برای آرایش را پیدا کند و هدف از زدن کرم پودر، رنگ بخشیدن به پوست نیست.به همین خاطر بهتر است که تا آنجا که میتوانید هنگام انتخاب کرم پودر خود، نزدیکترین رنگ به رنگ پوست خودتان را انتخاب کنید. برای اینکار رنگ آن را روی استخوان فک خود امتحان کنید. رنگ درست باید در مقایسه با رنگ گردن طبیعی جلوه کند.
 
 به یاد داشته باشید:
اگر کرم پودر درست را انتخاب کنید و به خط فک پایین خود بمالید، دیگر خط آرایشی بین گردن و صورت به وجود نمی آید. برای
تست رنگ کرم پودر بهتر است سه رنگ نزدیک به رنگ بر روی خط فک پایین خود بمالید، بعد در نور طبیعی ببینید که آیا هنوز خط آرایشی دیده میشود یا نه. اگر رنگ درست را انتخاب کرده باشید خطی نباید مانده باشد.

اگر پوستتان چرب باشد بهتر است از یک کرم پودر بدون چربی یا با منشا آبی استفاده کنید. پوستهای خشک با کرم پودرهای مایع و کرم پودرهایی که حالت کرم دارند، سازگاری بهتری دارند.

کرم پودر را درست زیر چانه تست کنید . این کار باعث میشود بفهمید که آیا کرم پودر در صورتتان نامرئی میشود یا نه. اشتباهی که اغلب خانمها میکنند این است که کرم پودر را یا روی گونه تست میکنند، که اغلب پوست آن تیره تر از دیگر قسمتهای صورت است، و یا روی پشت دستشان.

زنان پوست رنگی رنگدانه های زرد در پوستشان دارند و به همین خاطر باید از کرم پودر با پس زمینه زرد و بدون چربی استفاده کنند. پوستهای تیره تر نور بیشتری منعکس میکنند و چرب تر هستند.ابتدا، نوع پوستتان را در نظر بگیرید.
رنگ کرم پودر خود را درست انتخاب کنید:

حال، مطمئن شوید که رنگ کرم پودرتان را درست انتخاب کرده اید.

رنگ کرم پودر باید  تا جایی که میشود  به رنگ پوست شما نزدیک باشد. اکثر خانمها چند درجه زردی در پوستشان دارند. پسکرم پودرهایی که پس زمینه طلایی دارند از کرم پودرهایی که پس زمینه صورتی دارند طبیعیتر نشان میدهند. اگر میخواهید مقداری سرخی به پوستتان بدهید، به جای کرم پودر این کار را با رژ گونه انجام دهید.

اگر در مورد رنگ پوستتان دو دل بودید، از یک رنگ حنثی استفاده کنید که نه زیاد زرد باشد و نه زیاد صورتی. اگر هنگام کشیدن آن بر روی پوست نامرئی شد، رنگ درست را انتخاب کرده اید.

چگونه از کرم پودر استفاده کنیم:

وقتی نوبت به کرم پودر زدن میرسد، به یاد داشته باشید که کم آن هم زیادی است. منظورمان این است که هر کسی نیاز ندارد که از پیشانه تا زیر چانه خود را کرم پودر بزند. یکی از ترفندهای داشتن یک ظاهر طبیعی این است که فقط جاهایی را آرایش کنیم که پوست تیره  یا سرخ دارند. (اکثرا روی بینی، کناره های بینی، گونه ها، اطراف دهان و گوشه چشم) کرم پودر را نقطه به نقطه بزنید و بعد با نوک انگشت یا اسفنج آرایش به سمت خارج، جهت خط مو پخش کنید.

انگشتان بهترین برسها هستند. غالبا استفاده از انگشتان برای پخش کردن کرم پودر از هر وسیله دیگری بهتر است چون حرارت نوک انگشتان باعث آب شدن تدریجی  کرم پودر میشود، که به این ترتیب راحت تر میتوان آن ا روی نقاطی کی میخواهیم پخش کنیم. به تدریج این رنگ را به تمام صورت، از جمله پلکها و زیر چانه پخش کنید تا چهره تان دو رنگ نشود.


نوشته شده در دوشنبه 91/1/28ساعت 1:26 عصر توسط sareban نظرات ( ) | |

+ تست اضطراب

در تست زیر تعیین کنید در همین لحظه چه احساسی دارید؟!

الف)1 امتیاز       ب) 2 امتیاز        ج) 3 امتیاز       د) 4 امتیاز     ه) 5 امتیاز

 

سوال:

1) به خود مطمئن هستم؟

الف) بسیار زیاد ب) زیاد ج) تا حد متوسط د) کمی ه) هرگز

 

2) می توانم بر افکار خود تمرکز کنم؟

الف) بسیار زیاد ب) زیاد ج) تا حد متوسط د) کمی ه) هرگز

 

3) آرام هستم؟

الف) بسیار آرام ب)  تا حدود زیادی آرام ج) تا حد متوسط د) کمی آرام ه) هرگز

 

4) عصبی هستم

الف) هرگز ب) بسیار کم ج) تا حد متوسط د) خیلی ه) همیشه

 

5) ناراحت هستم

الف) هرگز ب) بسیار کم ج) تا حد متوسط د) خیلی ه) همیشه

 

6) بدنم همواره مرطوب است

الف) هرگز ب) بسیار کم ج) تا حد متوسط د) خیلی ه) همیشه

 

7) نفسم منظم است

الف) هرگز ب) بسیار کم ج) تا حد متوسط د) خیلی ه) همیشه

 

8) احساس تنش در معده دارم

الف) هرگز ب) بسیار کم ج) تا حد متوسط د) خیلی ه) همیشه

 

حالا امتیاز ها را با هم جمع کرده وببینید:

کمتر از 24

افراد طبیعی را می رساند که اختلال اضطرابی و مشکل عمده ای ندارند

 

24 تا 32

اضطراب شما کمی بیش از حد طبیعی است که با توجه به شدت کم اختلال, می توانید با

 استفاده از کتابهای اضطراب آن را هم برطرف کنید.

32 تا 50

شما به اضطراب شدید مبتلا هستید, به طور حتم باید به روان شناس مراجعه کنید


نوشته شده در دوشنبه 91/1/28ساعت 1:23 عصر توسط sareban نظرات ( ) | |

<   <<   31   32   33   34   35   >>   >

قالب وبلاگ : قالب وبلاگ

 دانلود آهنگ - قیمت خودرو - قالب وبلاگ