" پیامکهای دلنشین " بیستون کنده شد و عشق به جایی نرسید... لطفا تا باز شدن کامل عکسها شکیبا باشید مرگ لحظه ای ناگزیر در زندگی هر موجود زنده ای است فقط کاش همیشه قدر یکدیگر را بدانیم و می خواهم طوری بمیرم که کسی کینه ای از من به دل نداشته باشد. می خواهم لحظه ای این اتفاق برایم بیفتد که وقتی به پشت سرم نگاه می کنم کاری نکرده باشم که از انجامش پشیمان و شرمنده باشم. دلم نمی خواهد خفه شوم یا در آب غرق شوم مرگ هر چه با آرامش و بی سر و صداتر باشد بهتر است. به قول شاعر نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد اما دوست داشتم نوع مردنم را می دانستم تا خودم را آماده کنم. فقط مریض نباشم و در بستر بیماری نمیرم کافی است. کاش جوری بمیرم که همه بگویند حیف شد که مرد نه اینکه راحت شدیم یا مثلاً از دستش خلاص شدیم و این جور حرف ها. خیلی خوب است که آرام بمیرم مثلاً در خواب و امیدوارم آن لحظه خدا از من راضی باشد. لطفا تا باز شدن کامل عکسها شکیبا باشید لطفا تا باز شدن کامل عکسها شکیبا باشید شما می توانید بااستفاده از تکنیک های خاص یادبگیرید که چطور در واقعیت مجازی دنیای خواب هر کاری را انجام دهید. پس بدون معطلی بیشتر، اجازه بدهید نگاهی به بعضی از متداولترین موضوعات خوب بپردازیم. خواب رویای پرواز اکثر افراد وقتی یاد می گیرند که رویای شفاف داشته باشند، به سراغ رویای پرواز می روند. این یک آرزوی متداول است و مطمئنم که همه آنها که اصول رویای شفاف را یاد گرفته اند، یکبار هم که شده این رویا را دیده اند. اما، کنترل خواب پرواز همیشه هم آسان نیست. پرواز کردن در زندگی عادی امری عادی نیست به همین خاطر وقتی سعی می کنید خواب پرواز ببینید، ذهن خودآگاه شما در باور آن کمی مشکل خواهد داشت. به فیلم ماتریکس فکر کنید، وقتی که مورفوس از نئو می پرسد که چطور در جنگ واقعیت مجازی او را می زند. آیا به خاطر این بود که در دنیای شبیه سازی شده، قوی تر، سریع تر یا شایسته تر بود؟ خیر. به خاطر این بود که واقعاً باور داشت که بهتر است. در رویای شفاف هم وضع به همین صورت است. برای پروراندن این باور و دیدن یک رویای پرواز عالی، باید کم کم از پریدن های کوتاهتر شروع کنید و بعد تدریجاً به خودتان اجازه دهید که بالاتر بروید. باید همیشه یادتان باشد که این یک رویاست و هیچ آسیبی نخواهید دید. با تمرین خیلی زود می توانید مثل سوپرمن بالاتر از ابرها و روی شهر پرواز کنید. اگر می خواهید می توانید از کمک پرواز هم استفاده کنید. این کمک می تواند هر چیزی مثل بال های خیلی بزرگ یا یک جت یکنفره باشد، یا حتی نشستن روی یک اژدهای بالدار. تغییر صحنه در رویا ایجاد تغییر صحنه در خواب در جلوی چشمانتان کار دشواری است. دلیل اصلی آن این است که خودتان انتظار آن تغییر را ندارید. البته، وقتی صحبت از یاد گرفتن کنترل رویاها به میان می آید، همیشه راهی وجود دارد. تحقیقات مربوط به خواب های شفاف راه های مختلفی را برای تغییر صحنه در خواب های آگاهانه کشف کرده است. من یکبار می خواستم در خواب چیزی بخورم اما در وسط یک مزرعه بودم. به خاطر همین یک کمی جادو و جنبل در خوابم راه انداختم. تجسم کردم که یک رستوران پشت سرم است و وقتی یک ثانیه بعد سرم را برگرداندن، آن رستوران همانجا بود. بعد داخل شدم و یک غذای خیلی خوشمزه سفارش دادم. گاهی اوقات یک در جادویی پیدا می کنم و پشت آن می ایستم. مقصدم را پشت در تجسم می کنم. اینکار را می توانید با آینه هم انجام دهید. آینه ها هم معمولاً به مکان های دیگری راه دارند و راهی برای تغییر واقعیت به حساب می آیند. مهمترین چیز این است که واقعاً باور داشته باشید که صحنه می تواند عوض شود. درغیراینصورت با ذهن خودآگاهتان وارد جنگ منطقی خواهید شد. عادت کنید که هر از گاهی به خودتان بگویید که “این یک رویا است” و خیلی زود یاد می گیرید که هر چیزی در رویا ممکن است. خواب سفر در زمان این یک راه خیلی ساده برای یادگرفتن کنترل رویاست. تا بالاتر از ابرها پرواز کنید تا جاییکه که دیگر زمین دیده نشود. زمان و مکانی را که می خواهید به آن بروید تجسم کنید و بعد دوباره به سمت زمین پایین بروید. یا وارد ماشین زمان شوید، همه دکمه ها را فشار دهید و همه اهرم ها را بچرخانید و خودتان را متقاعد کنید که دارید در زمان سفر می کنید و بعد دوباره از ماشین زمین بیرون بروید. هر دو این روشها را می توانید برای تغییر صحنه و رفتن به یک مکان دیگر هم استفاده کنید. پیدا کردن اشیاء رویایی تحقیقات مربوط به خواب و رویا راه های بسیار زیادی را برای پیدا کردن اشیاء جدید در رویا پیدا کرده اند. کلید کار تجسم است. اشیاء نمی توانند جلوی چشمتان شکل بگیرند اما می توانید به دور و اطراف نگاه کنید و اشیائی پیدا کنید که قبلاً آنجا نبوده اند. می توانید اشیائی را در جیبتان، پشت سرتان، زیر یک تکه سنگ، در کشو کمد، پشت درخت، در یک جعبه و … پیدا کنید. باید راهی را پیدا کنید که بیشتر به دردتان بخورد. حرف زدن با ذهن ناخودآگاه وقتی بدانید که چطور می توانید یک رویای شفاف ببینید، به ذهن ناخودآگاهتان هم دسترسی آسانتری خواهید داشت. می توانید مستقیماً با آن ارتباط برقرار کنید و بینش عمیق تری نسبت به خود و درک خود از دنیا پیدا کنید. “خواب دیدن به همه ما این امکان را می دهد که با آرامش و اطمینان هر شب از زندگیمان دیوانگی را تجربه کنیم.” –ویلیام دیمنت تحقیقات مربوط به رویاهای شفاف همانطور که می بینید یادگرفتن کنترل رویاها درست مثل حرف زدن به زبان ذهن ناخودآگاهتان است که البته همیشه ترجمه دقیقی برای آن وجود ندارد. خیلی از کارهای فوق العاده و غیرممکن در رویا قابل قبول اند درحالیکه خیلی کارهای منطقی ممکن است از شما فرار کنند. این هدف شماست که قوانین آن را کشف کنید و راه های جدید برای کنترل رویاهایتان پیدا کنید. در صورتی که هر یک از عکس ها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture را انتخاب کنید
اینجا طبیعت به ما چیزی یاد می دهد. به ما می گوید:
«اکثر دانه ها هرگز رشد نمی کنند. پس اگر واقعاً می خواهید چیزی اتفاق بیفتد، بهتر است بیش از یکبار تلاش کنید.»
از این مطلب می توان این نتایج را بدست آورد:
- باید در بیست مصاحبه شرکت کنی تا یک شغل بدست بیاوری.
- باید با چهل نفر مصاحبه کنی تا یک فرد مناسب استخدام کنی.
- باید با پنجاه نفر صحبت کنی تا یک ماشین، خانه، جاروبرقی، بیمه و یا حتی ایده ات را بفروشی.
- باید با صد نفر آشنا شوی تا یک رفیق شفیق پیدا کنی.
وقتی که «قانون دانه» را درک کنیم دیگر ناامید نمی شویم و به راحتی احساس شکست نمی کنیم.
قوانین طبیعت را باید درک کرد و از آنها درس گرفت.
در یک کلام:
افراد موفق هر چه بیشتر شکست می خورند، دانه های بیشتری می کارند.
دوم : همه امور به هم مربوطند
آیا دقت کرده اید که هر وقت به طور منظم ورزش می کنید، میل به غذاهای سالم تر و بهتر دارید؟
آیا دقت کرده اید که وقتی غذاهای سالم تر و بهتری می خورید انرژی بیشتری دارید و طبعاً دوست دارید که ورزش کنید؟
همه چیز در زندگی به هم مربوط است. روش تفکر شما روی روحیة شما مؤثر است، روحیة شما بر نوع راه رفتن تان مؤثر است، راه رفتن شما روی نحوة گفتارتان اثر می گذارد، روش حرف زدن تان روی طرز فکرتان مؤثر است!
تلاش برای پیشرفت در یک بُعد زندگی بر سایر ابعاد زندگی اثر می گذارد.
وقتی در خانه خوشحال هستید، در محل کار نیز احساس شادی بیشتری خواهید کرد و وقتی سر کار شاد باشید در خانه نیز شاد خواهید بود.
اینها به چه معناست؟
- اینکه برای پیشرفت در زندگی می توانید از هر نقطه مثبتی شروع کنید. می توانید با برنامه ای برای پس انداز، نوشتن لیست اهداف تان، رژیم غذایی یا تعهد برای گذراندن وقت بیشتر با فرزندانتان شروع کنید. این کار مثبت منجر به نتایج مثبت دیگر هم می شود، چونکه همه امور به هم مربوطند.
- مهم نیست که تلاشی که جهت «پیشرفت» می کنید کجا صرف می شود. مهم این است که شروع کنید.
- عکس این قضیه هم صادق است. یعنی اگر یک بعد زندگی شما خراب شد، سایر ابعاد هم به زودی خراب می شود. باید به این مسأله دقت خاصی داشته باشید.
در یک کلام
هر کاری که انجام می دهید به نوبه خود اهمیت دارد زیرا بر امور دیگر نیز مؤثر است.
«چرا من؟»
اغلب جوابی برای این "چرا" ها وجود ندارد و یا اگر هم جوابی وجود داشته باشد،اهمیتی ندارد.
افراد موفق سؤالاتی از خود می پرسند که با «چه» شروع می شوند:
«چه چیزی از این پیشامد آموختم؟»
«چه کاری باید در برخورد با این پیشامد بکنم؟»
و هنگامی که پیشامد واقعاً فاجعه آمیز است، از خود می پرسند: «چه کاری طی 24ساعت آینده می توانم بکنم تا اوضاع کمی بهتر شود؟»
در یک کلام
نظر عده ای از هنرمندان درباره مرگ ...
در صورتی که هر یک از عکس ها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture را انتخاب کنید
و شعری از زنده یاد فریدون مشیری
چرا از مرگ می ترسید ؟
چرا زین خواب جان آرام شیرین روی گردانید ؟
چرا آغوش گرم مرگ را افسانه می دانید ؟
مپندارید بوم ناامیدی باز
به بام خاطر من میکند پرواز
مپندارید جام جانم از اندوه لبریز است
مگویید این سخن تلخ و غم انگیز است
مگر می، این چراغ بزم جان مستی نمی آرد
مگر این می پرستی ها و مستی ها
برای یک نفس آسودگی از رنج هستی نیست ؟
مگر افیون افسونکار
نهال بیخودی را در زمین جان نمی کارد
مگر دنبال آرامش نمی گردید
چرا از مرگ می ترسید ؟
کجا آرامشی از مرگ خوشتر کس تواند دید
می و افیون فریبی تیز بال وتند پروازند
اگر درمان اندوهند
خماری جانگزا دارند
نمی بخشند جان خسته را آرامش جاوید
خوش آن مستی که هوشیاری نمیبیند
چرا از مرگ می ترسید ؟
چرا آغوش گرم مرگ را افسانه میدانید ؟
بهشت جاودان آنجاست
گر آن خواب ابد در بستر گلوی مرگ مهربان آنجاست
سکوت جاودانی پاسدار شهر خاموشی است
همه ذرات هستی محو در رویای بیرنگ فراموشی است
نه فریادی، نه آهنگی، نه آوایی
نه دیروزی، نه امروزی، نه فردایی
جهان آرام و جان آرام
زمان در خواب بی فرجام
خوش آن خوابی که بیداری نمیبیند !
سر از بالین اندوه گران خویش بردارید
در این دنیا که هر جا هر که را زر در ترازو زور در بازوست
جهان را دست این نامردم صد رنگ بسپارید
که کام از یکدگر گیرند و خون یکدگر ریزند
درین غوغا فرو مانند و غوغا ها بر انگیزند
سر از بالین اندوه گران خویش بردارید !
همه بر آستان مرگ راحت سر فرود آرید
چرا آغوش گرم مرگ را افسانه میدانید ؟
چرا زین خواب جان آرام شیرین روی گردانید ؟
چرا از مرگ می ترسید ؟
تصاویری برای رفع خستگی هفته!
در صورتی که هر یک از عکس ها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture را انتخاب کنید
مروری بر زنـدگی حرفه ای آرنـولد شوارتـزنگر
آرنولد شوارتزنگر را همه می شناسید. او که یک بدنساز اتریشی-آمریکایی بود توانست برنده جایزه گوی طلایی در عالم سینما نیز باشد و هم اکنون یک سیاستمدار جمهوریخواه آمریکا است. او دو بار بعنوان فرماندار کالیفرنیا انتخاب شد و در سال 2005 بعنوان بهترین و محبوبترین سیاستمدار سال انتخاب شد. بطوریکه مردم از او با نام فرشته نجات کالیفرنیا نام میبردند که همانند ترمیناتور با مشکلات مبارزه میکرد. در این ایمیل نگاهی اجمالی داریم به گذشته تا به امروز این بازیگر دوست داشتنی ...
در سال 1968 اولین بار بدنسازی آرنولد شوارتزنگر که یک اتریشی بود در لندن مطرح شد،
جایی که او برنده "آقای جهان" شد. او پنج بار موفق به کسب این عنوان و نیز هفت بار ، "آقای المپیا" شد.
در صورتی که هر یک از عکس ها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture را انتخاب کنید
در سال 1970 او برای اولین بار در یک فیلم ستاره دار بازی کرد. "هرکول در نیویورک"
که با بودجه ای ناچیز ساخته شد ولی اعتبار خوبی را به عنوان آرنولد قوی به او بخشید.
آرنولد شوارتزنگر در 29 ژانویه 1977 موفق شد بخاطر بازی در فیلم "Stay Hangry" جایزه گلدن گلوب را دریافت کند.
در سال 1977 بود که مستند "Pumping Iron"، که شرح آماده سازی بدن سازان
برای رقابت در سال 1975 را نشان می داد با هنرمندی او شکل گرفت.
در 19 مه 1977 آرنولد شوارتزنگر بخاطر بازی در فیلم "Pumping Iron" به جشنواره کن دعوت شد.
در سال 1982 در فیلم "Conan the Barbarian" بازی کرد.
در 5 اکتبر 1983 بعنوان یک شهروند ایالات متحده شناخته شد.
در سال 1984 در فیلم "Conan the Destroyer" با گریس جونز همبازی بود.
سال 1984 و فیلم پر طرفدار "ترمیناتور" با بازی آرنولد بنمایش درآمد.
سال 1985 و بازی در فیلم "Red Sonja".
در 26 آوریل 1986 آرنولد شوارتزنگر با نامزدش ماریا شرایور در ماساچوست مراسم عروسی را برگزار کرد.
سال 1987 و فیلم "غارتگر"
سال 1987 و بازی در فیلم "Running Man"
در سال 1988 با "دنی دویتو" در فیلم "دوقلوها" ظاهر شد.
سال 1990 و بازی در فیلم "پلیس کودکستان"
سال 1990 و بازی در فیلم "Total Recall"
سال 1991 بود که "ترمیناتور 2" را بازی کرد.
سال 1993 و "آخرین حضور قهرمان"
عکسی از آرنولد شوارتزنگر با سیلوستر استالونه و بروس و پلیس که در 17 مه 1993
در جشن افتتاح رستوران سیاره هالیوود در لندن گرفته شد.
سال 1994 و بازی در فیلم "تازه وارد" که با "دنی دویتو" و "اما تامپسون" همبازی بود.
سال 1994 که با "جیمی لی کورتیس" در فیلم "دروغهای واقعی" همبازی بود.
سال 2003 و بازی در "ترمیناتور 3"
7 اوت 2003 بود که آرنولد شوارتزنگر بعنوان یک نامزد برای فرماندار ایالت کالیفرنیا مدارکش را ارائه می دهد.
17 نوامبر 2003 آرنولد شوارتزنگر توانست فرمانداری کالیفرنیا را به عهده بگیرد
که در این تصویر همراه با همسرش ماریا شرایور، پس از ادای سوگند دیده می شود.
5 ژانویه 2007 بود که برای بار دوم فرمانداری کالیفرنیا به آرنولد شوارتزنگر سپرده شد
که این عکس هم به همراه همسرش در طول مراسم سوگند دیده می شود.
11 اکتبر سال 2011 هنگامی که آرنولد شوارتزنگر با سیلوستر استالونه و بروس ویلیس
از فیلمبرداری فیلم "Expendables 2" که در بلغارستان انجام شده بود برگشته اند.
روشهای کنترل خواب و رویا: رویای دلخواه خود را ببینید
ممکن است متوجه شوید که خیلی بالا رفته اید یا خودتان را متقاعد کنید که حتماً پایین می افتید. این مشکل فیزیکی نیست، مشکلی ذهنی است.
وقتی اینگونه خواب دیدن را یاد گرفتید، ساده ترین راه برای ارتباط برقرار کردن با ذهن ناخودآگاهتان این است که به آن جسمیت دهید. یک شخصیت رویایی بسازید (انسان یا حیوان) که از حرف زدن با او لذت می برید و بعد از او سوالات واضح و آشکار بپرسید. از خیلی پاسخهایی که خواهید شنید مطمئناً متعجب خواهید شد.
تصاویری بسیار زیبا از دنیای حیوانات
تصاویری نایاب از نازیسم و هیتلر در مجله لایف
آلمان نازی یا رایش در دوران بین سالهای 1933 تا 1945 در حکومت آلمان اطلاق میشود که دولت آدولف هیتلر تا سال 1945 میلادی در آن کشور در راس حکومت بود. در این دوران، کشور آلمان تحت حکومت حزب سوسیالیست ملی کارگران آلمان به رهبری آدولف هیتلر به عنوان صدراعظم بود. وی از سال 1934 رهبر حزب سوسیالیست ملی کارگران آلمان شد. پس از روی کار آمدن نازیها در سال 1933، نام رسمی آلمان تغییر نکرد و رایش آلمان یا رایش سوم که از سال 1871 بود، باقی ماند. پرچم حزب نازی از صلیب شکسته و رنگهای قرمز و سیاه که گفته میشود نشان دهنده خون و خاک هستند به عنوان نماد و سمبل خود استفاده مینمود. در حقیقت سیاه، سفید و قرمز رنگهای قدیمی پرچم آلمان متحد شمالی بودند.
حزب نازی از چند دسته شبه نظامی، همچون اس آ، اِس اِس، و گِشتاپو تشکیل شده بود، همه اینها پس از سال 1933 در حکومت نازی یکپارچه شدند. اِس آ نیروی اصلی برای برهم زدن قوای نیروی دیگر دولتها بود. برای نمونه، در سال 1933، اِس آ نقش اصلی را در سوزاندن کتابها بر عهده داشت. اِس اِس بیشتر یک نیروی مخفی بود، بسیار بی رحم که عاقبت در سال 1933 در شب تیغههای بلند اِس اِی را از میان برد. افراد اِس آ لباس قهوهای رنگ میپوشیدند، به این دلیل که آنها پس از جنگ جهانی اول در روز به آسانی قابل شناسایی بودند.
افراد اِس اِس لباس سیاه رنگ میپوشیدند. ان اس د آ پ نیروی سیاسی اصلی آلمان نازی از زمان سقوط جمهوری وایمار در سال 1933 تا انتهای جنگ جهانی دوم در سال 1945 بود. تا وقتی که غیر قانونی بودن آن اعلام شد و بسیاری از سران نازی دستگیر، و در دادگاه نورنبرگ محکوم به جنایت جنگی و جنایت بر ضد بشریت شدند. چراکه بیشتر از 40 میلیون تن در نبرد کشورهای مختلف با رایش سوم به قتل رسیدند. گفته میشود 6 میلیون یهودی در کشتار و سوزاندن جمعی کشته شدند.
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |