سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سیرت

فرنوش : شکوه، نام پادشاه باستانی ماد

فرنیا : نامی برای پسران

فروتن : افتاده حال، متواضع

فرود : پائین - نام پسر سیاوش، نام پسر کیخسرو نام پسر خسرو پرویزو شیرین

فروز : روشنائی، روشنی

فروزان : تابان، درخشان

فروزش : روشنی، تابناک

فروزنده : درخشان، درخشنده

فروغ : روشنائی، تابش

فرهاد : عاشق افسانه‌ای شیرین

فرهنگ : شکوه، ادب، تربیت

فرهود : صداقت و راستی در دین

فربار : همراه خوب و شایسته

فریا: فریاد و آواز بلند، نام کردی، دختر؛

فریان:آزاده,آزادگی(نام پسر)؛زبان سانسکریت (feryan)

فریبا : زیبا و فریبنده

فرید : بی همتا

فریدخت : دختر خجسته

فریدون : دارای شکوهی اینچنین، پادشاه پیشداری که بر ضحاک ماردوش غلبه کرد

فریمان : فر و شکوه ایمان

فریناز : عشوه گر، پریناز

فرینوش : شکوه شیرین

فریوش : زنگ، همان پریوش هم هست

فیدان : غنچه- نامی ترکی برای دختران

فیروز : پیروز و مظفر

فیروزه : سنگی گرانبها با رنگ فیروزه‌ای
[ویرایش]
ق

قابوس : معرب کاووس است

قباد : سرور گرامی، شاه محبوب، پدر کیکاوس از پادشاهان کیانی

قدسی : بهشتی، روحانی

قزل ارسلان : شیر سرخ - نام دوتن ازاتابکان آذربایجان - نامی ترکی
[ویرایش]
ک

کابان : کدبانو، نامی کردی برای دختران

کابوک : کبوتر، نامی کردی برای دختران

کارا : فعال و کوش

کارو : نوید دهنده- نامی ارمنی برای پسران

کاراکو : نام یکی از سرداران ماد

کاساندا : نام همسر کوروش بزرگ

کامبخت : کسی که بخت به کام اوست

کامبخش : آرزو دهنده، مراد بخش

کامبیز : صورت فرانسوی ((کمبوجیه)) پسر کورش است

کامجو : کامجوینده

کامدین : یکی از دانایان دین زردشت

کامران : سعادتمند و خوشبخت

کامراوا : به مقصود و مراد رسیدن

کامک : آرزو و خواهش کوچک

کامنوش : کامروا، خوشبخت

کامیار : کامروا و پیروز

کانیار : معدن شانس، نامی کردی

کانی: چشمه، نام کردی، دختر

کاووس : پادشاه توانا - از پادشاهان کیانی و پسر کیقباد

کاوه : آهنگر معروف ایران باستان که علیه ضحاک قیام کرد

کتایون : جهان بانو، دختر قیصر روم و مادر اسفندیار

کرشمه : ناز و غمزه

کسری : معرب خسرو است

کلاله : موی پیچیده، دختری با موهای مجعد

کمبوجیه : نام پسر کورش کمبوجیه‌است

کوشا : کوشنده، ساعی

کهبد : خداوند کوه، عابد

کهرام : رام شده کوه نام برادر و سردار افراسیاب

کهزاد : زاده کوه، کسی که در کوه زائیده شده‌است

کیارش : شهریار بزرگ

کیان : پادشاه (نامی آرامی)

کیانا : فرستاده (نامی آرامی)

کیانچهر : دارای چهره پادشاهان

کیاندخت : شاهدخت، دختر شاه

کوروش : نام یکی از پادشاهان هخامنشی که تخت جمشید را بنا نهاد

کیانوش : بسیار شیرین، نام یکی از دو برادر فریدون در شاهنامه

کیاوش : بزرگوار - نام پدر کیقباد

کیخسرو : پادشاه نیکنام، نام پسر سیاوش و سومین پادشاه کیانیان

کیقباد : پادشاه محبوب - پدر کیکاوس و سر سلسله کیانیان

کیکاووس : سیاه چرده، سبزه، نام پسر کیقباد و پدر کیاوش

کیمیا:همچون نقره، نقره فام(نامی مصری)

کیوان : سیاره زحل و دومین سیاره منظومه شمسی پس از مشتری است.

کیوان دخت : دختر سیاره کیوان

کیومرث : نخستین انسان، و به گفته شاهنامه نخستین پادشاه

کیهان : جهان و گیتی

کیاندخت : دختر گیتی

کیهانه : جهان کوچک

--65.49.2.154 ‏12 نوامبر 2008، ساعت 20:54 (UTC)=== گ ===

گابان : یکی از یاران کرد پیامبر اسلام (ص) که به استقبال اسلام رفت

گئومات : نام موبدی بلند پایه در زمان پادشاهی کمبوجیه، پسر کورش بزرگ.

گرد آفرید : پهلوان زاده شده

گردان : پهلوانان، یلان

گرشا : به ر وایت شاهنامه همان کیومرث اولین پادشاه است

گرشاسب : صاحب اسب لاغر، پهلوان ایرانی و جد رستم

گرشین : شعله آبی، نامی کردی برای دختران

گرگین : منسوب به گرگ، پسر میلاد از پهلوانان زمان کیخسرو

گزل : زیبا، نامی ترکمنی است

گشتاسب : صاحب اسب رمنده، پدر داریوش هخامنشی

گشسب : دارنده اسب نر

گشسب بانو : دختر رستم و زن گیو

گل : گیاهان رنگی کوچک که دستمایه شاعرانند

گل آذین : حالت قرار گرفتن گلها روی شاخه ه

گل آرا : آراینده گل

گلاره : تخم چشم، نامی کردی

گلاویژ: ستاره شمالی (قطبی)، نام کردی، دختر

گل افروز : فروزنده گل

گلاله : دسته گل

گل اندام : آنکه اندامش مانند گل است

گلاویز : گیاهی برای زینت گل

گلباد : داری بوی گل

گلبار : پرگل، گل افشان

گلبام : گلبانگ

گلبان : نگهدارنده گل

گلبانو : بانوی چون گل

گلبرگ : هر یک از برگهای یک گل، مثل برگ گل

گلبو : معطر، خوشبو

گلبهار : مثل گل بهاری

گلبیز : گل افشان

گلپاره : تکه گل، پاره‌ای از گل

گلپر : برگ گل، پر گل

گلپری : پری همچون گل

گلپوش : پرازگل، پوشیده از گل

گل پونه : کسی که چهره اش به لطافت گل است

گلچین : باغبان، عاشق گل، کسی که گل می‌چیند.

گلدخت : دختر گل

گلدیس : به رنگ گل، مانند گل

گلربا : رباینده گل

گلرخ : بسیار زیبا همچون گل

گلرنگ : به رنگ گل، شرابی رنگ

گلرو : زیبا و سرخ رو

گلشن : گلزار و گلستان

گلریز : ریزنده گل

گلزاد : زائیده گل

گلزار : گلستان، جای پرگل

گلسا : مثل گل

گلشید : درخشان چون گل

گلشیفته: شیفته? گل

گلنار : گل انار، شکوفه انار

گلناز : کسی که ناز و غمزه اش مثل گل است

گلنسا : گل بانو، خانم گل

گلنواز : نوازش شده گل

گلنوش : شیرین مثل گل

گلی : مانند گل، قرمز رنگ

گودرز : از پهلوانان عهد کاوس وکیخسرو و یکی از پادشاهان معروف اشکانی

گوماتو : انقلابی زمان مادها که برای براندازی مادها و هخامنشیان قیام کرد

گهر چهر : آنکه چهره اش همچون گوهر است

گوهر ناز : کسی که همچون گوهر نازش گرانبهاست

گیتی : دنیا، جهان، عالم

گیسو : موی بلند زنان

گیلدا : طلا (اسپانیایی)، دختری از تبار گیلک (؟)، بخند (به زبان ترکی)

گیلزاد : زاده? گیلان

گیو : پهلوان نامی شاهنامه و پدر بیژن
[ویرایش]
ل

لادن : گلی به رنگهای زرد و نارنجی (اسم لاتینی)

لاله : گلی که رنگهای گوناگون دارد و معروفترین آن لاله سرخ و صحرائی است

لاله رخ : کسی که روی همچون لاله دارد

لاله دخت : دختر لاله

لبخند : تبسم

لقاء : چهره، سیم

لومانا : نام محلی در کردستان، نامی کردی برای دختران

لهراسب : دارای اسب تندرو، از پادشاهای کیانی و پدر گشتاسب

لیدا:محبوب همه (اسم یونانی)

--89.144.153.43 ‏13 ژانویه? 2009، ساعت 09:50 (UTC)===م === ماتان : سفیدوزیبا- نامی ترکی برای دختران

مارال : آهو، غزال، زیبا- نامی ترکی برای دختران

ماری : کبک ماده، نامی کردی

مازیار : اورا مزدایار - پسر قارون فرمانروای طبرستان

ماکان : شجاعت - نامی دیلمی برای پسران

ماردین: نام کردی، پسر

مامک : مادر کوچک و مهربان

ماننا : نام یکی از اقوام باستانی آذربایجان- نامی ترکی برای دختران

ماندانا : دختر آژدهاک و مادر کورش هخامنشی

مانوش : کوهی که منوچهردربالای آن متولد شده‌است

مانی : پیامبر ایرانی در زمان شاپور ساسانی

مانیا : خسته شده، نامی کردی

ماهان : منسوب به ماه

ماهاندخت : دختر ماهان

ماه برزین : یکی از بزرگان دولت ساسانیان

ماه جهان : زیبای جهان

ماهچهر : زیبا رو، قشنگ

ماهدخت : دختر ماه

ماهرخ : آنکه صورتی چون ماه زیبا دارد

ماهزاد : زاده ماه

ماهنی : آهنگ، ترانه- نامی ترکی برای دختران

مایسا : مثل مادر

مردآویز: جنگنده و دلاور

مجتبی : برگزیده، منتخب، انتخاب شده، شایسته، اجتناب ناپذیر از انتخاب شدن و برگزیده شدن

مرجان : گیاهی دریایی

مرداس : مرد آسمانی - نام پدر ضحاک که مرد نیکی بود و بدست پسرش کشته شد

مرزبان : مرزدار - مرزبان بن رستم نویسنده کتاب مرزبان نامه

مرمر : ازسنگهای آهکی که صیقلی و جلا پذیر است، سنگ مرمر

مریم : نام مادر عیسی

مزدک : خردمند کوچک - مردی که در زمان ساسانیان ادعای پیغمبری کرد اما کشته شد

مژده : نوید، بشارت

مژگان : مژه‌ها

مستان : شادان، شادمان

مستانه : خوشحال، مانند مست

مسیح : لقب عیسی، به معنی مسح شده، نامی برای پسران

مسیحا : انسان رهائی بخش، روح قدسی، زن آسمانی

مشکاندخت : دختر خوشبو

مشکناز : مشک ناز دار

مشکین دخت : دختر مشک آلود و معطر

منیژه : پاک و سفید روی - نام دختر افراسیاب

منوچهر : کسی که چهره بهشتی دارد - از پادشاهان پیشدادی

مهان :منسوب به ماه است

مهبانو : بانوی بزرگ، بانوی همچون ماه

مهبُد : یکی از وزیران انوشیروان ساسانی، پسوند «بُد» به معنای صاحب یا حافظ (مانند ارتشبُد=ارتشدار)، صاحب یا حافظ ماه

مه داد : از فرماندهان نظامی پارسیان ویکی از نامهای دوران هخامنشی

مهتاب : ماه تابان، ماه تابناک

مهدیس : ماهرو، زیبا، خوشگل

مه جبین : انکه پیشانیش مانند ماه درخشان است

مه دخت : ماه دخت، دختر ماه

مهر آذر : یکی از موبدان پارس در زمان انوشیروان - خورشید آذر

مهر آرا : آرایش دهنده مهر

مهر آسا : همچون خورشید زیبا روی

مهر آفاق : خورشید افقه

مهر افرین : عشق آفرین، آفریننده عشق

مهرآب : کسی که فروغ خورشید دارد - نام جد مادری رستم

مهرداد : بخشنده ماه

مهر افزون : بالا برنده عشق و محبت

مهرام : رام شده ماه

مهران : منسوب به مهر است و یکی از خاندانهای عصر ساسانی

مهراندخت : دختر مهر و محبت

مهراندیش : دارای اندیشه با مهر و محبت

مهرانفر : شکوه

مهرانگیز : ایجاد کننده مهر و محبت و عشق مهرپویا : پوینده مهر

مهرداد : داده خورشید - نام چند تن از پادشاهان اشکانی

مهر دخت : دختر آفتاب

مهرزاده : زاده خورشید، زیبا روی

مهرناز : ناز خورشید

مهرنوش : خورشید جاویدان - یکی از پسران اسفندیار که بدست فرامرز کشته شد

مهرنکار : آرایش دهنده خورشید، مهر آرا- نام یزدگرد

مهرنیا : ازنژاد مهر

مهروز : آنکه روزی چون خورشید دارد

مهری : منسوب به مهر، منسوب به خورشید

مهریار : دوست خورشید

مهسا : مانند ماه زیبا روی

مهستی : ماه هستی، ماه روزگار، گرانبهاترین

مه سیما: آنکه صورتی چون ماه دارد

مهشاد : ماه شادمان

مهشید : پرتوماه

مهنام : آنکه نامش چون ماه است

مهناز : نازماه

مهنوش : ماه همیشگی، جاودان

مهوش : مانند ماه

مهیار : یار ماه، نام پسر داریوش سوم هخامنشی

مهین : ماه زیبا رو

مهین دخت : دختر بزرگ

میترا : دوستی و محبت و مهر. نام همسر رامسس دوم (فراعنه مصر)

میخک : گلی زیبا به رنگهای قرمز، سفید، صورتی وزرد

میلاد : گانش آموز، شاگرد - نامی کردی

مینا : گلی کوچک و زینتی، گردنبند

مینا دخت : دختر مین

مینو : بهشت، جنت

مینودخت : دختر بهشت، دختر پاک

مینوسا : مانند بهشت

مینو فر : دارای شکوه بهشتی مذگان : فروتنی , برگرفته ازسپندارمذ و اسفندگان.نشاندهنده? عشق مادری
[ویرایش]
ن

نادر : کمیاب، بی همتا

ناز آفرین : معشوقی که ناز فراوان می‌کند

نازبانو : بانوی ناز دار

نازپرور : پرورش یافته در ناز

نازچهر : کشی که چهره ناز دارد

نازفر : دارای شکوه

نازلی : پرناز و غمزه - نامی ترکی برای دختران

نازی : با ناز، اهل ناز

نازیدخت : دختر ناز

نامور : مشهور، ارزنده

ناهید : پاک و بی آلایش - نام مادر اسفندیار و مادر اسکندر

نائیریکا : در فرهنگ ایران باستان دختری زیبا و دانا که پس از مرگ برشخص نیک گفتار و نیک کردار و نیک پندار ظاهر شده و او را از پل چینوت (صراط) می‌گذراند.

ندا : آواز، بانگ، فریاد

نرسی : فرشته وحی در اوستا - نام پسر شاپور نوه اردشیر بابکان

نرگس : گلی خوشبو و زیبا(نامی یونانی)

نریمان : پهلوان، دلیر - نام پدر سام

نسترن : گلی سفید و زیبا از گونه‌های نرگس

نسرین : گلی سفید و پر برگ

نسرین دخت : دختر نسرین

نسرین نوش : نام همسر بهرام گور

نسیم : بوی خوش و باد ملایم و نصرت نکیسا : نوازنده و خواننده دربار خسرو پرویز ساسانی

نگار: نقش، بت، صنم

نگاره : شکل دارای نقش و نگار

نگارین : نقاشی شده

نگین : گوهر قیمتی

نوا : ناله، آواز

نوژا : مثل درخت صنوبر همیشه سبز

نوش (انوش) : زندگی جاوید

نوش آذر : آتش جاویدان - از آتشکده‌های عصر ساسانی

نوش آور : چیزی که زندگی و حیات می‌آورد

نوشا : نوشنده، آشامنده

نوش آفرین : افریننده شادی و شیرینی

نوشدخت : دختر شاد

نوشروان (انوشیروان) : جاویدان، اولین خسرو ساسانی

نوشفر : شکوه جاوید

نوشناز : دارای ناز و ادای شیرین

نوشین : گوارا و شیرین

نوید : مژده و بشارت

نوین : تازه، جدید

نوین دخت : دختر تازه به دنیا آمده

نیک بین : خوش بین

نیک پی : پاک نژاد

نیک چهر : خوشگل و زیب

نیک خواه : شخص خیر خواه و خیراندیش

نیکداد : بخشنده نیکی

نیکدخت : دختر پاک و نیکو

نیکدل : دل پاک

نیکزاد : زاده نیکی و پاکی

نیلوفر : گل پیچک و زینتی به رنگهای سفید و سرخ وآبی

نیما :کمان - نامی مازندرانی برای پسران نجمه: ستاره، کوکب (نام دختر)
[ویرایش]
و

وارلی :ثروتمند، دارا - نامی ترکی برای پسران

وامق : دوست دارنده، عاشق - عاشق عذر

ورجاوند : ارجمند - به اعتقاد زردشتیان کسی که درآخر زمان ایران را آباد می‌کند

وریا : بیدار، آگاه - نامی محبوب برای پسران در میان کردها

وشمگیر : شکارچی بلدرچین - نامی دیلمی برای پسران

وهرز : نام مرزبان کشور یمن درعهد انوشیروان

وهسودان : نیک آسوده و آرام - عنوان یکی از سلاطین آذربایجان

ویدا : آموزنده و تعلیم دهنده

ویس : نام معشوق رامین در داستان ویس و رامین

ویشتاسب : صاحب اسبان فراوان

ویگن : جهش و پرش - نامی ارمنی برای پسران

ونداد : امید، آرزو، نام سردار ایرانی
[ویرایش]
ه

هژیر : خوب چهره، نام یکی از پسران گودرز که بدست سهراب کشته شد

هخامنش : دوستار اندیشه - نام جد کورش کبیر

هربد(هیربد) : حاکم آتشکده، موبد موبدان

هرمز : اهورمزدا، خدای بزرگ ایرانیان - نام پسر بهمن و نام پسر انوشروان

همایون : مبارک، خجسته - نام تنی چند از پادشاهان هندوستان

هما : فرخنده، مبارک، مرغ سعادت - نام دختر گشتاسب و خواهر اسفندیار

همادخت : دختر مبارک و فرخنده بخت

همدم : رفیق و مونس و همزبان

همراز : محرم اسرار

همراه : دوست و یار موافق

هلاله : هلال ماه - گل لاله

هنگامه : غوغا، شلوغی، دادوفریاد

هوتن : خوش اندام، نام یکی از متحدان داریوش درحمله به مغان

هور : خورشید، آفتاب

هورتاش : همچون خورشید

هورچهر : تابان روی، زیب

هورداد : فرستاده و داده خورشید

هوردخت : دختر خورشید

هورزاد : زاده خورشید

هورمند : شبیه خورشید

هوروش : خورشید مانند، مثل خورشید

هوشنگ : هوش و درایت - نام یکی از سلاطین پیشدادی و فرزند سیامک

هوشیار : با هوش و آگاه

هومان : نیک اندیش، نام یکی از سرداران افراسیاب و نیز نام برادر پیران ویسه

هومن : نیک منش

هونام : خوشنام، نیکنام

هویدا : آشکار و نمایان

هیتاسب : صاحب اسب بسته شده

هیرمند : یکی از القاب گستاسب، آتش پرست

هیوا : میوه به - نامی ترکی برای دختران

هیوا : امید وآرزو - نامی کردی برای دختران و پسران

هورام: اسم قدیمی سرزمین هورامان (اورامان)

هانا: انرژی درونی و فرازمینی، نام کردی، دختر

هاوژین: همدم و یار زندگی(ژین =زندگی)، نام کردی دختر

هاوین: خورشید، تابستان، نام کردی، دختر
[ویرایش]
ی

یادگار : آنچه از انسان بجای ماند - پسر پادشاه گرجستان

یاسمن (یاسمین) : گل زیبائی به رنگ سفید و زرد و کبود

یاشار: جاوید- نامی ترکی برای پسران

یاور : کمک و همدست و یار

یزدان : خداوند، آفریدگار هستی

یگانه : بی نظیر، بی مانند

یوتاب : سردار زن ایرانی که خواهر اریوبرزن سردار نامدار ارتش شاهنشــــــاهی داریوش سوم بوده‌است. وی در نبرد با اسکندر گجــستک همراه آریوبرزن فرماندهی بخشی از ارتش ر

ییلماز : بی باک، شجاع- نامی ترکی برای پسران
در حال آشپزی هستید و بسیار باعجله کار می‌‌کنید که ناگهان بخار آب دستتان را می‌سوزاند و یا در اثر تماس با یک تابه داغ دچار سوختگی می‌شوید. بهترین کار در چنین مواقعی چیست؟

حتما شنیده‌اید که بعضی‌ها می‌گویند سریع روی محل سوختگی خمیر دندان بمالید، یا بعضی دیگر معتقدند مالیدن روغن جامد یا قرار دادن دست سوخته در ظرف نمک موجب می‌شود پوست تاول نزند.

اما علمی‌ترین روش در چنین مواقعی این است که بلافاصله با استفاده از آب سرد یا یخ محل سوختگی را خنک کنید.

پس سریع در یخچال را باز کنید. آب سرد روی دستتان بریزید تا خنک شود. استفاده از پماد سوختگی مانند پماد آلفا و پماد "سیلور سولفات" هم بسیار مفید است.

اگر سوزش و درد اذیت‌تان می‌کند، می‌توانید قرص استامینوفن بخورید.

پزشکان معتقدند چون مواد موجود در خمیر دندان کنترل نشده هستند، می‌توانند موجب آسیب پوستی شوند، هر چند که خمیر دندان نیز احساس خنکی در محل سوختگی می‌دهد، اما بهتر است به منظور پیشگیری از آسیب‌های پوستی به همان آب سرد اکتفا کنید.

100 نقطه‎ی ایران که قبل از مرگ باید دید

14-01

irantourism

ماهنامه جهانگردان در شماره نوروزی خود فهرست صد جاذبه خاص را که می توانند برتابنده جذابیت عام تاریخی، فرهنگی و طبیعی ایران باشند منتشر کرد.

این فهرست شامل طیف متنوعی از جاذبه های ایران است که از نواحی خاص همچون کویر حاج علیقلی و خلیج گواتر تا پدیده هایی همچون آواز دشتی و مراسم حکومت زنان در یکی از روستاهای فریدن را در بر می گیرد- انتخاب صد جاذبه ممتاز در میان کشورهای توریستی جهان بسیار معمول بوده و نقش مهمی در برند شدن مقاصد گردشگری دارد- مجله جهانگردان همچنین در کنار این فهرست با درج یک فهرست خالی، از خوانندگان خود و ایرانگردان مجرب درخواست کرده است با ارسال فهرست پیشنهادی خود، به تکمیل فهرست صد جاذبه ممتاز ایران کمک کنند- فهرست صد جای ایران که قبل از مرگ باید دید، به انتخاب گروه کارشناسی مجله جهانگردان در پی آمده است: (گردشگری ایران)

1- آستان حضرت رضا(ع)

2- آستانة حضرت عبدالعظیم(ع)

3- آستان حضرت معصومه(س)

4- امامزاده بی‌بی حکیمه(س)

5- مجموعة بازار تبریز

6- روستای کندوان

7- دریاچة ارومیه

8- غار سهولان

9- غار کرفتو

10- منطقة حفاظت شده مراکان

11- قره کلیسا

12- دریاچة نئور

13- عشایر شاهسون

14- بیابان خور و بیابانک

15- مرنجاب

16- شهر کاشان

17- روستای ابیانه

18- مجموعة میدان نقشجهان

19- مسجد جامع اردستان

20- ارگ بم

21- نارین قلعه نائین

22- جشن حکومت زنان در افوس

23- عشایر لک ایلام

24- درة لار

25- بازار روز بوشهر

26- دشتستان و تنگستان

27- مجموعه مناطق حفاظت شدة جاجرود

28- مجموعه کاخهای نیاوران

29- مجموعه کاخهای سعدآباد

30- قلعة بابک

31- کاروانسرای قصر بهرام

32- میدان آزادی تهران

33- موزة هنرهای معاصر

34- موزة فرش ایران

35- موزة ایران باستان

36- بازار تهران

37- چهل قلة دنا

38- تنگ صیاد

39- کوچ ایل بختیاری

40- خونیک و ماخونیک

41- پارک ملی تندوره

42- قشقاییها در بهار فارس

43- آبشار شوی

44- دریاچة سد دز

45- بافت قدیمی دزفول

46- کاخهای آپادانا و ماندانا

47- زیگورات چغازنبیل

48- اندیکا

49- غار کتله جور

50- گنبد سلطانیه

51- بسطام و خرقان، شاهرود

52- جنگل ابر

53- خلیج گواتر

54- شهر سوختة زابل

55- منطقه حفاظت شدة بهشت گمشده

56- آبشار مارگون

57- تخت جمشید

58- پاسارگاد

59- حافظیه و سعدیه

60- منطقة حفاظت شدة ارسباران

61- الموت

62- منطقة اورامانات

63- قرآن تاریخی روستای نگل

64- شهر خیالی لوت

65- لوت زنگیاحمد

66- جاده «دهسیف» به طبس

67- بافت تاریخی کرمان

68- مجموعة بیستون

69- باداب سورت

70- پارک ملی گلستان

71- دیلمان

72- میل گنبد

73- ترکمن صحرا

74- جنت رودبار

75- قلعه رودخان

76- ماسولة نو و کهنه

77- جزیره قشم

78- قلعة فلکالافلاک

79- جنگلهای دوهزار و سه هزار تنکابن

80- جواهرده

81- ریگ جن

82- غار علیصدر

83- شهر همدان

84- شیرکوه یزد

85- چک چکو

86- بافت تاریخی یزد

87- کویر عقدا

88- شیمبار

89- عشایر کرد خراسان شمالی

90- جزیرة هندورابی

91- هفتاد قلة اراک

92- چمستان مازندران

93- جزیرة ابوموسی

94- نوژیان لرستان

95- غار کلماکره

96- روستای اورامانات تخت

97- آواز دشتی

98- بندر کنگ

99- کویر حاجعلیقلی

100-کلیسای سنت استپانوس


نوشته شده در سه شنبه 91/12/15ساعت 1:37 صبح توسط sareban نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ

 دانلود آهنگ - قیمت خودرو - قالب وبلاگ